سؤال اهل سنت:
آخوندهای رافضی (شیعه) میگویند:
فاطمه (س) بر شیخین غضب کرد و در عیادت از آنها روی برگرداند!
مگر ایشان دختر همان پیامبری نیست که به عیادت آن پیرزن یهودی که بر سر ایشان آشغال میریخت رفت؟
سخنان دورغ این آخوندها سبب بیزاری میشود و نه محبت بیشتر.
لطفاً پاسخ دهید...
ای کاش اصلاً این بحثها را مطرح نکنند و این قدر تلاش برای تشدید اختلاف ننمایند و این زحمت و پولی که صرف ضد تبلیغ علیه تشیع میکنند، صرف صهیونیسم شناسی و نیز معرفی «وهابیت» که ساخته انگلیس و دشمن تشیع و تسنن باهم است بنمایند. ما نیز مایل به پرداختن و بحث در اینگونه مباحث نیستیم، اما چون در هر حال اینگونه شبهات را از طریق شبکههای رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی، در اذهان عمومی مسلمانان شیعه و سنی ترویج میکنند و معمولاً عزیزان مطالعات جامع یا دسترسی به منابع ندارند، مجبور به پاسخ اجمالی هستیم.
الف – آخوندهای رافضی (شیعه) و دروغهایشان:
نمی دانستیم که علمای بزرگ و به نام اهل سنت و حتی ائمه مذاهب چهارگانهی آنها نیز آخوند رافضی (شیعه) و نیز دروغگو هستند! چرا که همگی این حوادث را به صورت مستند اذعان و ثبت کردهاند، که در ذیل فقط به سه نمونه از دهها روایت مذکور در منابع معتبر اهل سنت اشاره میشود:
*- «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صل الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أبا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ.» (صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۲۶)
ترجمه: فاطمه دختر رسول خدا صلّی الله علیه [وآله] وسلم غضبناک گردید و از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر به همین شکل باقی ماند.
*- «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ، دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌ لَیْلاً، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أبا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا، وَکَانَ لِعَلِی مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَیَاةَ فَاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتِ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌ وُجُوهَ النَّاسِ، فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أَبِى بَکْرٍ وَمُبَایَعَتَهُ، وَلَمْ یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ.» (صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹ کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، الحدیث رقم ۳۹۹۸) – (صحیح مسلم , ج ۵ , ص ۱۵۴)
ترجمه: فاطمه بر ابوبکر غضب نمود و با وى قهر کرد و تا پایان عمر با او سخنى نگفت. و بعد از پیامبر اکرم شش ماه بیشتر زندگی نکرد. وقتی فاطمه از دنیا رفت، شوهرش شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نساخت و خود بر او نماز خواند. تا فاطمه زنده بود، علی [علیه السلام] در میان مردم احترام داشت؛ اما وقتی فاطمه از دنیا رفت، مردم از او روی گرداندند و این جا بود که خواستند علی با ابوبکر مصالحه و بیعت کند. علی [علیه السلام] در این شش ماه که فاطمه زنده بود، با ابوبکر بیعت نکرد.
*- فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ. (صحیح البخاری، ج ۶، ص ۲۴۷۴ ـ کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لَا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ الحدیث رقم ۶۳۴۶)
ترجمه: فاطمه از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر با او سخن نگفت.
البته اسناد در منابع معتبر اهل سنت بسیار است، اما سؤال ما از مطرح کنندگان این شبهه این است که اگر بخاری، مسلم، طبری و ...، همه آخوند رافضی (شیعه) بودند، پس سنّی کیست و شما کی هستید و بر کدام مسلکید؟
ب – مگر فاطمه (ع) دختر همان پیامبر (ص) نبود؟
می گویند: مگر پیامبر به دیدن آن پیرزن یهودی که جسارت می کرد نرفت؟ به فرض که شیخین خطایی کرده باشند، مگر میشود حضرت فاطمه (ع) روی برگرداند و ...؟
این دیگر از آن حرفهایی است که به قول معروف به «خاله بازی» شبیهتر است تا یک سؤال و یا شبهه! معلوم است که نه تنها اطلاعی از تاریخ زندگی پیامبر اکرم (ص) ندارند، بلکه اساساً مسلمان نیستند و سعی دارند دروغهایی [اسرائیلیات] که برای حضرت مسیح (ع) در کرنش مقابل ظالمین ساختند، برای پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نیز بسازند و القا کنند. گویا پیامبر اکرم (ص) دائم سنت و کارش این بود که به عیادت دشمنان برود؟!
پیامبر اکرم (ص) به خاطر آزار (شکنجه، قتل، محاصره اقتصادی، جوسازی و ...) اهل مکه به مدینه هجرت نمود. پس از استیلای حکومت اسلامی و فتح مکه، از ایشان خواستند که به مدینه بر نگردد و در همان زادگاهش و جوار کعبه بماند. اما بدین مضمون فرمود که : ما از جایی که برویم، دیگر بر نمیگردیم.
به پیامبر اکرم (ص) در طول ده سال، شصت جنگ تحمیل شد که برای هیچ یک از دشمنان دست گل و شیرینی نبردند، بلکه شمشیر زدند و دفاع کردند و هم چنین در طول حکومت خود مجرمین بسیاری را قصاص نمودند. با بسیاری قطع ارتباط نمودند، در مواقعی صلح کردند، در مواردی هیچ امتیازی ندادند. در فتح مکه ابوسفیان را امان داده و خانه او را «امن» قرار دادند، اما از سه شاعره و شاعره که کار فرهنگی و تبلیغاتی علیه اسلام مینمودند نگذشتند و مجازات نمودند و ... .
پس اگر میخواهند قیاس کنند، چرا با این وقایع قیاس نمیکنند و نمیگویند که پیامبر اکرم (ص) بسیاری از دشمنانش را به شمشیر خود و یا امیرالمؤمنین (ع) و سایر اصحاب، از جمله زبیر از پای درآورد، پس حضرت علی (ع) و فاطمه زهراء (ع)، به خاطر مصالح اسلام و مسلمین، چه لطف و اغمازی کردند؟!
حال باید دقت نمود که قیاس حضرت فاطمه (ع) و عملکردش با پیامبر اکرم (ص)، قیاس بعیدی نیست، اما قیاس ابوبکر و عمر با آن پیرزن یهودی، خودزنی مهلکی است و اهانت بزرگی به شیخین است. و حاکی از آن است که مطرح کنندگان اینگونه شبهات نه تنها شیعه یا سنی نیستند، بلکه اصلاً مسلمان نیستند.
وضعیت آن پیرزن یهودی در صدر اسلام که هنوز دعوت نیز به صورت انفرادی صورت میگرفت، چه ربطی دارد به کسانی که در هر حال مدعی شدند که نه تنها اسلام آوردند، بلکه جزو صحابه هستند و خود اولین کسانی هستند که در روز غدیر به ندای ایشان لبیک گفته و با حضرت علی (ع) بیعت کردند؟! و نقش و تأثیر آشغال ریختن آن پیرزن یهودی به سر مبارک ایشان، چه ربطی دارد به نقش و تأثیر شکستن بیعت با پیامبر اکرم (ص)، غصب حکومت الهی و تغییر سرنوشت مسلمین در آن زمان و در طول تاریخ؟!
الف – آخوندهای رافضی (شیعه) و دروغهایشان:
نمی دانستیم که علمای بزرگ و به نام اهل سنت و حتی ائمه مذاهب چهارگانهی آنها نیز آخوند رافضی (شیعه) و نیز دروغگو هستند! چرا که همگی این حوادث را به صورت مستند اذعان و ثبت کردهاند، که در ذیل فقط به سه نمونه از دهها روایت مذکور در منابع معتبر اهل سنت اشاره میشود:
*- «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صل الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أبا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ.» (صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۲۶)
ترجمه: فاطمه دختر رسول خدا صلّی الله علیه [وآله] وسلم غضبناک گردید و از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر به همین شکل باقی ماند.
*- «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ، دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌ لَیْلاً، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أبا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا، وَکَانَ لِعَلِی مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَیَاةَ فَاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتِ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌ وُجُوهَ النَّاسِ، فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أَبِى بَکْرٍ وَمُبَایَعَتَهُ، وَلَمْ یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ.» (صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹ کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، الحدیث رقم ۳۹۹۸) – (صحیح مسلم , ج ۵ , ص ۱۵۴)
ترجمه: فاطمه بر ابوبکر غضب نمود و با وى قهر کرد و تا پایان عمر با او سخنى نگفت. و بعد از پیامبر اکرم شش ماه بیشتر زندگی نکرد. وقتی فاطمه از دنیا رفت، شوهرش شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نساخت و خود بر او نماز خواند. تا فاطمه زنده بود، علی [علیه السلام] در میان مردم احترام داشت؛ اما وقتی فاطمه از دنیا رفت، مردم از او روی گرداندند و این جا بود که خواستند علی با ابوبکر مصالحه و بیعت کند. علی [علیه السلام] در این شش ماه که فاطمه زنده بود، با ابوبکر بیعت نکرد.
*- فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ. (صحیح البخاری، ج ۶، ص ۲۴۷۴ ـ کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لَا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ الحدیث رقم ۶۳۴۶)
ترجمه: فاطمه از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر با او سخن نگفت.
البته اسناد در منابع معتبر اهل سنت بسیار است، اما سؤال ما از مطرح کنندگان این شبهه این است که اگر بخاری، مسلم، طبری و ...، همه آخوند رافضی (شیعه) بودند، پس سنّی کیست و شما کی هستید و بر کدام مسلکید؟
ب – مگر فاطمه (ع) دختر همان پیامبر (ص) نبود؟
می گویند: مگر پیامبر به دیدن آن پیرزن یهودی که جسارت می کرد نرفت؟ به فرض که شیخین خطایی کرده باشند، مگر میشود حضرت فاطمه (ع) روی برگرداند و ...؟
این دیگر از آن حرفهایی است که به قول معروف به «خاله بازی» شبیهتر است تا یک سؤال و یا شبهه! معلوم است که نه تنها اطلاعی از تاریخ زندگی پیامبر اکرم (ص) ندارند، بلکه اساساً مسلمان نیستند و سعی دارند دروغهایی [اسرائیلیات] که برای حضرت مسیح (ع) در کرنش مقابل ظالمین ساختند، برای پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نیز بسازند و القا کنند. گویا پیامبر اکرم (ص) دائم سنت و کارش این بود که به عیادت دشمنان برود؟!
پیامبر اکرم (ص) به خاطر آزار (شکنجه، قتل، محاصره اقتصادی، جوسازی و ...) اهل مکه به مدینه هجرت نمود. پس از استیلای حکومت اسلامی و فتح مکه، از ایشان خواستند که به مدینه بر نگردد و در همان زادگاهش و جوار کعبه بماند. اما بدین مضمون فرمود که : ما از جایی که برویم، دیگر بر نمیگردیم.
به پیامبر اکرم (ص) در طول ده سال، شصت جنگ تحمیل شد که برای هیچ یک از دشمنان دست گل و شیرینی نبردند، بلکه شمشیر زدند و دفاع کردند و هم چنین در طول حکومت خود مجرمین بسیاری را قصاص نمودند. با بسیاری قطع ارتباط نمودند، در مواقعی صلح کردند، در مواردی هیچ امتیازی ندادند. در فتح مکه ابوسفیان را امان داده و خانه او را «امن» قرار دادند، اما از سه شاعره و شاعره که کار فرهنگی و تبلیغاتی علیه اسلام مینمودند نگذشتند و مجازات نمودند و ... .
پس اگر میخواهند قیاس کنند، چرا با این وقایع قیاس نمیکنند و نمیگویند که پیامبر اکرم (ص) بسیاری از دشمنانش را به شمشیر خود و یا امیرالمؤمنین (ع) و سایر اصحاب، از جمله زبیر از پای درآورد، پس حضرت علی (ع) و فاطمه زهراء (ع)، به خاطر مصالح اسلام و مسلمین، چه لطف و اغمازی کردند؟!
حال باید دقت نمود که قیاس حضرت فاطمه (ع) و عملکردش با پیامبر اکرم (ص)، قیاس بعیدی نیست، اما قیاس ابوبکر و عمر با آن پیرزن یهودی، خودزنی مهلکی است و اهانت بزرگی به شیخین است. و حاکی از آن است که مطرح کنندگان اینگونه شبهات نه تنها شیعه یا سنی نیستند، بلکه اصلاً مسلمان نیستند.
وضعیت آن پیرزن یهودی در صدر اسلام که هنوز دعوت نیز به صورت انفرادی صورت میگرفت، چه ربطی دارد به کسانی که در هر حال مدعی شدند که نه تنها اسلام آوردند، بلکه جزو صحابه هستند و خود اولین کسانی هستند که در روز غدیر به ندای ایشان لبیک گفته و با حضرت علی (ع) بیعت کردند؟! و نقش و تأثیر آشغال ریختن آن پیرزن یهودی به سر مبارک ایشان، چه ربطی دارد به نقش و تأثیر شکستن بیعت با پیامبر اکرم (ص)، غصب حکومت الهی و تغییر سرنوشت مسلمین در آن زمان و در طول تاریخ؟!
سایت ایکس-شبهه
۹۱/۰۷/۰۱