صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
يكشنبه

تباکی (خود را به گریه زدن) و تلاش برای گریه کردن در روایات

حدیث1 عن أبی عبد الله علیه السلام: ... و من أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فتباکی فله الجنة.[1]

ترجمه: از امام صادق علیه السلام روایت شده است که:

... و هر کس درباره حسین علیه السلام شعری را قرائت کند و تباکی کند و خود را به گریه بزند [و سعی کند خود را بگریاند ]، بهشت برای او می باشد.
حدیث2 روی عن آل الرسول صلی الله علیه وآله ... من تباکی فله الجنة.[2]

ترجمه: روایت شده است از آل رسول الله صلی الله علیه وآله :

... هر کس تباکی کند و خود را به گریه بزند[و سعی کند خود را بگریاند] بهشت برای اوست.
حدیث3 ... فقال سبحانه: یا موسی! کتبت رحمة لتابعیه من عبادی، و اعلم أنه من بکی علیه أو أبکی أو تباکی حرّمت جسده علی النار.[3]

ترجمه: ... خداوند سبحان فرمود: ای موسی! برای پیروان حسین علیه السلام از بندگانم رحمت را نوشتم[و مقرر کردم] و بدان به درستی که هر کس بر او گریه کند یا بگریاند یا تباکی کند و خود را به گریه بزند[و سعی کند خود را بگریاند]، جسد او را بر آتش جهنم حرام می گردانم.

سخن پیرامون تباکی:

یکی از جلوه های عزاداری بر مصائب اهل بیت علیه السلام، «تباکی» می باشد که در روایت زیادی به آن تصریح شده است. جا دارد بعد از ذکر این چند روایت در این قسمت بحثی را پیرامون معنای تباکی، فوائد تباکی و حکمتهای استحباب آن و آسیبهای تباکی مطرح کنیم:

معنی تباکی: از دیدگاه لغت و عرف دو معنی را می توان برای تباکی در نظر گرفت: معنای اول: تباکی کردن به معنای تظاهر کردن به گریه، نشان دادن حالات ظاهری گریه و تشبّه پیدا کردن به شخص گریان می باشد و به عبارت ساده تر تباکی به معنی«خود را به گریه زدن» است.[4]

معنای دوم: تباکی کردن به معنای این است که انسان خود را وادار کند به گریه کردن و سعی کند که حالت گریه ی واقعی و جاری شدن اشک را در خود به وجود آورد و نفس خود را متکلف به گریه کردن نماید و به عبارت ساده تر«خود را بگریاند».[5]

بنابراین خود این سعی و تلاش تباکی نامیده می شود، گر چه به بکا و گریه منجر نشود.

جمع بین دو معنی: به نظر می رسد این دو معنی در ارتباط و هماهنگی کامل با هم هستند، به طوری که این دو، مکمل یکدیگر بوده و دو مرحله از یک کنش و رفتار را معرفی می کنند. یکی از این دو مرحله زمینه ساز دیگری و مرحله دوم محتاج و متوقف بر مرحله ی اول است. لذا هر دو معنی و هر دو مرحله مورد خواست و طلب و تشویق شارع است، خواه به نحو تعدد مطلوب باشد یا درجات مطلوبیت. البته قدر متقین و لااقل از مطلوبیت همان معنای اول، یعنی تظاهر و تشبه و خود را به گریه زدن است. بنابراین می توان گفت: شخص عزادار در هنگام تذکر مصائب اهل بیت علیه السلام، اگر هنوز حالت گریه و بکا برایش حاصل نشده باشد، باید در«مرحله ی اول» حالت ظاهری بکا را به خود بگیرد و حزن و اندوه و هم و غم و انکسار را در خود جلوه گر کند و آثار ظاهری گریه از قبیل: گذاشتن دست مقابل پیشانی و چشم ها، پایین انداختن سر، خشوع و در اعضا و جوارح، انگسار و شکستگی در چهره و امثال آن را از خود بروز دهد و در«مرحله ی دوم» سعی کند خود را بگریاند، یعنی با ایجاد حالت توسل و ارتباط معنوی با صاحبان اصلی عزا قبل هر چیز از آن بزرگواران طلب کند که گوهر اشک را در چشمه ی چشم او بجوشانند و این تحفه ی الهی را به او ارزانی دارند و سپس در باره ی مصیبت مد نظر به تفکر و تأمل و تعمق بپردازد و ظلم های بی پایانی را که به ساحت مقدس آل الله علیه السلام روا شد، تصور کند و به خاطر آورد و تلاش کند افکار و پریشانی های روزمره را از ذهن خود دور کرده و هر آنچه باعث پریشانی حواس و مانع تمرکز فکر است، از خود بزداید و احساسات و عواطف درونی خود را به جوشش آورده و قلب خود را در مقابل مصائب اهل بیت علیه السلام به رقت آورد،تا در اثر سوختن دل اشکهایش جاری شود.[6] همین سعی وتلاش، خود مرحله ی دوم تباکی است و غالباً در اثر به کار بستن این دو مرحله ی تباکی، حالت گریه و بکا حاصل می شود و در بسیاری از اوقات در اثر تباکی صحیح، آن عشق و محبت مکنون در دل و آن شور حرارت قلبی و آن غم دائمی و زائل نشدنی از درون متجلی می شود و به صورت گریه ظاهر می گردد.

فواید تباکی و حکمتهای جعل استحباب برای آن:

هر عملی که مورد دستور و خواست معصومین علیه السلام واقع می شود، دارای حکمت و یا حکمتها و فوایدی است. غالباً علت تشریع احکام بر ما پوشیده است و خود معصومین علیه السلام بهتر می دانند که چه حکمتهایی در آن عمل موجود است، ولی احیاناً بعضی از حکمتهای احکام را بیان فرموده اند. شاید درباره ی حکمت استحباب تباکی و علت تأکید معصومین علیه السلام بر اینکه تباکی نیز درجاتی از ثوابهای عظیم بکا را دارد و نیز درباره ی فواید تباکی، به تصریحاتی از متون دینی برخورد نکنیم، اما چنانچه تلویحاً از روایات فهمیده می شود و به تجربه ی عملی از مجالس عزاداری به دست می آید، بعضی از فواید و حکمتهای تباکی را می توان چنین بر شمرد:

1ـ از نظر تأثیر تباکی بر خود شخص متباکی

شخص مؤمن گاهی در خود آمادگی کامل برای بکا و گریه در عزای اهل بیت معصومین علیه السلام را می بیند و گاهی ممکن است خود را برای گریه و عزاداری شایسته و در خور مصائب عظیم اهل بیت علیه السلام، آماده نبیند و خود را لایق شنیدن و تذکر آن مصائب نداند. در اینجاست که به خود متذکر می شود که: ائمه معصومین علیه السلام فرموده اند تباکی هم یکی از جلوه ها و راههای عزاداری و همدردی با اهل بیت علیه السلام است و نوعی شرکت در عزای آنان محسوب می شود و آن بزرگواران وعده ی بهشت را به شخص متباکی داده اند. حال توجه به این نکته اثراتی را نسبت به این شخص در پی دارد. به طور مثال:

(الف) از رفتن به مجلس ذکر مصائب اهل بیت علیه السلام محروم نمی شود و از این فیض عظیمی عقب نمی ماند و با شرکت در مجلس از خیرات دنیوی و اخروی آن بهره مند می شود. به عبارت دیگر به خود نمی گوید: هر گاه حال گریه داشتم، در مجلس شرکت می کنم و هر گاه آمادگی نداشتم، به مجلس نمی روم. بلکه تصمیم می گیرد هر وقت که در امکانش باشد و با هر حالتی از لحاظ آمادگی روحی و جسمی که داشته باشد، در مجلس شرکت کند.

(ب) در هنگام ذکر مصیبت اگر حالت گریه به او دست نداد، خود را ملامت نمی کند و ان امر باعث ایجاد عقده و دل سردی و فشار روحی به او نمی شود. به عبارت دیگر با خود نمی گوید که: من چقدر پست و قدر نشناس هستم که در مقابل ذکر مصائب ولی نعمتان خود سر و خاموش نشسته ام و ای حالت من جرم تقصیری نابخشودنی نسبت به مقام آن بزرگوار است. بلکه به خود متذکر می شود که همین اظهار حالت گریه هم مورد پسند و رضایت اهل بیت معصومین علیه السلام است و مشارکت و همدردی با ایشان محسوب می شود و نزد آنان مطلوب است و برای آن اجری عظیم تعیین فرموده اند.

(ج) چنانچه اشاره شد در بسیاری از اوقات مراعات حالت صحیح تباکی زمینه ساز و باعث ایجاد حالت بکاء شده و انسان را به این فیض عظیم نائل می کند و نیز شخص عزادار را برای سایر جلوه های عزاداری مهیا و موفق می کنند.

2ـ از نظر تأثیر تباکی بر دیگران

حالت سردی و عدم تأثیر در کسی که مستمع مصادئب اهل بیت علیه السلام است و اینکه این مصائب هیچ تأثیری را حتی به شکل ظاهری بر شخص مستمع که در مجلس عزا نشسته نگذارد، غالباً تأثیر منفی در سایر عزاداران دارد و ممکن است موجب از دست دادن تمرکز و منحرف شدن حواس مداح و ذاکر مصائب و سایر مستمعین باشد و وجهه ی خوشی نیز برای ناظر به صحنه ی ذکر مصیبت نداشته باشد.

لذا می توان گفت تباکی صحیح، به اندازه و به موقع، هم در ایجاد حالت بکا و سوز و گداز در مجلس و مستمعین و تشویق آنان به گریه مؤثر است و هم می تواند برای ذاکر، از لحاظ ورود تدریجی به مصیبت و تأثیر و تأثیر متقابل بین او و سامع، مشوق و مددکار باشد و از طرفی تأثیر مناسبی را بر روی شخصی که خارج از دایره ی این مسجد بوده و از بیرون ناظر بوده یا تازه وارد مجلس شده است، می گذارد.

3ـ آثار تباکی از لحاظ حفظ قد است ذکر مصیبت و مجلس روضه

عظمت مصیبتی که به اهل بیت علیه السلام علی الخصوص سالار شهیدان ابا عبد الله الحسین علیه السلام وارد شد، وصف ناشدنی است. بنابراین در هنگام ذکر مصیبت متأثر نشدن و عکس العمل مناسب نشان ندادن، خود نوعی هتک حرمت و شکسته شدن حریم مقدس روضه خوانی است. در اینجاست که از سوی شارع امر و خود را به گریه زدن و خود را گریاندن وارد می شود و کمترین وظیفه و کمترین حد از تأثیر لازم در برابر ذکر مصیبت را برای شخص متعهدی که خود را پیرو اهل بیت علیه السلام می داند، تعیین می کند و راهکار تباکی را به عنوان کمترین درجه و پایین تریین حدّ میسور از شرکت در عزاداری سرور مظلومان عالم علیه السلام پیش رو کی می گذارد.

نکته ای تأمل برانگیز!
«تباکی» این کمترین جلوه از جلوه های عزاداری بر ابا عبد الله الحسین علیه السلام اجر و پاداشش«فله الجنة» است... چه خبر است؟! اگر عظمت عزای حسینی و مقام عزادار حسین علیه السلام این است که بهشت الهی، آن جایگاه عظیم نعمتهای خداوند، در مقابل کمترین درجه و مرحله از عزاداری بر حسین علیه السلام، به عزادار او ارزانی می شود و در مورد کسی که عزای حسین علیه السلام خود را به گریه زده است، به زبان اِخبار از حال حاضر خبر می رسد که بهشت برای اوست، پس جایگاه و منزلت خود سید الشهدا علیه السلام نزد پروردگار عالمیان چگونه است؟!

4ـ آثار تباکی از لحاظ رونق گرفتن کمی و کیفی مجلس عزاداری

برای هر فرد شیعه اقامه ی مجالس عزای امام حسین علیه السلام نه از جهت اجر و ثواب آن، بلکه از جهت یاری رساندن و خوشحال کردن خاندان رسالت صلی الله علیه وآله و کم کردن از بار غم ایشان اهمیت دارد و اگر شیعه تلاش می کند که مجالس عزاداری هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی، با عظمت بیشتری برگزار شود، از همین جهت است و شیعیان این کار را عاشقانه انجام می دهند نه کاسب کارانه!

به هر حال جعل اسحباب برای تباکی از سوی شارع، باعث آمدن افراد بیشتر به مجلس می شود و هر شیعه ای هر گاه که بتواند در مجلس شرکت خواهد کرد، بدون اینکه در نظر بگیرد که آیا از حال روحی و آسایش جسمی مناسب برای مجلس عزا برخوردار است یا نه. از طرفی مراعات تباکی موجب گرم شدن عزا و پر شور شدن مجلس و ایجاد شور گریه و سایر جلوه های عزاداری در مجلس می شود و در مجموع تباکی می تواند در رونق بخشیدن به دستگاه عزاداری تأثیرات مهمی بگذارد.

آسیبهای تباکی

تباکی امری است که به عنوان جایگزین برای بکا و پر کردن جای خالی آن در زمانی که بکا حاصل نشده، مطلوبیت پیدا کرده است و چه بسا استحباب آن در راستای رسیدن به بکا و ایجاد حالت گریه بوده است. لذا باید با ساده ترین و صمیمانه ترین حالات شخص گریان شروع شود و ظواهر اولیه ی گریه و نشانه های تدریجی درجات گریه را همراه داشته باشد. به گونه ای که هیچگاه مانع اصل بکا نشود و باعث توقف عزاداری در مرحله ی تباکی نگردد، بلکه سبب و عاملی باشد برای درجات بالاتر عزاداری. به هر حال هر عمل خوب و پسندیده ای که حدود و شرایط آن مراعات نشود، می تواند مورد بعضی از آسیبها واقع شود. در ایجا برای پیشگری از بعضی از آسیبهای احتمالی تباکی می توان گفت:

1ـ تباکی نباید به گونه ای باشد که با ابراز احساسات بی موقع یا زودتر از موعد و شدیدتر از لازم باعث شود توجه عزادار از باطن و محتوای عزا به ظاهر و جلوه های بیرونی عزا معطوف شود و مانع ایجاد حزن و انکسار در خود شخص شود و شخص در اثر تباکی غیر صحیح، تعمق و تمرکز خود را از دست بدهد و در اثر شدت ظواهر تا آخر مجلس نتواند به گریه برسد و به اصطلاح چشمه ی اشک او خشک شود.

2ـ تباکی نباید به گونه ای باشد که باعث ایجاد تشویش و اضطراب در سایر عزاداران شود. مثلاً نباید در اثر تباکی با صدای بلند تمرکز سایر مستمعین به هم خورده و به اصطلاح حواس آنان پرت شود یا نتوانند صدای مداح و ذاکر را بشنوند.

3ـ تباکی نباید در حدی ساختگی و غلوگونه و اغراق آمیز باشد که باعث تعجب یا تمسخر بیننده ی صحنه عزاداری شود، یا باعث دل زدگی افرادی که به مجلس وارد می شوند گردد.

و اساساً باید بدانیم تباکی به معنی تظاهر و تشبه، فقط مربوط به گریه است و بدین معنی است که شخص، حالت افراد گریه کننده را به خود بگیرد. بنابراین شامل تشبه به سایر جلوه های عزاداری نمی شود و اموری مانند فریاد، ضجه، صرخه و صیحه را در بر نمی گیرد. گرچه این امور می تواند تحت عنوان«اظهار جزع و بی تابی» که در بعضی از روایات وارد شده، دارای مطلوبیت باشد. به هر حال بهتر است شرکت کننده ی در عزاداری ابتداءاً و به تدریج به حالت گریه و شدت غم زدگی و مصیبت برسد و پس از آن در اثر شدت حزن و اندوه و کثرت گریه، فریاد غم واقعی برآورده و ضجه و صیحه سوزناک بزند.

4ـ تباکی باید تدریجی بوده و با محتوای مصیبت تناسب داشته باشد و به گونه ای نباشد که موجب انحراف حواس مداح و از دست دادن تمرکز او شود، یا باعث شود توجه مداح از گریه کنندگان منصرف شده و به افرادی که تباکی می کنند، معطوف شود و در نتیجه نتواند به نقل و انتقال شور و احساس بین خود و مستمعین خود بپردازد و به اصطلاح نتواند حق تمام مستمعین را ادا کند.



1. بحار الأنوار، ج 44، ص 282.
2. بحار الأنوار، ج 44، ص 288.
3. بحار الأنوار، ج 44، ص 308.

4. مجمع البحرین: فی«إن لم تجدوا بکاءاً فتباکوا» قیل معناه لا تکلفوا البکاء(یعنی همان حالت ظاهری بکاء کافی است) و نیز مراجعه شود به: مبادی العربیة، ج 4، ص 20: قد یکون وزن تفاعل للتظاهر بما لیس فی الواقع نحو تمارض أی أری من نفسه المرض و لیس به و همچنین صرف ساده، ص 102 و 103: وزن تفاعل بمعنی تظاهر و تشبه یعنی خود را به حالتی زدن... تباکی= خود را به گریه زدن.

5. تباکی الرجل= تکلّف البکاء(مجمع البحرین).

6. و البته هر کس به نفس خود حالات روحی خود آگاه تر است و خود بهتر می داند که چه مقدماتی را باید در نفس خود مهیا سازد تا حالت بکا برای او حاصل شود.

3noqte.com


نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
حدیث1 عن أبی عبد الله علیه السلام: ... و من أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فتباکی فله الجنة.[1]

ترجمه: از امام صادق علیه السلام روایت شده است که:

... و هر کس درباره حسین علیه السلام شعری را قرائت کند و تباکی کند و خود را به گریه بزند [و سعی کند خود را بگریاند ]، بهشت برای او می باشد.
حدیث2 روی عن آل الرسول صلی الله علیه وآله ... من تباکی فله الجنة.[2]

ترجمه: روایت شده است از آل رسول الله صلی الله علیه وآله :

... هر کس تباکی کند و خود را به گریه بزند[و سعی کند خود را بگریاند] بهشت برای اوست.
حدیث3 ... فقال سبحانه: یا موسی! کتبت رحمة لتابعیه من عبادی، و اعلم أنه من بکی علیه أو أبکی أو تباکی حرّمت جسده علی النار.[3]

ترجمه: ... خداوند سبحان فرمود: ای موسی! برای پیروان حسین علیه السلام از بندگانم رحمت را نوشتم[و مقرر کردم] و بدان به درستی که هر کس بر او گریه کند یا بگریاند یا تباکی کند و خود را به گریه بزند[و سعی کند خود را بگریاند]، جسد او را بر آتش جهنم حرام می گردانم.

سخن پیرامون تباکی:

یکی از جلوه های عزاداری بر مصائب اهل بیت علیه السلام، «تباکی» می باشد که در روایت زیادی به آن تصریح شده است. جا دارد بعد از ذکر این چند روایت در این قسمت بحثی را پیرامون معنای تباکی، فوائد تباکی و حکمتهای استحباب آن و آسیبهای تباکی مطرح کنیم:

معنی تباکی: از دیدگاه لغت و عرف دو معنی را می توان برای تباکی در نظر گرفت: معنای اول: تباکی کردن به معنای تظاهر کردن به گریه، نشان دادن حالات ظاهری گریه و تشبّه پیدا کردن به شخص گریان می باشد و به عبارت ساده تر تباکی به معنی«خود را به گریه زدن» است.[4]

معنای دوم: تباکی کردن به معنای این است که انسان خود را وادار کند به گریه کردن و سعی کند که حالت گریه ی واقعی و جاری شدن اشک را در خود به وجود آورد و نفس خود را متکلف به گریه کردن نماید و به عبارت ساده تر«خود را بگریاند».[5]

بنابراین خود این سعی و تلاش تباکی نامیده می شود، گر چه به بکا و گریه منجر نشود.

جمع بین دو معنی: به نظر می رسد این دو معنی در ارتباط و هماهنگی کامل با هم هستند، به طوری که این دو، مکمل یکدیگر بوده و دو مرحله از یک کنش و رفتار را معرفی می کنند. یکی از این دو مرحله زمینه ساز دیگری و مرحله دوم محتاج و متوقف بر مرحله ی اول است. لذا هر دو معنی و هر دو مرحله مورد خواست و طلب و تشویق شارع است، خواه به نحو تعدد مطلوب باشد یا درجات مطلوبیت. البته قدر متقین و لااقل از مطلوبیت همان معنای اول، یعنی تظاهر و تشبه و خود را به گریه زدن است. بنابراین می توان گفت: شخص عزادار در هنگام تذکر مصائب اهل بیت علیه السلام، اگر هنوز حالت گریه و بکا برایش حاصل نشده باشد، باید در«مرحله ی اول» حالت ظاهری بکا را به خود بگیرد و حزن و اندوه و هم و غم و انکسار را در خود جلوه گر کند و آثار ظاهری گریه از قبیل: گذاشتن دست مقابل پیشانی و چشم ها، پایین انداختن سر، خشوع و در اعضا و جوارح، انگسار و شکستگی در چهره و امثال آن را از خود بروز دهد و در«مرحله ی دوم» سعی کند خود را بگریاند، یعنی با ایجاد حالت توسل و ارتباط معنوی با صاحبان اصلی عزا قبل هر چیز از آن بزرگواران طلب کند که گوهر اشک را در چشمه ی چشم او بجوشانند و این تحفه ی الهی را به او ارزانی دارند و سپس در باره ی مصیبت مد نظر به تفکر و تأمل و تعمق بپردازد و ظلم های بی پایانی را که به ساحت مقدس آل الله علیه السلام روا شد، تصور کند و به خاطر آورد و تلاش کند افکار و پریشانی های روزمره را از ذهن خود دور کرده و هر آنچه باعث پریشانی حواس و مانع تمرکز فکر است، از خود بزداید و احساسات و عواطف درونی خود را به جوشش آورده و قلب خود را در مقابل مصائب اهل بیت علیه السلام به رقت آورد،تا در اثر سوختن دل اشکهایش جاری شود.[6] همین سعی وتلاش، خود مرحله ی دوم تباکی است و غالباً در اثر به کار بستن این دو مرحله ی تباکی، حالت گریه و بکا حاصل می شود و در بسیاری از اوقات در اثر تباکی صحیح، آن عشق و محبت مکنون در دل و آن شور حرارت قلبی و آن غم دائمی و زائل نشدنی از درون متجلی می شود و به صورت گریه ظاهر می گردد.

فواید تباکی و حکمتهای جعل استحباب برای آن:

هر عملی که مورد دستور و خواست معصومین علیه السلام واقع می شود، دارای حکمت و یا حکمتها و فوایدی است. غالباً علت تشریع احکام بر ما پوشیده است و خود معصومین علیه السلام بهتر می دانند که چه حکمتهایی در آن عمل موجود است، ولی احیاناً بعضی از حکمتهای احکام را بیان فرموده اند. شاید درباره ی حکمت استحباب تباکی و علت تأکید معصومین علیه السلام بر اینکه تباکی نیز درجاتی از ثوابهای عظیم بکا را دارد و نیز درباره ی فواید تباکی، به تصریحاتی از متون دینی برخورد نکنیم، اما چنانچه تلویحاً از روایات فهمیده می شود و به تجربه ی عملی از مجالس عزاداری به دست می آید، بعضی از فواید و حکمتهای تباکی را می توان چنین بر شمرد:

1ـ از نظر تأثیر تباکی بر خود شخص متباکی

شخص مؤمن گاهی در خود آمادگی کامل برای بکا و گریه در عزای اهل بیت معصومین علیه السلام را می بیند و گاهی ممکن است خود را برای گریه و عزاداری شایسته و در خور مصائب عظیم اهل بیت علیه السلام، آماده نبیند و خود را لایق شنیدن و تذکر آن مصائب نداند. در اینجاست که به خود متذکر می شود که: ائمه معصومین علیه السلام فرموده اند تباکی هم یکی از جلوه ها و راههای عزاداری و همدردی با اهل بیت علیه السلام است و نوعی شرکت در عزای آنان محسوب می شود و آن بزرگواران وعده ی بهشت را به شخص متباکی داده اند. حال توجه به این نکته اثراتی را نسبت به این شخص در پی دارد. به طور مثال:

(الف) از رفتن به مجلس ذکر مصائب اهل بیت علیه السلام محروم نمی شود و از این فیض عظیمی عقب نمی ماند و با شرکت در مجلس از خیرات دنیوی و اخروی آن بهره مند می شود. به عبارت دیگر به خود نمی گوید: هر گاه حال گریه داشتم، در مجلس شرکت می کنم و هر گاه آمادگی نداشتم، به مجلس نمی روم. بلکه تصمیم می گیرد هر وقت که در امکانش باشد و با هر حالتی از لحاظ آمادگی روحی و جسمی که داشته باشد، در مجلس شرکت کند.

(ب) در هنگام ذکر مصیبت اگر حالت گریه به او دست نداد، خود را ملامت نمی کند و ان امر باعث ایجاد عقده و دل سردی و فشار روحی به او نمی شود. به عبارت دیگر با خود نمی گوید که: من چقدر پست و قدر نشناس هستم که در مقابل ذکر مصائب ولی نعمتان خود سر و خاموش نشسته ام و ای حالت من جرم تقصیری نابخشودنی نسبت به مقام آن بزرگوار است. بلکه به خود متذکر می شود که همین اظهار حالت گریه هم مورد پسند و رضایت اهل بیت معصومین علیه السلام است و مشارکت و همدردی با ایشان محسوب می شود و نزد آنان مطلوب است و برای آن اجری عظیم تعیین فرموده اند.

(ج) چنانچه اشاره شد در بسیاری از اوقات مراعات حالت صحیح تباکی زمینه ساز و باعث ایجاد حالت بکاء شده و انسان را به این فیض عظیم نائل می کند و نیز شخص عزادار را برای سایر جلوه های عزاداری مهیا و موفق می کنند.

2ـ از نظر تأثیر تباکی بر دیگران

حالت سردی و عدم تأثیر در کسی که مستمع مصادئب اهل بیت علیه السلام است و اینکه این مصائب هیچ تأثیری را حتی به شکل ظاهری بر شخص مستمع که در مجلس عزا نشسته نگذارد، غالباً تأثیر منفی در سایر عزاداران دارد و ممکن است موجب از دست دادن تمرکز و منحرف شدن حواس مداح و ذاکر مصائب و سایر مستمعین باشد و وجهه ی خوشی نیز برای ناظر به صحنه ی ذکر مصیبت نداشته باشد.

لذا می توان گفت تباکی صحیح، به اندازه و به موقع، هم در ایجاد حالت بکا و سوز و گداز در مجلس و مستمعین و تشویق آنان به گریه مؤثر است و هم می تواند برای ذاکر، از لحاظ ورود تدریجی به مصیبت و تأثیر و تأثیر متقابل بین او و سامع، مشوق و مددکار باشد و از طرفی تأثیر مناسبی را بر روی شخصی که خارج از دایره ی این مسجد بوده و از بیرون ناظر بوده یا تازه وارد مجلس شده است، می گذارد.

3ـ آثار تباکی از لحاظ حفظ قد است ذکر مصیبت و مجلس روضه

عظمت مصیبتی که به اهل بیت علیه السلام علی الخصوص سالار شهیدان ابا عبد الله الحسین علیه السلام وارد شد، وصف ناشدنی است. بنابراین در هنگام ذکر مصیبت متأثر نشدن و عکس العمل مناسب نشان ندادن، خود نوعی هتک حرمت و شکسته شدن حریم مقدس روضه خوانی است. در اینجاست که از سوی شارع امر و خود را به گریه زدن و خود را گریاندن وارد می شود و کمترین وظیفه و کمترین حد از تأثیر لازم در برابر ذکر مصیبت را برای شخص متعهدی که خود را پیرو اهل بیت علیه السلام می داند، تعیین می کند و راهکار تباکی را به عنوان کمترین درجه و پایین تریین حدّ میسور از شرکت در عزاداری سرور مظلومان عالم علیه السلام پیش رو کی می گذارد.

نکته ای تأمل برانگیز!
«تباکی» این کمترین جلوه از جلوه های عزاداری بر ابا عبد الله الحسین علیه السلام اجر و پاداشش«فله الجنة» است... چه خبر است؟! اگر عظمت عزای حسینی و مقام عزادار حسین علیه السلام این است که بهشت الهی، آن جایگاه عظیم نعمتهای خداوند، در مقابل کمترین درجه و مرحله از عزاداری بر حسین علیه السلام، به عزادار او ارزانی می شود و در مورد کسی که عزای حسین علیه السلام خود را به گریه زده است، به زبان اِخبار از حال حاضر خبر می رسد که بهشت برای اوست، پس جایگاه و منزلت خود سید الشهدا علیه السلام نزد پروردگار عالمیان چگونه است؟!

4ـ آثار تباکی از لحاظ رونق گرفتن کمی و کیفی مجلس عزاداری

برای هر فرد شیعه اقامه ی مجالس عزای امام حسین علیه السلام نه از جهت اجر و ثواب آن، بلکه از جهت یاری رساندن و خوشحال کردن خاندان رسالت صلی الله علیه وآله و کم کردن از بار غم ایشان اهمیت دارد و اگر شیعه تلاش می کند که مجالس عزاداری هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی، با عظمت بیشتری برگزار شود، از همین جهت است و شیعیان این کار را عاشقانه انجام می دهند نه کاسب کارانه!

به هر حال جعل اسحباب برای تباکی از سوی شارع، باعث آمدن افراد بیشتر به مجلس می شود و هر شیعه ای هر گاه که بتواند در مجلس شرکت خواهد کرد، بدون اینکه در نظر بگیرد که آیا از حال روحی و آسایش جسمی مناسب برای مجلس عزا برخوردار است یا نه. از طرفی مراعات تباکی موجب گرم شدن عزا و پر شور شدن مجلس و ایجاد شور گریه و سایر جلوه های عزاداری در مجلس می شود و در مجموع تباکی می تواند در رونق بخشیدن به دستگاه عزاداری تأثیرات مهمی بگذارد.

آسیبهای تباکی

تباکی امری است که به عنوان جایگزین برای بکا و پر کردن جای خالی آن در زمانی که بکا حاصل نشده، مطلوبیت پیدا کرده است و چه بسا استحباب آن در راستای رسیدن به بکا و ایجاد حالت گریه بوده است. لذا باید با ساده ترین و صمیمانه ترین حالات شخص گریان شروع شود و ظواهر اولیه ی گریه و نشانه های تدریجی درجات گریه را همراه داشته باشد. به گونه ای که هیچگاه مانع اصل بکا نشود و باعث توقف عزاداری در مرحله ی تباکی نگردد، بلکه سبب و عاملی باشد برای درجات بالاتر عزاداری. به هر حال هر عمل خوب و پسندیده ای که حدود و شرایط آن مراعات نشود، می تواند مورد بعضی از آسیبها واقع شود. در ایجا برای پیشگری از بعضی از آسیبهای احتمالی تباکی می توان گفت:

1ـ تباکی نباید به گونه ای باشد که با ابراز احساسات بی موقع یا زودتر از موعد و شدیدتر از لازم باعث شود توجه عزادار از باطن و محتوای عزا به ظاهر و جلوه های بیرونی عزا معطوف شود و مانع ایجاد حزن و انکسار در خود شخص شود و شخص در اثر تباکی غیر صحیح، تعمق و تمرکز خود را از دست بدهد و در اثر شدت ظواهر تا آخر مجلس نتواند به گریه برسد و به اصطلاح چشمه ی اشک او خشک شود.

2ـ تباکی نباید به گونه ای باشد که باعث ایجاد تشویش و اضطراب در سایر عزاداران شود. مثلاً نباید در اثر تباکی با صدای بلند تمرکز سایر مستمعین به هم خورده و به اصطلاح حواس آنان پرت شود یا نتوانند صدای مداح و ذاکر را بشنوند.

3ـ تباکی نباید در حدی ساختگی و غلوگونه و اغراق آمیز باشد که باعث تعجب یا تمسخر بیننده ی صحنه عزاداری شود، یا باعث دل زدگی افرادی که به مجلس وارد می شوند گردد.

و اساساً باید بدانیم تباکی به معنی تظاهر و تشبه، فقط مربوط به گریه است و بدین معنی است که شخص، حالت افراد گریه کننده را به خود بگیرد. بنابراین شامل تشبه به سایر جلوه های عزاداری نمی شود و اموری مانند فریاد، ضجه، صرخه و صیحه را در بر نمی گیرد. گرچه این امور می تواند تحت عنوان«اظهار جزع و بی تابی» که در بعضی از روایات وارد شده، دارای مطلوبیت باشد. به هر حال بهتر است شرکت کننده ی در عزاداری ابتداءاً و به تدریج به حالت گریه و شدت غم زدگی و مصیبت برسد و پس از آن در اثر شدت حزن و اندوه و کثرت گریه، فریاد غم واقعی برآورده و ضجه و صیحه سوزناک بزند.

4ـ تباکی باید تدریجی بوده و با محتوای مصیبت تناسب داشته باشد و به گونه ای نباشد که موجب انحراف حواس مداح و از دست دادن تمرکز او شود، یا باعث شود توجه مداح از گریه کنندگان منصرف شده و به افرادی که تباکی می کنند، معطوف شود و در نتیجه نتواند به نقل و انتقال شور و احساس بین خود و مستمعین خود بپردازد و به اصطلاح نتواند حق تمام مستمعین را ادا کند.



1. بحار الأنوار، ج 44، ص 282.
2. بحار الأنوار، ج 44، ص 288.
3. بحار الأنوار، ج 44، ص 308.

4. مجمع البحرین: فی«إن لم تجدوا بکاءاً فتباکوا» قیل معناه لا تکلفوا البکاء(یعنی همان حالت ظاهری بکاء کافی است) و نیز مراجعه شود به: مبادی العربیة، ج 4، ص 20: قد یکون وزن تفاعل للتظاهر بما لیس فی الواقع نحو تمارض أی أری من نفسه المرض و لیس به و همچنین صرف ساده، ص 102 و 103: وزن تفاعل بمعنی تظاهر و تشبه یعنی خود را به حالتی زدن... تباکی= خود را به گریه زدن.

5. تباکی الرجل= تکلّف البکاء(مجمع البحرین).

6. و البته هر کس به نفس خود حالات روحی خود آگاه تر است و خود بهتر می داند که چه مقدماتی را باید در نفس خود مهیا سازد تا حالت بکا برای او حاصل شود.

3noqte.com
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۵
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۱)

تباکی یه ضرر دیگه هم داره: ریاکاری بعضی هارو بدجوری نشون میده و باعث میشه بعضی های دیگه اعتقادشون رو از دست بدن...........

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی