صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
جمعه

شبهه: استادمان می‌گوید: دین افسانه کهن است و من وقت خود را صرف ...

سؤال:
استادمان می‌گوید: دین افسانه کهن است و من وقت خود را صرف این افسانه‌ها نمی‌کنم! پاسخ چیست؟

جواب:
گویا برخی از اساتید به تازگی بر تهاجم علیه دین اسلام مأموریت ویژه‌تری یافته‌اند. 
در یک زمان و فضا می‌گویند «اینجا کلاس درس ریاضی، فیزیک، هنر و ... است و جای بحث دینی و سیاسی نیست» و در شرایط دیگری سر کلاس با هر موضوع درسی که باشد، علیه توحید و اسلام ضد تبلیغ می‌کنند؟!
لذا، برای وزارت علوم و جامعه دانشگاهی متأسفیم.

در هر حال آن استاد وقت خود را صرف چه می‌کند؟ به خودش ارتباط دارد، ولی خوب است که کمی در این مورد نیز بیاندیشد.

دقت فرمایید که:

الف - «بی دینی» اصلاً وجود ندارد. دین، برنامه و روش زندگی در شئون مختلف است که به تناسب اهداف تبیین و انتخاب می‌شود (و البته گاهی به روش‌های مستقیم و غیر و مستقیم القا و تحمیل می‌گردد – چرا که رسیدن به اهداف و منافع، مستلزم همراهی دیگران است). لذا اگر کسی دین کامل، دین حق و دین الهی را نیافت، درک نکرد و یا نپسندید، حتماً دین ناقص، دین باطل و دین غیر الهی که ساخته و پرداخته بشر جاهل است را جایگزین می‌کند و بر اساس آموزه‌های آن دین زندگی می‌کند. چنان چه همگان خدا دارند و بندگی او را می کنند، پس اگر خدای حقیقی را نشناخته یا عبادت نکردند، حتماً بنده خدایان و إلهه‌های کاذب درونی (نفس) و یا بیرونی (طاغوت‌های زمان) شده و او را بندگی می‌کنند. لذا فرمود: «لا إله الا الله».

پس دین منحصر به اسلام یا مسیحیت نیست، کفار هم دین دارند. چنان چه خداوند متعال به پیامبرش فرمود: به کفار بگو، نه شما معبود من را بندگی خواهید کرد و نه من معبود شما را، دین شما برای خودتان و دین من برای خودم - «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» (الکافرون).

ب – پس هر کسی دینی دارد. لذا حملاتی که علیه ادیان الهی و از جمله اسلام می‌کنند، و شعارهایی که تحت عناوینی چون بی‌دینی و لائیسم می‌دهند و مثلاً می‌گویند: «این افیون ملت‌هاست» - «دین افسانه کهن است» و ...، فقط سرپوش و تاکیتکی است برای القا و تحمیل دین خودشان بر دیگران. وگرنه از شیطان‌ پرستی و فراماسون گرفته تا بت پرستی، طاغوت پرستی، پول پرستی، شهوت پرستی و یا گرایش به هگلیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، فمنیسم ... و ایسم‌های دیگر، همه گرایش به نوعی دین است. منتهی دین‌شان الهی و اسلام نیست. بلکه من درآوردی بوده و مانند بت‌سازی و خدا خواندن آن، دین سازی و حق دانستن آن می‌باشد.

ج – چه کسی گفته که گرایش به خدا و دین الهی افسانه کهن است، اما گرایش به اطاعت از هوای نفس، غریزه، بت، گاو، قدرت‌ها و ... جدید است؟! چرا می‌خواهند القا کنند که ایمان به خدا و دینداری ارتجاع بوده و کفر و بی‌دینی تجدد است؟! این قاعده را از کجا آورده‌اند و یا به کدام دلیل عقلی استوار است؟

سابقه بندگی غریزه حیوانی که به قبل از خلقت آدم و عصر حیات حیوانات در زمین می‌رسد. سابقه کفر و شرک نیز به ابلیس می‌رسد و خلاصه از وقتی انسان بر خوردار از عقل، منطق و اختیار روی زمین زندگی می‌نموده، ایمان، کفر، شرک و نفاق هم بوده و هر دو کهن هستند. منتهی یکی گرایش به حق است و بقیه گرایش به باطل [حق، دوئیت، کثرت و متضاد یا حتی متناقض ندارد]. لذا از مخالفان دین الهی و به ویژه اسلام، از جمله کفار و مشرکین، هیچ حرف جدیدی نمی‌شنوید که در اعصار دور و اقوام جاهلیت نیز بیان نشده باشد.

پس، این به اصطلاح اساتید را رها کنید تا به هر چه دلشان می‌خواهد مشغول باشند و عمر خود را در اطاعت هر «إله»ی کاذبی که دوست دارند، [اعم از هوای نفس یا خدایان و ادیان دروغین و دست‌ساز طواغیب شرق و غرب] صرف کنند. آخر و نهایت کفر، تعطیل عقل و محدود شدن به «بدن» و مشغول شدن به نیازهای جسمی و حیوانی بدن مادی است. لذا حرف، کار یا اندیشه جدیدی نمی‌باشد، که به آن افتخار کرده و قیافه‌ی تجدد و [به دروغ] روشنفکری هم به خود بگیرند! هر انسانی که عقلش فایده ندهد، تابع هوای نفس گردیده و به همین اندیشه، دیدگاه و روزگار دچار می‌شود. چشم و گوش دارد، اما نمی بیند و نمی‌شنود، قلب هم دارد، اما نمی‌فهمد. در واقع هنوز در مرحله حیوانی (بدن) زندگی می‌کند و به مرحله انسانی گام ننهاده است. این که دیگر جدید نیست و افتخار ندارد. همه اهل غفلت از حقایق عالم هستی و بدیهیات اولیه عقلی و شعور انسانی، در گذشته و حال چنین بوده و هستند و خواهند بود.

«‌وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ‌« (الأعراف، 179)

ترجمه: و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى‏کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ترند [آرى] آنها همان غافل‏ ماندگانند.

http://www.x-shobhe.com


نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
سؤال:
استادمان می‌گوید: دین افسانه کهن است و من وقت خود را صرف این افسانه‌ها نمی‌کنم! پاسخ چیست؟

جواب:
گویا برخی از اساتید به تازگی بر تهاجم علیه دین اسلام مأموریت ویژه‌تری یافته‌اند. 
در یک زمان و فضا می‌گویند «اینجا کلاس درس ریاضی، فیزیک، هنر و ... است و جای بحث دینی و سیاسی نیست» و در شرایط دیگری سر کلاس با هر موضوع درسی که باشد، علیه توحید و اسلام ضد تبلیغ می‌کنند؟!
لذا، برای وزارت علوم و جامعه دانشگاهی متأسفیم.

در هر حال آن استاد وقت خود را صرف چه می‌کند؟ به خودش ارتباط دارد، ولی خوب است که کمی در این مورد نیز بیاندیشد.

دقت فرمایید که:

الف - «بی دینی» اصلاً وجود ندارد. دین، برنامه و روش زندگی در شئون مختلف است که به تناسب اهداف تبیین و انتخاب می‌شود (و البته گاهی به روش‌های مستقیم و غیر و مستقیم القا و تحمیل می‌گردد – چرا که رسیدن به اهداف و منافع، مستلزم همراهی دیگران است). لذا اگر کسی دین کامل، دین حق و دین الهی را نیافت، درک نکرد و یا نپسندید، حتماً دین ناقص، دین باطل و دین غیر الهی که ساخته و پرداخته بشر جاهل است را جایگزین می‌کند و بر اساس آموزه‌های آن دین زندگی می‌کند. چنان چه همگان خدا دارند و بندگی او را می کنند، پس اگر خدای حقیقی را نشناخته یا عبادت نکردند، حتماً بنده خدایان و إلهه‌های کاذب درونی (نفس) و یا بیرونی (طاغوت‌های زمان) شده و او را بندگی می‌کنند. لذا فرمود: «لا إله الا الله».

پس دین منحصر به اسلام یا مسیحیت نیست، کفار هم دین دارند. چنان چه خداوند متعال به پیامبرش فرمود: به کفار بگو، نه شما معبود من را بندگی خواهید کرد و نه من معبود شما را، دین شما برای خودتان و دین من برای خودم - «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» (الکافرون).

ب – پس هر کسی دینی دارد. لذا حملاتی که علیه ادیان الهی و از جمله اسلام می‌کنند، و شعارهایی که تحت عناوینی چون بی‌دینی و لائیسم می‌دهند و مثلاً می‌گویند: «این افیون ملت‌هاست» - «دین افسانه کهن است» و ...، فقط سرپوش و تاکیتکی است برای القا و تحمیل دین خودشان بر دیگران. وگرنه از شیطان‌ پرستی و فراماسون گرفته تا بت پرستی، طاغوت پرستی، پول پرستی، شهوت پرستی و یا گرایش به هگلیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، فمنیسم ... و ایسم‌های دیگر، همه گرایش به نوعی دین است. منتهی دین‌شان الهی و اسلام نیست. بلکه من درآوردی بوده و مانند بت‌سازی و خدا خواندن آن، دین سازی و حق دانستن آن می‌باشد.

ج – چه کسی گفته که گرایش به خدا و دین الهی افسانه کهن است، اما گرایش به اطاعت از هوای نفس، غریزه، بت، گاو، قدرت‌ها و ... جدید است؟! چرا می‌خواهند القا کنند که ایمان به خدا و دینداری ارتجاع بوده و کفر و بی‌دینی تجدد است؟! این قاعده را از کجا آورده‌اند و یا به کدام دلیل عقلی استوار است؟

سابقه بندگی غریزه حیوانی که به قبل از خلقت آدم و عصر حیات حیوانات در زمین می‌رسد. سابقه کفر و شرک نیز به ابلیس می‌رسد و خلاصه از وقتی انسان بر خوردار از عقل، منطق و اختیار روی زمین زندگی می‌نموده، ایمان، کفر، شرک و نفاق هم بوده و هر دو کهن هستند. منتهی یکی گرایش به حق است و بقیه گرایش به باطل [حق، دوئیت، کثرت و متضاد یا حتی متناقض ندارد]. لذا از مخالفان دین الهی و به ویژه اسلام، از جمله کفار و مشرکین، هیچ حرف جدیدی نمی‌شنوید که در اعصار دور و اقوام جاهلیت نیز بیان نشده باشد.

پس، این به اصطلاح اساتید را رها کنید تا به هر چه دلشان می‌خواهد مشغول باشند و عمر خود را در اطاعت هر «إله»ی کاذبی که دوست دارند، [اعم از هوای نفس یا خدایان و ادیان دروغین و دست‌ساز طواغیب شرق و غرب] صرف کنند. آخر و نهایت کفر، تعطیل عقل و محدود شدن به «بدن» و مشغول شدن به نیازهای جسمی و حیوانی بدن مادی است. لذا حرف، کار یا اندیشه جدیدی نمی‌باشد، که به آن افتخار کرده و قیافه‌ی تجدد و [به دروغ] روشنفکری هم به خود بگیرند! هر انسانی که عقلش فایده ندهد، تابع هوای نفس گردیده و به همین اندیشه، دیدگاه و روزگار دچار می‌شود. چشم و گوش دارد، اما نمی بیند و نمی‌شنود، قلب هم دارد، اما نمی‌فهمد. در واقع هنوز در مرحله حیوانی (بدن) زندگی می‌کند و به مرحله انسانی گام ننهاده است. این که دیگر جدید نیست و افتخار ندارد. همه اهل غفلت از حقایق عالم هستی و بدیهیات اولیه عقلی و شعور انسانی، در گذشته و حال چنین بوده و هستند و خواهند بود.

«‌وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ‌« (الأعراف، 179)

ترجمه: و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى‏کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ترند [آرى] آنها همان غافل‏ ماندگانند.

http://www.x-shobhe.com
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۱
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی