خبرگزاری فارس بررسی میکند؛
واکاوی طرح خطرناک آمریکا و عربستان برای ایجاد تغییرات در عراق
خبرگزاری فارس: مالکی رئیسجمهور، علاوی نخستوزیر! آمریکا و عربستان وانمود کردند که حاضر به پذیرش همزمان دو شیعه در دو پست مهم سیاسی عراق شدهاند، مجلس هم که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، پس شیعیان دیگر چه میخواهند؟
به گزارش فارس، قبل از برگزار شدن انتخابات - 16 اسفند 88 عراق - رئیس جمهور آمریکا در یک اظهارنظر صریح و آشکار اعلام کرد: «اگر یک فهرست انتخاباتی - یعنی یکی از 3 قوم عراقی - به پیروزی قاطعی دست پیدا کند، امنیت آینده عراق به خطر میافتد و دایره خشونت و درگیریهای قومی در عراق گسترش مییابد.» این اظهار نظر از استراتژی آمریکا مبنی بر کاستن از قدرت قوم بزرگتر عراق - شیعیان - حکایت میکرد و این در حالی بود که به دلیل اکثریت 60 درصدی شیعیان، نتایج انتخابات لاجرم بیانگر پیروزی نسبی انتخاباتی این قوم بر سایر اقوام میبود. در واقع آمریکاییها با زبان کنایی فرمول «هر عراقی یک رای» که در هر انتخاباتی متداول و اساس هر انتخابات یا همه پرسی میباشد، را برای عراق رده کرده و به جایگزین دیگری که طبعا توافق به جای رای بود امر میکردند.
جدای از این مسئله اظهار نظر اوباما از یک طرح خبر میداد که بر مبنای آن دستکاری در انتخابات برای جلوگیری از نمود طبیعی انتخابات آزاد و قانونمند مورد توجه بود. انتخابات عراق در چنین فضایی برگزار شد، قبل از انتخابات ائتلاف طبیعی شیعیان که در گذشت ذیل عنوان «ائتلاف یکپارچه عراق» مطرح بود و نقش تعیین کنندهای در شکل دادن به «نظم جدید عراق» داشت، شکل نگرفت و دو فهرست جداگانه - ذیل عناوین دولت قانون و ائتلاف ملی - جایگزین یک فهرست شدند. از سوی دیگر دو فهرست سنی و سکولار - که در گذشته ذیل عناوین جبهه التوافق و العراقیه مطرح بودند -، بطور کاملا خاموش و زیر زمینی به یک ائتلاف ذیل عنوان العراقیه تبدیل شدند و حال آنکه عنوان کوچک شده جبهه توافق هم با خارج شدن احزاب اصلی باقی ماند و وانمود شد که اهل سنت و سکولارها کماکان دو فهرست هستند و حال آنکه دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی آمریکا و عربستان اهل سنت را به رای دادن به فهرستی سوق دادند که در راس آن یک شیعه سکولار و متحد آمریکا و عربستان - ایاد علاوی - بود. این عملیات با موفقیت انجام شد و فهرست العراقیه با کسب آراء مناطق سنی نشین به بیش از 70 کرسی دست یافت و حال آنکه جبهه توافق به تنها حزب وابسته به ایاد السامرایی رئیس کنونی مجلس قانونگذار عراق - تنها به کسب 6 کرسی نائل گردید. حال این موضوع قابل مطالعه است که چه دستهایی مانع وحدت شیعیان شد و چه دستهایی اهل سنت که در مذهب خود تعصب دارند را به سمت سکولارها سوق داد و به یک لیست تبدیل کرد. با آنچه در این مقدمه ذکر شد، پاسخ این سئوال کلیدی کاملا معلوم است.
نکته دیگر این است که وقتی انتخابات برگزار گردید و کار به شمارش آراء انجامید ایاد علاوی ساز وقوع تقلب گسترده و غیر قابل قبول بودن نتایج اعلامی را کوک کرد.
شمارش دستی آراء که توسط کمیسیون تحت مدیریت سازمان ملل انجام میشد و با نظارت ناظران داخلی و بین المللی و نمایندگان فهرستها انجام میشد از قرار داشتن فهرست العراقیه در ردیف سوم حکایت میکرد روز سه شنبه 24 اسفند ماه بیش از 90 درصد آراء قرائت و ثبت شده بود و آمار اعلام شده حکایت از برتری لیست دولت قانون وابسته به نوری مالکی میکرد و دو فهرست ائتلاف ملی - به رهبری عمار حکیم و العراقیه با فاصله حدود 20 کرسی در ردیفهای دوم و سوم بودند در این روز آمریکاییها یک فرم افزار جدید را به کمیسیون انتخابات تحویل داده و آنان را وادار کردند که شمارش بقیه آراء از شکل دستی خارج و به نرم افزار جدید سپرده شوند این نرم افزار مورد تایید و بازبینی هیچ مقام یا گروه عراقی قرار نگرفت و توافقی هم درباره آن نشده بود از این مرحله ایاد علاوی و شبکههای خبری آمریکا و عربستان از طرح تقلب دست برداشتند و بر رعایت امانت از سوی کمیسیون انتخابات عراق تاکید کردند! و در همان حال قبل از آنکه کمیسیون نتیجه شمارش ماشینی تتمه آراء را اعلام کند، از پیروزی قطعی فهرست العراقیه خبر دادند. یک روز بعد کمیسیون انتخابات نتیجه را اعلام کرد که به معجزه! شبیه تر بود. این کمیسیون اعلام کرد که شمارش آراء به انتها رسیده است و 4 فهرست العراقیه، دولت قانون، ائتلاف ملی و ائتلاف کردستان عراق به ترتیب 91، 89، 70 و 43 کرسی به دست آوردهاند و بقیه کرسیها به گروههای کوچکتر و اقلیتها رسیده است. با اعلام این ارقام، شیعیان نتایج اعلام شده را غیرقابل قبول دانسته و لزوم باز شماری آراء در بغداد و 6 استان دیگر - از 18 استان - تاکید کردند. این درخواست با قاطعیت از سوی کمیسیون انتخابات، سفیر آمریکا در عراق، سازمان ملل و کشورهای اروپایی رد شد و بر سلامت انتخابات تاکید گردید و این در حالی بود که رئیس ائتلاف دولت قانون از وقوع قلب در حدود 75 هزار رای خبر داده و اسناد آن را نیز به کمیسیون و دادگاه عالی قانونی اساسی عراق ارائه کرده بود.
انتخابات عراق در روز 16 اسفند برگزار شد و رئیس جمهور آمریکا ضمن پیام تبریکی که خطاب به ملت و مسئولان عراقی صادر نمود، اعلام کرد که در این انتخابات ملیگرایی بر قومیت گرایی و سکولاریزم به مذهب پیروز شد! این موضعگیری جدا از اینکه ارائه تفسیر زود هنگام و غیرمستند از آرایی که خوانده نشده بودند، به حساب میآمد از دخالت جدی مقامات آمریکایی - و دستور کار واشنگتن- در عراق و تلاش برای تغییر وضعیت عراق خبر میداد.
رسانه های آمریکایی، اروپایی و سعودی بعد از انتخابات دست به کار شدند تا با ارائه خبرهای نادرست و تفسیرها و گزارشهای غیرواقعی پیروز قاطع ایاد علاوی را تصویر سازی نمایند. اما این تبلیغات به دلیل اینکه حتی با آمارهای غیر دقیق کمیسیون انتخابات نیز همخوان نبود در برابر خورشید حقیقت تاب مقاومت نداشت و بزودی جای آن را عباراتی نظیر «گروهها باید برای تشکیل دولت جدید توافق نمایند»، گرفت. عربستان سعودی دست به کار شد و شخصیتهای کرد و شیعه عراق را به ریاض دعوت کرد و در پس هر دعوت اعلام کرد که گروهها و شخصیتهای عراقی روی تشکیل دولت توافقی تاکید دارند! در این میان خوشمزهتر آن بود که پادشاه عربستان به جلال طالبانی بعنوان یک شخصیت مورد قبول جایزه ویژه اعطا کرد و حال آنکه رسانههای عربستان تا چند روز پیش از آن با صراحت و تکرار میگفتند: عراق یک کشور عرب و عضو اتحادیه عرب است و بنابراین این رئیس جمهور آن لزوما باید عرب باشد. این تبلیغات در واقع شلیک تیر به سوی جلال طالبانی رئیس جمهور و کردهای عراق بود و کاملا معلوم بود که چنین تبلیغاتی بر چسبندگی ائتلاف و کردها و شیعیان میافزاید. عربستان این تبلیغات را در آستانه دعوت از طالبان متوقف کرد و طارق الهاشمی - عضو برجسته ائتلاف العراقیه که مورد حمایت جدی و آشکار عربستان سعودی است - تلاش برای کسب کرسی ریاست جمهوی را کنار گذاشت و گفت: مخالفتی با انتخاب دوباره جلال طالبانی به ریاست جمهوری ندارد. همزمان با این موضوع، عربستان دعوت از رهبران ائتلاف ملی عراق - ائتلاف متکثر حکیم، صدر، جعفری، چلبی- را بطور جدی دنبال و تبلیغات ضد شیعی رسانههای خود را نیز متوقف کرد. عربستان در یک اقدام بی سابقه دو برگ دیگر را که نوعی نزدیک شدن به شیعیان را به نمایش میگذاشت، رو کرد. "محمد العریفی " روحانی برجسته وهابی سعودی رسما از آیت الله العظمی سیستانی به واسطه اهانتهای مستمری که در آستانه انتخابات، دستگاه مذهبی عربستان به او روا داشته و سبب راه افتادن اعتراض شدید خیابانی شیعیان در عراق شده بود، عذرخواهی کرد و حتی پا را فراتر گذاشت و گفت: «آقای سیستانی حتی از علمای اهل سنت با تقواتر است». یک مقام دیگر وهابی در یک اقدام بیسابقه دیگر با صراحت اقدامات گروه وهابی القاعده را مصداق تروریسم خواند و آن را محکوم کرد: اقدامات عربستان برای نزدیک شدن به شیعیان هم از یک طرح و هم از وجود مشکل در اداره تحولات سیاسی عراق خبر میداد. اگر عریستان و آمریکا میتوانستند بر مبنای شعار روزهای اول پس از انتخابات خود، به تغییرات اساسی در نظم سیاسی نوین عراق نایل گردند، هرگز به شیعیان و کردها که معرف و شکل دهنده این نظم هستند روی نمیآوردند. در عین حال این رویکرد سیاسی جدید ریاض - واشنگتن از یک طرح هم خبر میداد.
در این بین فهرست العراقیه و شخص ایاد علاوی از اعزام هیاتی به تهران خبر دادند. این هیات با تاخیری دو هفتهای به تهران آمد. پیش از آن یک عضو فهرست العراقیه در مصاحبه با یک شبکه خبری اعلام کرد که فهعرست العراقیه در صورت تشکیل دولت اجازه استفاده از خاک عراق علیه ایران را نخواهد داد. گروه اعزامی العراقیه به تهران آمد و بدون آنکه ایران از آن چیزی بخواهد با صراحت اعلام کرد که نگرانی مقامات ایرانی را از تغییرات عراق درک میکند و لذا اطمینان میرهد که در مورد لزوم پاکسازی عراق از سازمان منافقین و پایگاه عملیاتی اشرف با تهران همعقیده است.
آنان درباره هر موضوعی که گمان میکردند مورد علاقه ایران است، سخن گفتند و تلاش کردند تا کشور ما را از همراهی خود در مورد مسائل مورد علاقهاش - از اختلافات مرزی تا مطالبات تاریخی - مطمئن گردانند. پاسخ ایران به وعدههای چرب هیئت العراقیه کاملا مشخص بود. از نظر ایران مسائل عراق باید در دورن مرزهای عراق حل شود نه در پایتختهای کشورهای همجوار یا بین المللی و لزوما گفتو گو درباره مسائل اختلافی یا مورد علاقه را باید به پس از شکل گیری دولت جدید موکول کرد.
هیئت اعزامی العراقیه کمی هم بیدقتی کرده بود چرا که در بین اعضای اعزامی چهرههایی وجود داشتند که در دورن دولت گذشته ایاد علاوی - در سال 1383- از هیچ کوششی برای متهم کردن ایران به دخالت در امور عراق - تحت اشغال! و نیز همداستان شدن با مخالفان سرسخت ایران اجتناب نکرده بودند. با این وصف دلیلی برای اعتماد به آنان وجود نداشت. سفیر ایران در عراق در عین حال با صراحت اعلام کرد که ما مشکلی با فهرست العراقیه نداریم.
در این مرحله یک طرح چند بعدی آمریکایی - عرستانی دنبال میشد و دارای ابعاد زیر بود:
1- حساسیت زدایی از شیعیان عراقی و ایران - آمریکا و عربستان بخوبی میدانند که شیعیان عراق مهمترین رکن قدرت موجود و آینده این کشور هستند و بطور طبیعی با جمهوری اسلامی ایران همپیمانی دارند. از سوی دیگر آمریکاییها میدانند که ایران بطور طبیعی نسبت به تحولات عراق حساس است چرا که اگر مخالفان آن قدرت را در کشور عرب همسایه غربی بدست بگیرند. امکان فعال شدن آتشفشانی که در سال 1367 بعد از قربانیان فراوان و هزینههای سنگین متوقف شد، وجود دارد. به وجود آمدن بستر روی کار آمدن یک دولت مخالف ایران در بغداد طبعاً نمیتواند با سکوت تهران توام باشد. کما اینکه بازتولید نظام ضد شیعی در بغداد نمیتواند برای شیعیانی که تنها چند صباحی است از زیر فشار سنگین و خرد کننده چنین نظامی که حداقل 200 سال بر عراق حاکم بوده خارج شدهاند قابل تحمل باشد. از این رو دولتهای ریاض و واشنگتن که حداقل از سال 2005 دست اندرکار بازتولید چنین نظامی در بغداد هستند، برای تحقق آن ناچارند چشمانداز آن را برای ایران و شیعیان عراق قابل تحمل جلوه دهند از این رو از یک سو «ریموند اودیرنو» فرمانده نظامیان آمریکایی - به دروغ- اعلام میکند که نظامیان آمریکایی حتی زودتر از موعد مقرر خاک عراق را ترک خواهند کرد. از سوی دیگر عربستان سیاست آشکار ضد شیعی را برای چند روزی کنار گذاشته و محمد العریفی چهره شاخص وهابی عربستان زبان به تمجید آیت الله سیستانی میگشاید. یکی دیگر از رهبران وهابی، القاعده را یک گروه تروریست میخواند! و هیئت العراقیه در سفر به تهران اعلام آمادگی میکند تا همه نگرانیهای ایران را برطرف کند و تامین مطالبات آن را در دستور کار قرار دهد در این میان ما بی اختیار به یاد نامههای صدام حسین به رئیس جمهور وقت ایران قبل از اشغال کویت توسط ارتش این کشور میافتیم که در آن زمان به یکباره گارد بسته دیپلماتهای بغداد در نیویورک -مقر سازمان ملل- باز شد و با هیئت مذاکره کننده ما نرد برادری باختند!
2 ـ مالکی رئیسجمهور، علاوی نخستوزیر! آمریکا و عربستان وانمود کردند که حاضر به پذیرش هم زمان دو شیعه در دو پست مهم سیاسی عراق شدهاند، مجلس هم که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، پس شیعیان دیگر چه میخواهند؟ اما وقتی این موضوع را واکاوی میکنیم میبینیم که اقول اقتدار مردم عراق در یک سو و شیعیان از سوی دیگر در پشت نقاب این طرح وجود دارد. پست ریاستجمهوری در عراق حالت سمبلیک دارد و جنبه اجرایی و تاثیرگذاری عملی آن زیاد نیست از سوی دیگر نشاندن یک عرب به جای یک کرد از شعارهای اساسی آمریکا و عربستان برای انضمام کامل عراق به " اتحادیه عرب تحت رهبری مصر و عربستان " است یعنی هضم عراق در سیاست منطقهای آمریکا و عربستان از سوی دیگر. وقتی پست نخستوزیری به ایاد علاوی ـ که فقط در ظاهر یک شیعه است و لیست او معرف لائیکها و بعثیهای عراق است ـ برسد، از یک طرف میخ عروبت در ساختار عراق محکمتر شده و از طرف دیگر دولت به دست آمریکا و عربستان افتاده است.
آنان همچنین میدانند که در این طرح کردها به حاشیه رانده شده و ناچارند به پست کم اثر ریاستمجلس رضایت دهند. حضور دو شیعه در دو پست ریاست جمهوری و نخستوزیری حساسیت کردها را علیه شیعیان بر خواهد انداخت و همپیمانی تاریخی آنان با شیعیان را از هم خواهد گسست. این اقدام در عین حال کردها را به اهل سنت که همپیمان عربستان و اردن هستند، پیوند میزند. اگر این طرح عملی شد، آمریکا و عربستان میتوانند در گام بعد یک جبهه منسجم ضد شیعی مرکب از لائیکها به رهبری ایاد علاوی ـ نخستوزیر فرضی ـ، اهل سنت به رهبری طارق هاشمی و کردهای عراق به وجود آورند و از طریق آن همه دستاوردهای سیاسی مردم عراق را بر باد دهند. با این ائتلاف کار به بازنگری در قانون اساسی عراق و محدود کردن کرسیهای شیعیان در استانها میانجامد. در واقع آمریکا و عربستان در این صحنه گمان کردهاند با یک تیر چند نشانه را خواهند زد.
3 ـ ائتلاف بر مبنای عربیت به جای ائتلاف بر مبنای مقاومت! آمریکاییها در طرح خود در صدد هستند خود را برای همیشه از یک دغدغه خلاص کنند آن دغدغه این است که عراق به بلوک مقاومت در خاورمیانه بپیوندد. حضور عراق در بلوک مقاومت در واقع اتصال ضلع شرقی مقاومت ـ ایران ـ به اضلاع غربی آن، لبنان، فلسطین و سوریه ـ به حساب میآید و در این زنجیره، " عراق " نقش بیبدیلی بعهده دارد و هیچ کشور دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. از سوی دیگر در بین اضلاع عربی مقاومت، عراق بیشترین مساحت، بزرگترین جمعیت و بیشترین منابع اقتصادی را در اختیار دارد. بر این اساس تلاش برای دور کردن عراق از بلوک مقاومت یک سیاست مشخص سعودی ـ آمریکایی است. چندی پیش طارق هاشمی بعد از ملاقات با سران عربستان، اعلام کرد که عراق یک کشور عربی و عضو اتحادیه عرب است بنابراین معنا ندارد که یک غیرعرب در راس آن باشد. البته آنان با شخص آقای " جلال طالبانی " یا هر کرد دیگر مشکل ندارند، مشکل آنان این است که طالبانی و... دوست عربستان نیستند و به هیچ روی ریاض را بر تهران ترجیح نمیدهد. آمریکاییها اصرار زیادی دارند که نظام عراق رنگ و بوی دینی نداشته باشد. حرفشنوی دولت عراق از مراجع دینی عراق و دلبستگی آنان به حکومت دینی ایران برای آمریکاییها و عربستان سعودی به هیچ وجه قابل تحمل نیست. این موضوع به مرور دولت و حکومت در عراق را به سمت بنیادها و جستارهای مذهبی سوق میدهد. در همین انتخابات، آمریکاییها و سعودیها شاهد جوانههای جدید مذهب حتی در کردستان عراق بودند احزاب اسلامگرا در بدو فعالیت خود توانستند 6 کرسی را بدست آورند. یک خبر دیگر بیانگر آن بود که اجازه چاپ کتاب سلمان رشدی در کردستان داده نشد و مترجم یکی از آثار رشدی ناچار شد از کردستان عراق بگریزد. این موضوع میتواند نگرانیهای ریاض و واشنگتن را تشدید کند. نکته مهم دیگر این است که وقتی شیعیان متحد ایران بر دولت بغداد سیطره داشته و کردها هم با آنان همراه شوند، اهل سنت ناچارند خود را با آنان هماهنگ نمایند این موضوع به مرور جوانه مطالبات مذهبی را در میان اهل سنت عراق هم پرورش میدهد و با اسلام گرایانه شیعی همراه میکند و این در حالی است که آمریکا و عربستان، عراق را جز در هیئت سکولاریزم نمیخواهند.
4 ـ تداوم حضور نظامی در عراق! هیچ تردید وجود ندارد که آمریکاییها به هر چه بیندیشند به خروج از عراق نمیاندیشند و از آن خارج نمیشوند مگر آنکه مجبور به این کار شوند. آقای "اودیرنو " در یک اظهار نظر رسمی با صراحت اعلام کرد که " ما در زمان اعلام شده، عراق را ترک خواهیم کرد مگر آنکه مقامات عراقی از ما بخواهند که برای حفظ امنیت کماکان در عراق بمانیم، کاملا واضح است که تنها زمانی دولتمردان عراقی از آمریکا خواستار تداوم حضور نظامی خواهند شد که دست نشانده آمریکاییها باشند. نوری مالکی در دیدار پنجم بهمنماه سال گذشته با صراحت به معاون رئیسجمهور آمریکا ـ جوزف بایدن ـ گفت که ملت عراق توانایی اداره امور خود را داشته و بر اجرای بندهای توافقنامه امنیتی بغداد ـ واشنگتن تاکید دارد.
براساس اظهار نظر مقامات مختلف آمریکا و چهرههای شاخص نظریهپرداز آن نظیر "هنری کیسینجر " و " ریچارد آرمیتاژ " آمریکا نباید عراق را ترک کند چرا که در این صورت باید بپذیرد که بدون دلیل قابل قبول به اشغال عراق مبادرت ورزیده و بیانکه دستاوردی داشته باشد، آن را ترک کرده است. اسناد موجود بیان کننده آن است که آمریکاییها تعداد نیروهای خود را به 50 هزار نفر تقلیل خواهند داد ولی در حفظ این تعداد برای مدت طولانی تاکید خواهند کرد. براساس طرح واشنگتن، در واقع تعداد نیروها کم میشود ولی آمریکا چابکتر و کم هزینهتر به سلطه خود بر عراق ادامه میدهد. اما البته این خواب تعبیر نخواهد داشت.
آمریکا برای تداوم اشغال از یک سوم به کم کردن نفوذ ایران در عراق احتیاج دارد و از سوی دیگر باید سیستم سیاسی عراق را از تاثیرپذیری از مراجع و مراکز مذهبی دور کند و نیروهای انقلابی را به حاشیه بردند. طرح مشترک آمریکا و عربستان این است که اشغال نظامی عراق تا زمانی که یک نظام کاملا هماهنگ با واشنگتن و ریاض در بغداد روی کار آید، ادامه یابد و عوامل مخالف آن به حاشیه داده شود.
5 ـ اثر گذاشتن بر بلوک مقاومت! از نظر آمریکاییها مهمترین تاثیر بلوک مقاومت در خاورمیانه، " تاثیر امنیتی " است. مقامات ریاض و واشنگتن معتقدند پیشروی مقاومت در خاورمیانه طی 10 سال گذشته موزائیکهای رژیمهای اقطار غرب در منطقه خاورمیانه را لرزان کرده است. وضعیت کنونی ترکیه که طی حدود 7 دهه زیر سلطه لائیزم متحد ناتو بود یک علامت است که چشمانداز مشابهی را برای رژیمهای مصر و عربستان ترسیم کرده است. همین روزها، غرب از شدت نگرانی از وضعیت رژیم قاهره و فراهم شدن خلائی که از مرگ قریب الوقوع حسنی مبارک ناشی خواهد شد، به سمت آلترناتیو(جایگزین) که با پرچم ملیگرایی و آزادی به میدان میآید، کشانده است. محمد البرادعی از نظر غرب میتواند رژیم مصر را از غلتیدن به دامن اخوانالمسلمین برهاند و آن را در چارچوب رژیمهای عرب متحد غرب حفظ کند.
ریاض و واشنگتن معتقدند از طریق یک دیواره امنیتی باید مانع فروریختن موازئیکهای وابسته به خود در حوزه عربی بشوند. در نظر بیاورید که روزی اشغال عراق به پایان برسد و یک دولت متکی به آراء مردم و برخوردار از حمایت مراجع تقلید در بغداد بر سرکار آید. عراق یک کشور کوچک عربی نیست و اتصال آن به سوریه، لبنان و فلسطین میتواند تمنای آزادیخواهی را در حوزه عربی تشدید نماید. بنابراین باید به هر قیمت مانع روند سیاسی عراق و نظم فعلی آن شد، اما آیا این موضوع محقق میشود و یا ارادههای ظالمانه آمریکا و عربستان در برابر ارادههای مردم عراق رنگ میبازد؟
واکاوی طرح خطرناک آمریکا و عربستان برای ایجاد تغییرات در عراق
خبرگزاری فارس: مالکی رئیسجمهور، علاوی نخستوزیر! آمریکا و عربستان وانمود کردند که حاضر به پذیرش همزمان دو شیعه در دو پست مهم سیاسی عراق شدهاند، مجلس هم که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، پس شیعیان دیگر چه میخواهند؟
به گزارش فارس، قبل از برگزار شدن انتخابات - 16 اسفند 88 عراق - رئیس جمهور آمریکا در یک اظهارنظر صریح و آشکار اعلام کرد: «اگر یک فهرست انتخاباتی - یعنی یکی از 3 قوم عراقی - به پیروزی قاطعی دست پیدا کند، امنیت آینده عراق به خطر میافتد و دایره خشونت و درگیریهای قومی در عراق گسترش مییابد.» این اظهار نظر از استراتژی آمریکا مبنی بر کاستن از قدرت قوم بزرگتر عراق - شیعیان - حکایت میکرد و این در حالی بود که به دلیل اکثریت 60 درصدی شیعیان، نتایج انتخابات لاجرم بیانگر پیروزی نسبی انتخاباتی این قوم بر سایر اقوام میبود. در واقع آمریکاییها با زبان کنایی فرمول «هر عراقی یک رای» که در هر انتخاباتی متداول و اساس هر انتخابات یا همه پرسی میباشد، را برای عراق رده کرده و به جایگزین دیگری که طبعا توافق به جای رای بود امر میکردند.
جدای از این مسئله اظهار نظر اوباما از یک طرح خبر میداد که بر مبنای آن دستکاری در انتخابات برای جلوگیری از نمود طبیعی انتخابات آزاد و قانونمند مورد توجه بود. انتخابات عراق در چنین فضایی برگزار شد، قبل از انتخابات ائتلاف طبیعی شیعیان که در گذشت ذیل عنوان «ائتلاف یکپارچه عراق» مطرح بود و نقش تعیین کنندهای در شکل دادن به «نظم جدید عراق» داشت، شکل نگرفت و دو فهرست جداگانه - ذیل عناوین دولت قانون و ائتلاف ملی - جایگزین یک فهرست شدند. از سوی دیگر دو فهرست سنی و سکولار - که در گذشته ذیل عناوین جبهه التوافق و العراقیه مطرح بودند -، بطور کاملا خاموش و زیر زمینی به یک ائتلاف ذیل عنوان العراقیه تبدیل شدند و حال آنکه عنوان کوچک شده جبهه توافق هم با خارج شدن احزاب اصلی باقی ماند و وانمود شد که اهل سنت و سکولارها کماکان دو فهرست هستند و حال آنکه دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی آمریکا و عربستان اهل سنت را به رای دادن به فهرستی سوق دادند که در راس آن یک شیعه سکولار و متحد آمریکا و عربستان - ایاد علاوی - بود. این عملیات با موفقیت انجام شد و فهرست العراقیه با کسب آراء مناطق سنی نشین به بیش از 70 کرسی دست یافت و حال آنکه جبهه توافق به تنها حزب وابسته به ایاد السامرایی رئیس کنونی مجلس قانونگذار عراق - تنها به کسب 6 کرسی نائل گردید. حال این موضوع قابل مطالعه است که چه دستهایی مانع وحدت شیعیان شد و چه دستهایی اهل سنت که در مذهب خود تعصب دارند را به سمت سکولارها سوق داد و به یک لیست تبدیل کرد. با آنچه در این مقدمه ذکر شد، پاسخ این سئوال کلیدی کاملا معلوم است.
نکته دیگر این است که وقتی انتخابات برگزار گردید و کار به شمارش آراء انجامید ایاد علاوی ساز وقوع تقلب گسترده و غیر قابل قبول بودن نتایج اعلامی را کوک کرد.
شمارش دستی آراء که توسط کمیسیون تحت مدیریت سازمان ملل انجام میشد و با نظارت ناظران داخلی و بین المللی و نمایندگان فهرستها انجام میشد از قرار داشتن فهرست العراقیه در ردیف سوم حکایت میکرد روز سه شنبه 24 اسفند ماه بیش از 90 درصد آراء قرائت و ثبت شده بود و آمار اعلام شده حکایت از برتری لیست دولت قانون وابسته به نوری مالکی میکرد و دو فهرست ائتلاف ملی - به رهبری عمار حکیم و العراقیه با فاصله حدود 20 کرسی در ردیفهای دوم و سوم بودند در این روز آمریکاییها یک فرم افزار جدید را به کمیسیون انتخابات تحویل داده و آنان را وادار کردند که شمارش بقیه آراء از شکل دستی خارج و به نرم افزار جدید سپرده شوند این نرم افزار مورد تایید و بازبینی هیچ مقام یا گروه عراقی قرار نگرفت و توافقی هم درباره آن نشده بود از این مرحله ایاد علاوی و شبکههای خبری آمریکا و عربستان از طرح تقلب دست برداشتند و بر رعایت امانت از سوی کمیسیون انتخابات عراق تاکید کردند! و در همان حال قبل از آنکه کمیسیون نتیجه شمارش ماشینی تتمه آراء را اعلام کند، از پیروزی قطعی فهرست العراقیه خبر دادند. یک روز بعد کمیسیون انتخابات نتیجه را اعلام کرد که به معجزه! شبیه تر بود. این کمیسیون اعلام کرد که شمارش آراء به انتها رسیده است و 4 فهرست العراقیه، دولت قانون، ائتلاف ملی و ائتلاف کردستان عراق به ترتیب 91، 89، 70 و 43 کرسی به دست آوردهاند و بقیه کرسیها به گروههای کوچکتر و اقلیتها رسیده است. با اعلام این ارقام، شیعیان نتایج اعلام شده را غیرقابل قبول دانسته و لزوم باز شماری آراء در بغداد و 6 استان دیگر - از 18 استان - تاکید کردند. این درخواست با قاطعیت از سوی کمیسیون انتخابات، سفیر آمریکا در عراق، سازمان ملل و کشورهای اروپایی رد شد و بر سلامت انتخابات تاکید گردید و این در حالی بود که رئیس ائتلاف دولت قانون از وقوع قلب در حدود 75 هزار رای خبر داده و اسناد آن را نیز به کمیسیون و دادگاه عالی قانونی اساسی عراق ارائه کرده بود.
انتخابات عراق در روز 16 اسفند برگزار شد و رئیس جمهور آمریکا ضمن پیام تبریکی که خطاب به ملت و مسئولان عراقی صادر نمود، اعلام کرد که در این انتخابات ملیگرایی بر قومیت گرایی و سکولاریزم به مذهب پیروز شد! این موضعگیری جدا از اینکه ارائه تفسیر زود هنگام و غیرمستند از آرایی که خوانده نشده بودند، به حساب میآمد از دخالت جدی مقامات آمریکایی - و دستور کار واشنگتن- در عراق و تلاش برای تغییر وضعیت عراق خبر میداد.
رسانه های آمریکایی، اروپایی و سعودی بعد از انتخابات دست به کار شدند تا با ارائه خبرهای نادرست و تفسیرها و گزارشهای غیرواقعی پیروز قاطع ایاد علاوی را تصویر سازی نمایند. اما این تبلیغات به دلیل اینکه حتی با آمارهای غیر دقیق کمیسیون انتخابات نیز همخوان نبود در برابر خورشید حقیقت تاب مقاومت نداشت و بزودی جای آن را عباراتی نظیر «گروهها باید برای تشکیل دولت جدید توافق نمایند»، گرفت. عربستان سعودی دست به کار شد و شخصیتهای کرد و شیعه عراق را به ریاض دعوت کرد و در پس هر دعوت اعلام کرد که گروهها و شخصیتهای عراقی روی تشکیل دولت توافقی تاکید دارند! در این میان خوشمزهتر آن بود که پادشاه عربستان به جلال طالبانی بعنوان یک شخصیت مورد قبول جایزه ویژه اعطا کرد و حال آنکه رسانههای عربستان تا چند روز پیش از آن با صراحت و تکرار میگفتند: عراق یک کشور عرب و عضو اتحادیه عرب است و بنابراین این رئیس جمهور آن لزوما باید عرب باشد. این تبلیغات در واقع شلیک تیر به سوی جلال طالبانی رئیس جمهور و کردهای عراق بود و کاملا معلوم بود که چنین تبلیغاتی بر چسبندگی ائتلاف و کردها و شیعیان میافزاید. عربستان این تبلیغات را در آستانه دعوت از طالبان متوقف کرد و طارق الهاشمی - عضو برجسته ائتلاف العراقیه که مورد حمایت جدی و آشکار عربستان سعودی است - تلاش برای کسب کرسی ریاست جمهوی را کنار گذاشت و گفت: مخالفتی با انتخاب دوباره جلال طالبانی به ریاست جمهوری ندارد. همزمان با این موضوع، عربستان دعوت از رهبران ائتلاف ملی عراق - ائتلاف متکثر حکیم، صدر، جعفری، چلبی- را بطور جدی دنبال و تبلیغات ضد شیعی رسانههای خود را نیز متوقف کرد. عربستان در یک اقدام بی سابقه دو برگ دیگر را که نوعی نزدیک شدن به شیعیان را به نمایش میگذاشت، رو کرد. "محمد العریفی " روحانی برجسته وهابی سعودی رسما از آیت الله العظمی سیستانی به واسطه اهانتهای مستمری که در آستانه انتخابات، دستگاه مذهبی عربستان به او روا داشته و سبب راه افتادن اعتراض شدید خیابانی شیعیان در عراق شده بود، عذرخواهی کرد و حتی پا را فراتر گذاشت و گفت: «آقای سیستانی حتی از علمای اهل سنت با تقواتر است». یک مقام دیگر وهابی در یک اقدام بیسابقه دیگر با صراحت اقدامات گروه وهابی القاعده را مصداق تروریسم خواند و آن را محکوم کرد: اقدامات عربستان برای نزدیک شدن به شیعیان هم از یک طرح و هم از وجود مشکل در اداره تحولات سیاسی عراق خبر میداد. اگر عریستان و آمریکا میتوانستند بر مبنای شعار روزهای اول پس از انتخابات خود، به تغییرات اساسی در نظم سیاسی نوین عراق نایل گردند، هرگز به شیعیان و کردها که معرف و شکل دهنده این نظم هستند روی نمیآوردند. در عین حال این رویکرد سیاسی جدید ریاض - واشنگتن از یک طرح هم خبر میداد.
در این بین فهرست العراقیه و شخص ایاد علاوی از اعزام هیاتی به تهران خبر دادند. این هیات با تاخیری دو هفتهای به تهران آمد. پیش از آن یک عضو فهرست العراقیه در مصاحبه با یک شبکه خبری اعلام کرد که فهعرست العراقیه در صورت تشکیل دولت اجازه استفاده از خاک عراق علیه ایران را نخواهد داد. گروه اعزامی العراقیه به تهران آمد و بدون آنکه ایران از آن چیزی بخواهد با صراحت اعلام کرد که نگرانی مقامات ایرانی را از تغییرات عراق درک میکند و لذا اطمینان میرهد که در مورد لزوم پاکسازی عراق از سازمان منافقین و پایگاه عملیاتی اشرف با تهران همعقیده است.
آنان درباره هر موضوعی که گمان میکردند مورد علاقه ایران است، سخن گفتند و تلاش کردند تا کشور ما را از همراهی خود در مورد مسائل مورد علاقهاش - از اختلافات مرزی تا مطالبات تاریخی - مطمئن گردانند. پاسخ ایران به وعدههای چرب هیئت العراقیه کاملا مشخص بود. از نظر ایران مسائل عراق باید در دورن مرزهای عراق حل شود نه در پایتختهای کشورهای همجوار یا بین المللی و لزوما گفتو گو درباره مسائل اختلافی یا مورد علاقه را باید به پس از شکل گیری دولت جدید موکول کرد.
هیئت اعزامی العراقیه کمی هم بیدقتی کرده بود چرا که در بین اعضای اعزامی چهرههایی وجود داشتند که در دورن دولت گذشته ایاد علاوی - در سال 1383- از هیچ کوششی برای متهم کردن ایران به دخالت در امور عراق - تحت اشغال! و نیز همداستان شدن با مخالفان سرسخت ایران اجتناب نکرده بودند. با این وصف دلیلی برای اعتماد به آنان وجود نداشت. سفیر ایران در عراق در عین حال با صراحت اعلام کرد که ما مشکلی با فهرست العراقیه نداریم.
در این مرحله یک طرح چند بعدی آمریکایی - عرستانی دنبال میشد و دارای ابعاد زیر بود:
1- حساسیت زدایی از شیعیان عراقی و ایران - آمریکا و عربستان بخوبی میدانند که شیعیان عراق مهمترین رکن قدرت موجود و آینده این کشور هستند و بطور طبیعی با جمهوری اسلامی ایران همپیمانی دارند. از سوی دیگر آمریکاییها میدانند که ایران بطور طبیعی نسبت به تحولات عراق حساس است چرا که اگر مخالفان آن قدرت را در کشور عرب همسایه غربی بدست بگیرند. امکان فعال شدن آتشفشانی که در سال 1367 بعد از قربانیان فراوان و هزینههای سنگین متوقف شد، وجود دارد. به وجود آمدن بستر روی کار آمدن یک دولت مخالف ایران در بغداد طبعاً نمیتواند با سکوت تهران توام باشد. کما اینکه بازتولید نظام ضد شیعی در بغداد نمیتواند برای شیعیانی که تنها چند صباحی است از زیر فشار سنگین و خرد کننده چنین نظامی که حداقل 200 سال بر عراق حاکم بوده خارج شدهاند قابل تحمل باشد. از این رو دولتهای ریاض و واشنگتن که حداقل از سال 2005 دست اندرکار بازتولید چنین نظامی در بغداد هستند، برای تحقق آن ناچارند چشمانداز آن را برای ایران و شیعیان عراق قابل تحمل جلوه دهند از این رو از یک سو «ریموند اودیرنو» فرمانده نظامیان آمریکایی - به دروغ- اعلام میکند که نظامیان آمریکایی حتی زودتر از موعد مقرر خاک عراق را ترک خواهند کرد. از سوی دیگر عربستان سیاست آشکار ضد شیعی را برای چند روزی کنار گذاشته و محمد العریفی چهره شاخص وهابی عربستان زبان به تمجید آیت الله سیستانی میگشاید. یکی دیگر از رهبران وهابی، القاعده را یک گروه تروریست میخواند! و هیئت العراقیه در سفر به تهران اعلام آمادگی میکند تا همه نگرانیهای ایران را برطرف کند و تامین مطالبات آن را در دستور کار قرار دهد در این میان ما بی اختیار به یاد نامههای صدام حسین به رئیس جمهور وقت ایران قبل از اشغال کویت توسط ارتش این کشور میافتیم که در آن زمان به یکباره گارد بسته دیپلماتهای بغداد در نیویورک -مقر سازمان ملل- باز شد و با هیئت مذاکره کننده ما نرد برادری باختند!
2 ـ مالکی رئیسجمهور، علاوی نخستوزیر! آمریکا و عربستان وانمود کردند که حاضر به پذیرش هم زمان دو شیعه در دو پست مهم سیاسی عراق شدهاند، مجلس هم که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، پس شیعیان دیگر چه میخواهند؟ اما وقتی این موضوع را واکاوی میکنیم میبینیم که اقول اقتدار مردم عراق در یک سو و شیعیان از سوی دیگر در پشت نقاب این طرح وجود دارد. پست ریاستجمهوری در عراق حالت سمبلیک دارد و جنبه اجرایی و تاثیرگذاری عملی آن زیاد نیست از سوی دیگر نشاندن یک عرب به جای یک کرد از شعارهای اساسی آمریکا و عربستان برای انضمام کامل عراق به " اتحادیه عرب تحت رهبری مصر و عربستان " است یعنی هضم عراق در سیاست منطقهای آمریکا و عربستان از سوی دیگر. وقتی پست نخستوزیری به ایاد علاوی ـ که فقط در ظاهر یک شیعه است و لیست او معرف لائیکها و بعثیهای عراق است ـ برسد، از یک طرف میخ عروبت در ساختار عراق محکمتر شده و از طرف دیگر دولت به دست آمریکا و عربستان افتاده است.
آنان همچنین میدانند که در این طرح کردها به حاشیه رانده شده و ناچارند به پست کم اثر ریاستمجلس رضایت دهند. حضور دو شیعه در دو پست ریاست جمهوری و نخستوزیری حساسیت کردها را علیه شیعیان بر خواهد انداخت و همپیمانی تاریخی آنان با شیعیان را از هم خواهد گسست. این اقدام در عین حال کردها را به اهل سنت که همپیمان عربستان و اردن هستند، پیوند میزند. اگر این طرح عملی شد، آمریکا و عربستان میتوانند در گام بعد یک جبهه منسجم ضد شیعی مرکب از لائیکها به رهبری ایاد علاوی ـ نخستوزیر فرضی ـ، اهل سنت به رهبری طارق هاشمی و کردهای عراق به وجود آورند و از طریق آن همه دستاوردهای سیاسی مردم عراق را بر باد دهند. با این ائتلاف کار به بازنگری در قانون اساسی عراق و محدود کردن کرسیهای شیعیان در استانها میانجامد. در واقع آمریکا و عربستان در این صحنه گمان کردهاند با یک تیر چند نشانه را خواهند زد.
3 ـ ائتلاف بر مبنای عربیت به جای ائتلاف بر مبنای مقاومت! آمریکاییها در طرح خود در صدد هستند خود را برای همیشه از یک دغدغه خلاص کنند آن دغدغه این است که عراق به بلوک مقاومت در خاورمیانه بپیوندد. حضور عراق در بلوک مقاومت در واقع اتصال ضلع شرقی مقاومت ـ ایران ـ به اضلاع غربی آن، لبنان، فلسطین و سوریه ـ به حساب میآید و در این زنجیره، " عراق " نقش بیبدیلی بعهده دارد و هیچ کشور دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. از سوی دیگر در بین اضلاع عربی مقاومت، عراق بیشترین مساحت، بزرگترین جمعیت و بیشترین منابع اقتصادی را در اختیار دارد. بر این اساس تلاش برای دور کردن عراق از بلوک مقاومت یک سیاست مشخص سعودی ـ آمریکایی است. چندی پیش طارق هاشمی بعد از ملاقات با سران عربستان، اعلام کرد که عراق یک کشور عربی و عضو اتحادیه عرب است بنابراین معنا ندارد که یک غیرعرب در راس آن باشد. البته آنان با شخص آقای " جلال طالبانی " یا هر کرد دیگر مشکل ندارند، مشکل آنان این است که طالبانی و... دوست عربستان نیستند و به هیچ روی ریاض را بر تهران ترجیح نمیدهد. آمریکاییها اصرار زیادی دارند که نظام عراق رنگ و بوی دینی نداشته باشد. حرفشنوی دولت عراق از مراجع دینی عراق و دلبستگی آنان به حکومت دینی ایران برای آمریکاییها و عربستان سعودی به هیچ وجه قابل تحمل نیست. این موضوع به مرور دولت و حکومت در عراق را به سمت بنیادها و جستارهای مذهبی سوق میدهد. در همین انتخابات، آمریکاییها و سعودیها شاهد جوانههای جدید مذهب حتی در کردستان عراق بودند احزاب اسلامگرا در بدو فعالیت خود توانستند 6 کرسی را بدست آورند. یک خبر دیگر بیانگر آن بود که اجازه چاپ کتاب سلمان رشدی در کردستان داده نشد و مترجم یکی از آثار رشدی ناچار شد از کردستان عراق بگریزد. این موضوع میتواند نگرانیهای ریاض و واشنگتن را تشدید کند. نکته مهم دیگر این است که وقتی شیعیان متحد ایران بر دولت بغداد سیطره داشته و کردها هم با آنان همراه شوند، اهل سنت ناچارند خود را با آنان هماهنگ نمایند این موضوع به مرور جوانه مطالبات مذهبی را در میان اهل سنت عراق هم پرورش میدهد و با اسلام گرایانه شیعی همراه میکند و این در حالی است که آمریکا و عربستان، عراق را جز در هیئت سکولاریزم نمیخواهند.
4 ـ تداوم حضور نظامی در عراق! هیچ تردید وجود ندارد که آمریکاییها به هر چه بیندیشند به خروج از عراق نمیاندیشند و از آن خارج نمیشوند مگر آنکه مجبور به این کار شوند. آقای "اودیرنو " در یک اظهار نظر رسمی با صراحت اعلام کرد که " ما در زمان اعلام شده، عراق را ترک خواهیم کرد مگر آنکه مقامات عراقی از ما بخواهند که برای حفظ امنیت کماکان در عراق بمانیم، کاملا واضح است که تنها زمانی دولتمردان عراقی از آمریکا خواستار تداوم حضور نظامی خواهند شد که دست نشانده آمریکاییها باشند. نوری مالکی در دیدار پنجم بهمنماه سال گذشته با صراحت به معاون رئیسجمهور آمریکا ـ جوزف بایدن ـ گفت که ملت عراق توانایی اداره امور خود را داشته و بر اجرای بندهای توافقنامه امنیتی بغداد ـ واشنگتن تاکید دارد.
براساس اظهار نظر مقامات مختلف آمریکا و چهرههای شاخص نظریهپرداز آن نظیر "هنری کیسینجر " و " ریچارد آرمیتاژ " آمریکا نباید عراق را ترک کند چرا که در این صورت باید بپذیرد که بدون دلیل قابل قبول به اشغال عراق مبادرت ورزیده و بیانکه دستاوردی داشته باشد، آن را ترک کرده است. اسناد موجود بیان کننده آن است که آمریکاییها تعداد نیروهای خود را به 50 هزار نفر تقلیل خواهند داد ولی در حفظ این تعداد برای مدت طولانی تاکید خواهند کرد. براساس طرح واشنگتن، در واقع تعداد نیروها کم میشود ولی آمریکا چابکتر و کم هزینهتر به سلطه خود بر عراق ادامه میدهد. اما البته این خواب تعبیر نخواهد داشت.
آمریکا برای تداوم اشغال از یک سوم به کم کردن نفوذ ایران در عراق احتیاج دارد و از سوی دیگر باید سیستم سیاسی عراق را از تاثیرپذیری از مراجع و مراکز مذهبی دور کند و نیروهای انقلابی را به حاشیه بردند. طرح مشترک آمریکا و عربستان این است که اشغال نظامی عراق تا زمانی که یک نظام کاملا هماهنگ با واشنگتن و ریاض در بغداد روی کار آید، ادامه یابد و عوامل مخالف آن به حاشیه داده شود.
5 ـ اثر گذاشتن بر بلوک مقاومت! از نظر آمریکاییها مهمترین تاثیر بلوک مقاومت در خاورمیانه، " تاثیر امنیتی " است. مقامات ریاض و واشنگتن معتقدند پیشروی مقاومت در خاورمیانه طی 10 سال گذشته موزائیکهای رژیمهای اقطار غرب در منطقه خاورمیانه را لرزان کرده است. وضعیت کنونی ترکیه که طی حدود 7 دهه زیر سلطه لائیزم متحد ناتو بود یک علامت است که چشمانداز مشابهی را برای رژیمهای مصر و عربستان ترسیم کرده است. همین روزها، غرب از شدت نگرانی از وضعیت رژیم قاهره و فراهم شدن خلائی که از مرگ قریب الوقوع حسنی مبارک ناشی خواهد شد، به سمت آلترناتیو(جایگزین) که با پرچم ملیگرایی و آزادی به میدان میآید، کشانده است. محمد البرادعی از نظر غرب میتواند رژیم مصر را از غلتیدن به دامن اخوانالمسلمین برهاند و آن را در چارچوب رژیمهای عرب متحد غرب حفظ کند.
ریاض و واشنگتن معتقدند از طریق یک دیواره امنیتی باید مانع فروریختن موازئیکهای وابسته به خود در حوزه عربی بشوند. در نظر بیاورید که روزی اشغال عراق به پایان برسد و یک دولت متکی به آراء مردم و برخوردار از حمایت مراجع تقلید در بغداد بر سرکار آید. عراق یک کشور کوچک عربی نیست و اتصال آن به سوریه، لبنان و فلسطین میتواند تمنای آزادیخواهی را در حوزه عربی تشدید نماید. بنابراین باید به هر قیمت مانع روند سیاسی عراق و نظم فعلی آن شد، اما آیا این موضوع محقق میشود و یا ارادههای ظالمانه آمریکا و عربستان در برابر ارادههای مردم عراق رنگ میبازد؟
۸۹/۰۲/۰۶