
پس از گذشت 9 سال از حادثه 11 سپتامبر مقامات
آمریکایی باز هم سعی دارند با دروغ و کلک افکار عمومی را نادانانی فرض کنند
که هیچ گاه از واقعیت سر در نمیآورند و هر سال نزدیک سالروز این حادثه
آنها را با رویدادی سرگرم میکنند، غافل از اینکه نتیجه این بازی همیشه برد
نیست.
به گزارش سرویس بینالملل شبکه ایران، یازدهم
سپتامبر 2001 دو هواپیما به دو برج مرکز تجارت جهانی کوبیده میشود.
امدادگران بهتزده برای نجات مردم به داخل برجها میشتابند. دو برج فرو
میریزد. 2 هزار و 749 تن از 87 کشور جهان طی چند ساعت در زیر آوار جان
میدهند و تنها 20 نفر از زیر آوار نجات مییابند.
در این روز چهار فروند هواپیمای مسافری که از بوستون، لسآنجلس و نیوجرسی به مقصد چهار شهر مختلف در حرکت بودند، در یک زمان ربوده شدند و به مقصد وال استریت، کاخ سفید و پنتاگون که نماد قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایالات متحده آمریکا بودند، پرواز کردند. نخستین هواپیما در ساعت 8:45 صبح خود را به یکی از برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی کوبید و وارد طبقه 73 آن شد و هواپیمای دوم کمتر از 20 دقیقه بعد خود را به ساختمان دیگر زد و پس از مدت کوتاهی برجهای دوقلو 118 طبقهای با ارتفاع 410 متر در مقابل چشم همگان فروریختند.
در همین زمان جورج بوش رئیس جمهور آمریکا که در محل نامعلومی مخفی شده بود، خبر داد که آمریکا دچار حملهای تروریستی شده است و اعلام حالت فوقالعاده را برای این کشور ضروری دانست.
دقایقی بعد نیروی هوایی این کشور اعلام کرد که پرواز در سراسر امریکا ممنوع اعلام شده است اما این اخطار مانع از آن نشد که هواپیمای سوم با ساختمان پنتاگون برخورد کند.
دست آمریکا رو شد
پایگاه اطلاعرسانی آمریکایی "دیجیتال جورنال" در این باره نوشت: گروه حقیقتیاب یازدهم سپتامبر متشکل از تعداد زیادی از مهندسان و کارشناس ساختمان با تحقیقات گسترده درباره این حادثه به شواهد مهمی دست یافتهاند که ثابت میکند داستانی که مقامات و منابع رسمی آمریکا درباره این حادثه ساختهاند، دروغی بیش نیست.
بر اساس شواهد و مدارک گروه حقیقتیاب یازدهم سپتامبر که درباره چگونگی سقوط برجهای دوقلو تحقیق کردهاند، سقوط این برجها به شکلی که در تصاویر معروف از آن حادثه دیده میشود، به هیچ وجه نمیتواند نتیجه برخورد هواپیما و شعلههای آتش ناشی از سوخت هواپیما باشد، زیرا شدت حرارت آتش ناشی از سوخت هواپیما به حدی نیست که بتواند به ذوب فولاد به کار رفته در این برجها منجر شود.
بر اساس شواهد کارشناسان گروه حقیقتیاب همچنین شکل سقوط برجها حاکی از آن است که مقدار قابل توجهی مواد منفجره از پیش درقسمتهای مختلف آنها قرار داده شده بود.
کارشناسان گروه حقیقتیاب همچنین دریافتهاند سقوط ساختمان شماره 7 مرکز تجارت جهانی در چند ثانیه و به فاصله زمانی چند ساعت پس از سقوط برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی هم یکی دیگر از شواهدی است که نشان میدهد داستان ربودن هواپیماها توسط تروریستهای انتحاری و برخورد آنها با برجهای دوقلو سناریویی دروغینی بیش نیست زیرا این ساختمان بدون آنکه هیچ هواپیما یا شیء دیگری به آن برخورد کند؛ ناگهان سقوط کرد.
تاثیرات حوادث 11 سپتامبر بر رویکرد خارجی آمریکا
این حادثه بیشترین مطلوبیت راهبردی را برای اهداف آمریکا فراهم آورد. آمریکاییها تلاش نمودند این واقعه بر گفتارهای امنیتی پیشین خود منطبق سازند. در چنین شرایطی، راهبرد جنگ پیشگیرانه ارائه شد. این راهبرد بر اساس نوع تحلیل مقامات و برنامهریزان دفاعی- امنیتی از تهدیدات جدید شکل گرفت. هدف از این راهبرد، مقابله موثر با چالشهای عملیات پیشگیرانه در خاورمیانه بود. زیرا کشورهای منطقه در قابل آمریکا، رویکردی انتقادی و رفتاری چالشی اتخاذ کرده بودند. وقتی که عملیات 11 سپتامبر شکل گرفت و آمریکاییها به حداکثر مطلوبیت بینالمللی، جهت مقابله با تهدیدات تعریف شده نائل شدند، بستر شکلگیری این روند در خاورمیانه بزرگ بود منطقهای که از دههی 1910، حوزه بحران آفرینی شناخته میشود.
به همین دلیل برژینسکی از آن تحت عنوان قوس بحران یاد میکند، منطقهای که به دلیل پویایی و تحرک نیروهای داخلی، از تون لازم برای چالشسازی برخوردار است.
بنابراین الگویی را که آمریکاییها در ارتباط با افغانستان آغاز نمودند، به گونهای تدریجی در سایر حوزههای خاورمیانه نیز مورد استفاده قرار خواهند داد. از نظر آن تهدیدات، طیف گستردهای را شامل میشود و هر کشوری که از ابزارهای بالقوه این گونه تهدیدات برخوردار باشد، در فضای مناسب مورد هجوم خواهد بود.
در حالی که بوش پدر پیش از شروع حمله به عراق، در برابر نشست مشترک نمایندگان کنگره و سنای آن کشور در 11 سپتامبر 1990، بر ساختن اردوگاهی بر پایه(نظم نوین جهانی) تاکید نمود، رویداد انفجارهای انتحاری 11 سپتامبر 2001 نیز، دولت بوش پسر را در اتخاذ مواضع سیاست خارجی فراگیر و نوینی ترغیب نمود که میتوان از آن یاد کرده و تغییرهای ذیل را به عنوان اصولی برای آن قرار داد؛
*تاکید بر رویکرد تهاجمی و مداخلهگرایی گسترشیابنده یا جنگ محدود، اما طولانی و با سیری تصاعدی علیه کشورهای حامی تروریسم
*تاکید بر چند جانبهگرایی نمادین- یک جانبهگرایی عمل گرایانه در مبارزه با تروریسم یا شکلدهی ائتلافی بینالمللی به رهبری ایالات متحده.
حادثه 11 سپتامبر و پیامدهای آن
حادثه 11 سپتامبر آمریکا گویای چند واقعیت عینی بود؛
امنیت داخلی آمریکا و سازمانهای امنیتی گسترده و پرآوازهی آن به راحتی آسیبپذیر بوده و از قدرت پیشگیری و عملکرد مساعدی برخوردار نیستند. عملکرد سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا در خاورمیانه و سایر نقاط جهان سبب شکلگیری چنین اقدامهای شدید واکنشی و تلافیجویانه شده است که به نوبه خود جای تعمق و بحث زیاد دارد و بالاخره با اقدام یک گروه بنیادگرای قدرتمند و سازمانیافته اسلامی(القاعده)، استحکام و قوای امنیتی متصور در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آمریکا به شدت زیر سئوال رفت، آنچنان که دولت مردان آمریکایی با یک بحران و مشکل جدی اجتماعی- سیاسی روبهرو کرد.
رد پای صهیونیستها در 11 سپتامبر
افشای حقایق پشت پرده حادثه یازدهم سپتامبر که با بایکوت خبری رسانههای غرب همراه میباشد، همه و همه بیانگر نفوذ و نقشآفرینی صهیونیستها در این حادثه میباشد؛ حادثهای که به بهانهای برای آمریکا و زمامداران پیرو صهیونیست، برای نیل به اهداف سلطهجویانهشان تبدیل شد.
امروزه همه میدانند که سیا از نوعی نرمافزار خاص به منظور کنترل داد و ستدهای بورس به عنوان نشانهای هشداردهنده از حملات تروریستی و یا رفتارهای مشکوک اقتصادی بهره میبرد. یک هفته پس از حملات یازدهم سپتامبر، سیا از مقامات سرویسهای مالی لندن خواست تا به بررسی فروش مشکوک میلیونها سهم، دقیقاً پس از این حادثه بپردازد. امید آن میرفت که اسناد موجود به شناسایی تروریستها کمک کند. همه شواهد حکایت از آن داشت که در بازارهای مختلف بورس و از آن جمله در کانادا و آلمان، از 26 آگوست تا 11 سپتامبر، شاهد فعالیت برجسته گروههای اسراییلی بودهایم. لین هوارد، سخنگوی بورس شیکاگو اعلام نمود که اطلاعات مرتبط با کلیه معادلات بورس موجود است.
وی در این باره تصریح نمود: باید نسبت به فعالیتهای غیر معمول در آن دوره زمانی هشیار میبودیم. بررسی اطلاعات موجود بیانگر آن است که در آن زمان، حجمی غیر معمولی از معاملات انجام شده است.
همگان از وجود نوعی سیستم خودکار که به جمعآوری اطلاعات مرتبط با معاملات میپردازد، واقفند. این سیستم پس از جمعآوری اطلاعات، توسط کارشناسان خاص مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. هوارد در این باره میگوید: «این سیستم به قدری هوشمند است که به صورت لحظهای، به تحلیل اطلاعات میپردازد اما جدای از این سیستم، خود بورس نیز از اشخاص مجرب سود میبرد که هر گونه حادثه غیر معمول را در بورس به دقت زیر نظر دارند و به خوبی بر کلیه داد و ستدها و افراد دخیل اشراف دارند.
با وجود همهی این امکانات و اطلاعات، در مورد حادثه یازدهم سپتامبر شاهد بودیم که عرضه کامل 38 نوع سهام در بازار دقیقاً پیش از این حادثه حاوی مطالب تأمل برانگیزی است، خواه تروریستها خود مسئول این تغییرات در بازار بورس بوده باشند یا افرادی دیگر با اطلاع از این حادثه به این سود سرشار دست یافته باشند، باز هم تفاوتی در اصل موضوع وجود نخواهد داشت.
تنها یک ماه پس از این حادثه بود که مقامات دولتی فهرستی از معاملات را به شرکتهای فعال در حوزه مسایل امنیتی ارسال و خواستار تحلیل اطلاعات شدند. این فهرست شامل سهام شرکتهایی چون امریکن، یونایتد، نورث وست، سوث وست و خطوط هوایی یواسای، مارتین، بوئینگ و دهها شرکت برجسته دیگر بود.
نشریه تایمز فاش ساخت که تحلیلگران آلمانی، ژاپنی و همچنین آمریکایی، همگی به این نتیجه رسیدند که این نوع عرضه سهام، تنها به سهام شرکتهای بیمه، خطوط هوایی و شرکتهای نظامی محدود میشد که ارزش همه آنها نیز پس از این حادثه به شدت کاهش یافت.
ریچارد کراس، تحلیلگر و دلال برجسته بریتانیایی در این باره خاطرنشان کرد: شواهد بیانگر آن است که فردی به طور غیر معمول، حجم عظیمی از سهام را سه هفته پیش از این حادثه به بازار عرضه نموده و این موضوع به عقیده وی، بهترین دلیل برای آگاهی چنین فردی از این حادثه است.
دولت ایالات متحده نیز بررسی این نوع عرضه سهام را پذیرفت که این موضوع، خود دلیل قوی و قانعکنندهای برای آگاهی از این حمله تروریستی بوده است؛ چرا که حجم سنگین و غیر معمول داد و ستد سهام در مورد سهام شرکتهای هواپیمایی و بیمه، دقیقاً چند روز پیش از این حادثه یازدهم سپتامبر که با این حادثه با افت شدید همراه شد، دلیلی متقاعد کننده میباشد.
شواهد موجود بیانگر آن است که عمدهی این معاملات توسط شرکت «داچ نبک برون» انجام شده و این شرکتی است که تا سال 1998 ریاستش با کرونگارد یعنی کسی که بعدها به مدیریت اجرایی سازمان سیا رسید، بوده است.
اما اخبار پس از این حادثه هم قابل تأمل است. فردای آن روز، اورشلیم پست مدعی شد که دو اسراییلی در هواپیماهای ربوده شده بودهاند و 4 هزار اسراییلی هم که در این ساختمانها شاغل بودهاند، مفقود شدهاند؛ این آمار به سرعت در اینترنت و رسانهها منتشر شده، اما سریعاً مشخص شد که ابداً این گونه نبوده است.
در نوزدهم سپتامبر، واشنگتن پست در گزارشی، تعداد اسراییلیهای مفقود را 113 نفر و فردای آن روز، بوش تعداد قربانیان اسراییلی را 130 نفر اعلام کرد اما نهایتاً در 22 سپتامبر بود که نیویورک تایمز اعلام کرد: تنها سه اسراییلی در این حادثه کشته شدهاند که دو نفر آنها در هواپیماها و یک نفر دیگر هم نه از کارکنان ساختمانها که گردشگری بوده که برای بازدید به آنجا آمده بوده است.
با وجود آنکه این موضوع پس از سالها کماکان در دست بررسی است اما هیچ یک از بخشهای دولتی و امنیتی آمریکا، صحبتی از تحولات بورس دقیقاً در آستانه این حادثه که به سودی هنگفت برای عاملان آن تبدیل شد، نمیکنند و به آن به مثابه نوعی اسرار دولتی نگریسته میشود.
مردم آمریکا واقعیت را فهمیدهاند
پس از گذشت 9 سال از حادثه 11 سپتامبر مقامات آمریکایی باز هم سعی دارند با دروغ و کلک افکار عمومی را نادانانی فرض کنند که هیچ گاه از واقعیت سر در نمیآورند و هر سال نزدیک سالروز این حادثه سر آنها را با رویدادی گرم میکنند، غافل از اینکه نتیجه این بازی همیشه برد نیست.
امسال هم از حدود دو هفته پیش شاهد طرح سخنان کشیش آمریکایی مبنی بر سوزاندن قرآن کریم در سالروز 11 سپتامبر بودیم که با واکنش دنیای اسلام روبهرو شد و دست آخر یکی دو روز قبل وی اعلام میکند که به خاطر عدم ساخت مسجد در نزدیکی وقوع حادثه از تصمیمش منصرف شده است.
اما آیا طرح چنین برنامههایی میتواند اذهان افکار عمومی را از واقعیت منحرف کند؟
این در حالیست که دیروز جمعه صدها نفر از مردم آمریکا نزدیک محل حادثه 11 سپتامبر در نیویورک اجتماع و از احداث مرکز اسلامی در این منطقه حمایت کردهاند، در نتیجه آمریکا باید بداند که ملتش حادثه 11 سپتامبر را کار دولت میداند.
اخیرا 58 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی شبکه اماسان بیسی آمریکا اعلام کردند: دولت آمریکا در این واقعه دست داشته است، در این نظرسنجی پرسیده شده بود که "آیا شما بر این باورید که دولت آمریکا در وقایع 11 سپتامبر دست داشته است؟"
مسئولان اماسان بیسی که از پاسخ صریح "آری" وحشت داشتهاند، پاسخ مثبت به سئوال را به صورت "بله، در این خصوص شواهدی وجود دارد" در نظرسنجی اعمال کردهاند تا از تندی ابراز نظر مردم آمریکا اندکی کاسته شود.
در این روز چهار فروند هواپیمای مسافری که از بوستون، لسآنجلس و نیوجرسی به مقصد چهار شهر مختلف در حرکت بودند، در یک زمان ربوده شدند و به مقصد وال استریت، کاخ سفید و پنتاگون که نماد قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایالات متحده آمریکا بودند، پرواز کردند. نخستین هواپیما در ساعت 8:45 صبح خود را به یکی از برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی کوبید و وارد طبقه 73 آن شد و هواپیمای دوم کمتر از 20 دقیقه بعد خود را به ساختمان دیگر زد و پس از مدت کوتاهی برجهای دوقلو 118 طبقهای با ارتفاع 410 متر در مقابل چشم همگان فروریختند.
در همین زمان جورج بوش رئیس جمهور آمریکا که در محل نامعلومی مخفی شده بود، خبر داد که آمریکا دچار حملهای تروریستی شده است و اعلام حالت فوقالعاده را برای این کشور ضروری دانست.
دقایقی بعد نیروی هوایی این کشور اعلام کرد که پرواز در سراسر امریکا ممنوع اعلام شده است اما این اخطار مانع از آن نشد که هواپیمای سوم با ساختمان پنتاگون برخورد کند.
دست آمریکا رو شد
پایگاه اطلاعرسانی آمریکایی "دیجیتال جورنال" در این باره نوشت: گروه حقیقتیاب یازدهم سپتامبر متشکل از تعداد زیادی از مهندسان و کارشناس ساختمان با تحقیقات گسترده درباره این حادثه به شواهد مهمی دست یافتهاند که ثابت میکند داستانی که مقامات و منابع رسمی آمریکا درباره این حادثه ساختهاند، دروغی بیش نیست.
بر اساس شواهد و مدارک گروه حقیقتیاب یازدهم سپتامبر که درباره چگونگی سقوط برجهای دوقلو تحقیق کردهاند، سقوط این برجها به شکلی که در تصاویر معروف از آن حادثه دیده میشود، به هیچ وجه نمیتواند نتیجه برخورد هواپیما و شعلههای آتش ناشی از سوخت هواپیما باشد، زیرا شدت حرارت آتش ناشی از سوخت هواپیما به حدی نیست که بتواند به ذوب فولاد به کار رفته در این برجها منجر شود.
بر اساس شواهد کارشناسان گروه حقیقتیاب همچنین شکل سقوط برجها حاکی از آن است که مقدار قابل توجهی مواد منفجره از پیش درقسمتهای مختلف آنها قرار داده شده بود.
کارشناسان گروه حقیقتیاب همچنین دریافتهاند سقوط ساختمان شماره 7 مرکز تجارت جهانی در چند ثانیه و به فاصله زمانی چند ساعت پس از سقوط برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی هم یکی دیگر از شواهدی است که نشان میدهد داستان ربودن هواپیماها توسط تروریستهای انتحاری و برخورد آنها با برجهای دوقلو سناریویی دروغینی بیش نیست زیرا این ساختمان بدون آنکه هیچ هواپیما یا شیء دیگری به آن برخورد کند؛ ناگهان سقوط کرد.
تاثیرات حوادث 11 سپتامبر بر رویکرد خارجی آمریکا
این حادثه بیشترین مطلوبیت راهبردی را برای اهداف آمریکا فراهم آورد. آمریکاییها تلاش نمودند این واقعه بر گفتارهای امنیتی پیشین خود منطبق سازند. در چنین شرایطی، راهبرد جنگ پیشگیرانه ارائه شد. این راهبرد بر اساس نوع تحلیل مقامات و برنامهریزان دفاعی- امنیتی از تهدیدات جدید شکل گرفت. هدف از این راهبرد، مقابله موثر با چالشهای عملیات پیشگیرانه در خاورمیانه بود. زیرا کشورهای منطقه در قابل آمریکا، رویکردی انتقادی و رفتاری چالشی اتخاذ کرده بودند. وقتی که عملیات 11 سپتامبر شکل گرفت و آمریکاییها به حداکثر مطلوبیت بینالمللی، جهت مقابله با تهدیدات تعریف شده نائل شدند، بستر شکلگیری این روند در خاورمیانه بزرگ بود منطقهای که از دههی 1910، حوزه بحران آفرینی شناخته میشود.
به همین دلیل برژینسکی از آن تحت عنوان قوس بحران یاد میکند، منطقهای که به دلیل پویایی و تحرک نیروهای داخلی، از تون لازم برای چالشسازی برخوردار است.
بنابراین الگویی را که آمریکاییها در ارتباط با افغانستان آغاز نمودند، به گونهای تدریجی در سایر حوزههای خاورمیانه نیز مورد استفاده قرار خواهند داد. از نظر آن تهدیدات، طیف گستردهای را شامل میشود و هر کشوری که از ابزارهای بالقوه این گونه تهدیدات برخوردار باشد، در فضای مناسب مورد هجوم خواهد بود.
در حالی که بوش پدر پیش از شروع حمله به عراق، در برابر نشست مشترک نمایندگان کنگره و سنای آن کشور در 11 سپتامبر 1990، بر ساختن اردوگاهی بر پایه(نظم نوین جهانی) تاکید نمود، رویداد انفجارهای انتحاری 11 سپتامبر 2001 نیز، دولت بوش پسر را در اتخاذ مواضع سیاست خارجی فراگیر و نوینی ترغیب نمود که میتوان از آن یاد کرده و تغییرهای ذیل را به عنوان اصولی برای آن قرار داد؛
*تاکید بر رویکرد تهاجمی و مداخلهگرایی گسترشیابنده یا جنگ محدود، اما طولانی و با سیری تصاعدی علیه کشورهای حامی تروریسم
*تاکید بر چند جانبهگرایی نمادین- یک جانبهگرایی عمل گرایانه در مبارزه با تروریسم یا شکلدهی ائتلافی بینالمللی به رهبری ایالات متحده.
حادثه 11 سپتامبر و پیامدهای آن
حادثه 11 سپتامبر آمریکا گویای چند واقعیت عینی بود؛
امنیت داخلی آمریکا و سازمانهای امنیتی گسترده و پرآوازهی آن به راحتی آسیبپذیر بوده و از قدرت پیشگیری و عملکرد مساعدی برخوردار نیستند. عملکرد سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا در خاورمیانه و سایر نقاط جهان سبب شکلگیری چنین اقدامهای شدید واکنشی و تلافیجویانه شده است که به نوبه خود جای تعمق و بحث زیاد دارد و بالاخره با اقدام یک گروه بنیادگرای قدرتمند و سازمانیافته اسلامی(القاعده)، استحکام و قوای امنیتی متصور در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آمریکا به شدت زیر سئوال رفت، آنچنان که دولت مردان آمریکایی با یک بحران و مشکل جدی اجتماعی- سیاسی روبهرو کرد.
رد پای صهیونیستها در 11 سپتامبر
افشای حقایق پشت پرده حادثه یازدهم سپتامبر که با بایکوت خبری رسانههای غرب همراه میباشد، همه و همه بیانگر نفوذ و نقشآفرینی صهیونیستها در این حادثه میباشد؛ حادثهای که به بهانهای برای آمریکا و زمامداران پیرو صهیونیست، برای نیل به اهداف سلطهجویانهشان تبدیل شد.
امروزه همه میدانند که سیا از نوعی نرمافزار خاص به منظور کنترل داد و ستدهای بورس به عنوان نشانهای هشداردهنده از حملات تروریستی و یا رفتارهای مشکوک اقتصادی بهره میبرد. یک هفته پس از حملات یازدهم سپتامبر، سیا از مقامات سرویسهای مالی لندن خواست تا به بررسی فروش مشکوک میلیونها سهم، دقیقاً پس از این حادثه بپردازد. امید آن میرفت که اسناد موجود به شناسایی تروریستها کمک کند. همه شواهد حکایت از آن داشت که در بازارهای مختلف بورس و از آن جمله در کانادا و آلمان، از 26 آگوست تا 11 سپتامبر، شاهد فعالیت برجسته گروههای اسراییلی بودهایم. لین هوارد، سخنگوی بورس شیکاگو اعلام نمود که اطلاعات مرتبط با کلیه معادلات بورس موجود است.
وی در این باره تصریح نمود: باید نسبت به فعالیتهای غیر معمول در آن دوره زمانی هشیار میبودیم. بررسی اطلاعات موجود بیانگر آن است که در آن زمان، حجمی غیر معمولی از معاملات انجام شده است.
همگان از وجود نوعی سیستم خودکار که به جمعآوری اطلاعات مرتبط با معاملات میپردازد، واقفند. این سیستم پس از جمعآوری اطلاعات، توسط کارشناسان خاص مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. هوارد در این باره میگوید: «این سیستم به قدری هوشمند است که به صورت لحظهای، به تحلیل اطلاعات میپردازد اما جدای از این سیستم، خود بورس نیز از اشخاص مجرب سود میبرد که هر گونه حادثه غیر معمول را در بورس به دقت زیر نظر دارند و به خوبی بر کلیه داد و ستدها و افراد دخیل اشراف دارند.
با وجود همهی این امکانات و اطلاعات، در مورد حادثه یازدهم سپتامبر شاهد بودیم که عرضه کامل 38 نوع سهام در بازار دقیقاً پیش از این حادثه حاوی مطالب تأمل برانگیزی است، خواه تروریستها خود مسئول این تغییرات در بازار بورس بوده باشند یا افرادی دیگر با اطلاع از این حادثه به این سود سرشار دست یافته باشند، باز هم تفاوتی در اصل موضوع وجود نخواهد داشت.
تنها یک ماه پس از این حادثه بود که مقامات دولتی فهرستی از معاملات را به شرکتهای فعال در حوزه مسایل امنیتی ارسال و خواستار تحلیل اطلاعات شدند. این فهرست شامل سهام شرکتهایی چون امریکن، یونایتد، نورث وست، سوث وست و خطوط هوایی یواسای، مارتین، بوئینگ و دهها شرکت برجسته دیگر بود.
نشریه تایمز فاش ساخت که تحلیلگران آلمانی، ژاپنی و همچنین آمریکایی، همگی به این نتیجه رسیدند که این نوع عرضه سهام، تنها به سهام شرکتهای بیمه، خطوط هوایی و شرکتهای نظامی محدود میشد که ارزش همه آنها نیز پس از این حادثه به شدت کاهش یافت.
ریچارد کراس، تحلیلگر و دلال برجسته بریتانیایی در این باره خاطرنشان کرد: شواهد بیانگر آن است که فردی به طور غیر معمول، حجم عظیمی از سهام را سه هفته پیش از این حادثه به بازار عرضه نموده و این موضوع به عقیده وی، بهترین دلیل برای آگاهی چنین فردی از این حادثه است.
دولت ایالات متحده نیز بررسی این نوع عرضه سهام را پذیرفت که این موضوع، خود دلیل قوی و قانعکنندهای برای آگاهی از این حمله تروریستی بوده است؛ چرا که حجم سنگین و غیر معمول داد و ستد سهام در مورد سهام شرکتهای هواپیمایی و بیمه، دقیقاً چند روز پیش از این حادثه یازدهم سپتامبر که با این حادثه با افت شدید همراه شد، دلیلی متقاعد کننده میباشد.
شواهد موجود بیانگر آن است که عمدهی این معاملات توسط شرکت «داچ نبک برون» انجام شده و این شرکتی است که تا سال 1998 ریاستش با کرونگارد یعنی کسی که بعدها به مدیریت اجرایی سازمان سیا رسید، بوده است.
اما اخبار پس از این حادثه هم قابل تأمل است. فردای آن روز، اورشلیم پست مدعی شد که دو اسراییلی در هواپیماهای ربوده شده بودهاند و 4 هزار اسراییلی هم که در این ساختمانها شاغل بودهاند، مفقود شدهاند؛ این آمار به سرعت در اینترنت و رسانهها منتشر شده، اما سریعاً مشخص شد که ابداً این گونه نبوده است.
در نوزدهم سپتامبر، واشنگتن پست در گزارشی، تعداد اسراییلیهای مفقود را 113 نفر و فردای آن روز، بوش تعداد قربانیان اسراییلی را 130 نفر اعلام کرد اما نهایتاً در 22 سپتامبر بود که نیویورک تایمز اعلام کرد: تنها سه اسراییلی در این حادثه کشته شدهاند که دو نفر آنها در هواپیماها و یک نفر دیگر هم نه از کارکنان ساختمانها که گردشگری بوده که برای بازدید به آنجا آمده بوده است.
با وجود آنکه این موضوع پس از سالها کماکان در دست بررسی است اما هیچ یک از بخشهای دولتی و امنیتی آمریکا، صحبتی از تحولات بورس دقیقاً در آستانه این حادثه که به سودی هنگفت برای عاملان آن تبدیل شد، نمیکنند و به آن به مثابه نوعی اسرار دولتی نگریسته میشود.
مردم آمریکا واقعیت را فهمیدهاند
پس از گذشت 9 سال از حادثه 11 سپتامبر مقامات آمریکایی باز هم سعی دارند با دروغ و کلک افکار عمومی را نادانانی فرض کنند که هیچ گاه از واقعیت سر در نمیآورند و هر سال نزدیک سالروز این حادثه سر آنها را با رویدادی گرم میکنند، غافل از اینکه نتیجه این بازی همیشه برد نیست.
امسال هم از حدود دو هفته پیش شاهد طرح سخنان کشیش آمریکایی مبنی بر سوزاندن قرآن کریم در سالروز 11 سپتامبر بودیم که با واکنش دنیای اسلام روبهرو شد و دست آخر یکی دو روز قبل وی اعلام میکند که به خاطر عدم ساخت مسجد در نزدیکی وقوع حادثه از تصمیمش منصرف شده است.
اما آیا طرح چنین برنامههایی میتواند اذهان افکار عمومی را از واقعیت منحرف کند؟
این در حالیست که دیروز جمعه صدها نفر از مردم آمریکا نزدیک محل حادثه 11 سپتامبر در نیویورک اجتماع و از احداث مرکز اسلامی در این منطقه حمایت کردهاند، در نتیجه آمریکا باید بداند که ملتش حادثه 11 سپتامبر را کار دولت میداند.
اخیرا 58 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی شبکه اماسان بیسی آمریکا اعلام کردند: دولت آمریکا در این واقعه دست داشته است، در این نظرسنجی پرسیده شده بود که "آیا شما بر این باورید که دولت آمریکا در وقایع 11 سپتامبر دست داشته است؟"
مسئولان اماسان بیسی که از پاسخ صریح "آری" وحشت داشتهاند، پاسخ مثبت به سئوال را به صورت "بله، در این خصوص شواهدی وجود دارد" در نظرسنجی اعمال کردهاند تا از تندی ابراز نظر مردم آمریکا اندکی کاسته شود.
۸۹/۰۶/۲۲