تا «مادری» رسماً شغل محسوب نگردد، با کم و زیاد کردن ساعات کار و مرخصی زنان، مشکلی حل نمیشود
دبیر جمعیت زندگی در گفت و گویی اختصاصی با iranpn.com:
هر چند که همهی فرهنگهای مترقی مدعی میشوند که زن و مرد هر دو انسان هستند و هیچ تفاوتی در جایگاه انسانی ندارند، لذا باید از شرایط مساوی، حقوق مساوی، جایگاه مساوی و ... برخوردار باشند، ولی همه ناچارند به نقش تفاوتهای جنسیتی توجه کنند و از این رو ضمن بحث و جدل فراوان، در تلاشند که بتوانند قوانین متفاوتی چون مرخصی قبل از زایمان، مرخصی بعد از زایمان، تفاوت ساعات کار، تفاوت سن بازنشستگی، تفاوت در تعریف کار سخت و ...، برای او قائل گردند. اما واقع این است که تا «مادری» رسماً شغل محسوب نگردد، مشکلات اساسی حل نخواهد شد.
چینیچیان افزود: اگر چه «جنس دوم» یا «طفیلی مرد» دیدن زن همیشه و در همه جوامع یک فرهنگ بوده و هست و این نگاه سبب شده است که بردهداری سنّتی و مدرن و نیز بیگاری کشیدن از زن هم چنان و در جوامع به اصطلاح پیشرفته به صورت گستردهتر ادامه داشته باشد، اما ظاهر این است که جوامع پیشرفته و نیمه پیشرفته مترصدند تا تحولی در این نگاه و فرهنگ ایجاد کرده و حقوق انسانی این جنس از انسان، که «زن» نامیده میشود را احیا و اجرا کنند.
تردیدی نیست که ریشه این تحول و دگرگونی در نگاه غربی، نه از روی انساندوستی، بلکه به خاطر ضرورت مدرنیزه کردن همان استثمار سابق در نظام سلطه و سرمایهداری میباشد، به گونهای که زن نه تنها به عنوان نیروی کار ارزان در فعالیتهای تولیدی، خدماتی و حتی نظامی یا اطلاعاتی به خدمت گرفته شود، بلکه به غیر از فکر و بازو، بدنش نیز موضوع سرمایه گذاریهای کلان و درآمدهای هنگفت واقع گردد.
دبیر جمعیت زندگی گفت: بافت امروزی جوامع «و حتی جامعه خودمان» فرصتی برای اندیشیدن زن به خود، نقش و جایگاهش در چرخه حیات و تمدن بشری باقی نگذاشته است.
بافت امروزی جوامع «و حتی جامعه خودمان» فرصتی برای اندیشیدن زن به خود، نقش و جایگاهش در چرخه حیات و تمدن بشری باقی نگذاشته است.
تساوی حقوق به تشابه حقوق مبدل شده است. یک دختر در 18 سالگی به دانشگاه میرود، در 24 سالگی کارشناسی میگیرد، اگر ادامه تحصیل ندهد، میکوشد تا جذب بازار کار گردد تا معاش و زندگی خود را تأمین نماید و... . پس نه فرصتی برای ازدواج، همسری و مادری خواهد داشت و نه رغبتی.
وی گفت: خانم سیمون دوبوار که بنیانگذاری و تدوین مانیفست فمینیسم به او منتسب شده است، در کتاب «جنس دوم» انتقاد میکند که هر شغلی و هر کاری دستمزدی دارد به غیر از همسری و مادری و این ظلم به زن است!
البته او از این معنا سوء استفاده کرده و نتیجه میگیرد، پس زن نباید هیچ گونه تعلقی «مثل: همسری، مادری، عشق، وفاداری، عفت و ...» داشته باشد، چرا که همه این تعلقات مانع از حضور او در بازار کار و دریافت دستمزد در مقابل کار میگردد.
هر چند که بافتههای این خانم با ظاهر فیمینستیاش، به نفع مردان سودجو تمام میشود، اما اصل موضوع که «همسری و مادری» در فرهنگهای متفاوت وقت زن را به خود اختصاص داده و دستمزدی هم ندارد صحیح است. منتهی نتیجهگیریاش فقط در راستای مردسالاری است.
وی افزود: اما اسلام تنها دین و مکتبی است که از همان ابتدا، برای همسری و مادری دستمزد و کارمزد قائل شده است و به آن جنبهی حقوقی نیز بخشیده است.
اسلام تنها دین و مکتبی است که از همان ابتدا، برای همسری و مادری دستمزد و کارمزد قائل شده است و به آن جنبهی حقوقی نیز بخشیده است
یعنی نفقه همسر و فرزند را بر مرد واجب نموده است، به گونهای که حتی اگر زن میلیاردر هم باشد، نفقهاش بر عهدهی شوهر اوست و اگر ندهد، یا سخت بگیرد و یا به رغم برخورداری از امکانات مناسب، شئونش را رعایت نکند، زن حق شکایت حقوقی و احقاق حق دارد.
هم چنین نفقه فرزند نیز بر عهده پدر است، لذا «مادر» حتی میتواند در مقابل شیری که از خود به فرزندش میدهد، از پدر اجرت و دستمزد بخواهد، چرا که وظیفهای در مقابل تغذیه نوزاد ندارد.
دبیر جمعیت زندگی گفت: متأسفانه در جامعه امروزی ما، به رغم آن که شکل اسلامی دارد و سعی میکنیم فرهنگ اسلامی در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی حاکم شود و قوانینی منطبق با اسلام وضع شود نیز هنوز نگاه به حقوق زن، درآمد و معاش زن، با محور قرار دادن کار بیرون از خانه صورت میپذیرد، لذا در چاره جوییها نیز به کم و زیاد کردن ساعات کار، میزان مرخصی از کار، طول مرخصی قبل و بعد از زایمان و ... بیشتر توجه میشود، در حالی که «همسری» و «مادری» مستقلاً کار و ارزشمندترین کار برای زنان محسوب میگردد.
ویگفت: اگر به نقش و کار زن در تشکل و حفظ کانون خانواده و هم چنین به جایگاه و میزان نقش او در کارگاه آفرینش انسان [نسب به مرد] و نیز نقش او در تعلیم و تربیت و بالتبع ساختار فرهنگی جامعه توجه نشود، این معضلات بزرگ اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و ...، با کم و زیاد کردن ساعات کار و مرخصی مرتفع نمیگردد.
از تحمل و تحمیل هزینههای جانبی و آتی در بخشهایی چون بهداشت کودکان، معضلات مهد کودکها، ناهنجاریهای دوران بلوغ، بزهکاری نوجوانان و عوارضی که از تزلزل خانواده چون طلاق، بیوه شدن زنان، فساد، آسیبهای کودکان طلاق، اعتیاد و هزاران معضل اجتماعی دیگر رها میگردد
بدیهی است که حضور زن در خانه جهت ارتقای کیفیت همسری، مادری و خانهداری غیر قابل انکار میباشد.مگر نه این است که آیندهسازان جامعه را مادران در خانوادههای مستحکم، با عاطفه و با وجود آموزههای الهی تربیت و رشد میدهند.
حضور زن در عرصه خانه و خانواده و شغل انگاشتن این حضور از بُعد اقتصادی نیز برای دولت مقرون به صرفه خواهد بود چرا که دولت اگر بودجه خود را در این عرصه سرمایه گزاری نماید از تحمل و تحمیل هزینههای جانبی و آتی در بخشهایی چون بهداشت کودکان، معضلات مهد کودکها، ناهنجاریهای دوران بلوغ، بزهکاری نوجوانان و عوارضی که از تزلزل خانواده چون طلاق، بیوه شدن زنان، فساد، آسیبهای کودکان طلاق، اعتیاد و هزاران معضل اجتماعی دیگر رها میگردد.
هزینههایی که نیروی انسانی، بودجه و سرمایههای کلانی را برای اجرای طرحهای مبارزه و اصلاح مجدد آنها باید اختصاص داد.
اختصاص کلاسهای ضمن خدمت برای مادران و همسران از موارد مهم و قابل توجه برنامه ریزان خواهد بود، تا با ایجاد کارگاههای آموزشی اجباری، مربیان جامعه با علم و آگاهی بر مسئولیت خطیر و مهمشان قرار گیرند. و امیدوار به جامعهای با کیفیت در 20 سال آینده کشورمان باشیم.
تاکنون در چند برنامه تجلیل از زنان دیدهاید که مادری را بیاورند و بگویند: چون مادر دو، سه یا چهار فرزند است، زنی متشخص، زنی فرهیخته، زنی شایسته، زنی نمونه و ... میباشد. و وی را به جهت شغل خانهداری و تربیت فرزندانی سالم و صالح مورد توجه و تقدیر قرار دهند
وی در ادامه به تبلیغات منفی مستقیم و غیر مستقیم در بیارزش نشان دادن جایگاه حقیقی و والای زن در زندگی شخصی و اجتماعی انتقاد کرد و گفت: تاکنون در چند برنامه تجلیل از زنان دیدهاید که مادری را بیاورند و بگویند: چون مادر دو، سه یا چهار فرزند است، زنی متشخص، زنی فرهیخته، زنی شایسته، زنی نمونه و ... میباشد. و وی را به جهت شغل خانهداری و تربیت فرزندانی سالم و صالح مورد توجه و تقدیر قرار دهند.
مدام تبلیغ میکنند این خانم چون وزیر است، چون وکیل است، چون مدیر کارخانه است و یا چون کارگر خوبی است، پس «زن نمونه» و قابل تقدیر و الگو قرار گرفتن است؟!
دبیر جمعیت زندگی گفت: از یک سو اصرار به کار زن در بیرون از خانه داریم و اساساً شرایط و بافت جامعه را به آن سمت سوق میدهیم که زن نیز فلاح، سعادت و رشد خود را در آن ببیند، از سوی دیگر نگران بالا رفتن سنّ ازدواج و نیز کاهش توالید و پیر شدن کشور هستیم.
بلایایی که معضلات و ناهنجاریهای عدیدهای در عرصههای گوناگون اخلاقی، رفتاری، شخصیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی را بر فرد و جامعه تحمیل میکند. لذا سیاستگذاران و برنامهریزان کلان جامعه، حتی اگر بخواهند مانند غربیها فقط به بُعد اقتصادی ارزش هر کاری نگاه کنند، باز «باید مادری را رسماً شغل بشناسند».
در برخی از کشورهای اروپایی که نگاهی به جز از زاویه سود و اقتصاد ندارند، به نقش و جایگاه «زن» در اقتصاد به واسطه «تولید مثل» و مادری پیبردهاند.
از دختران و زنان میخواهند که به هر شکل ممکن و در هر سنّی که میتوانند باردار شوند و بچه به دنیا بیاورند، حتی اگر احساس میکنند نمیخواهند یا نمیتوانند بچه را نگه دارند، آن را به شیرخوارگاهها بسپارند – اگر مادری از شیر خود به فرزند داد به او کارمزد میدهند و اگر نخواست شیر بدهد، شیرش را میخرند و... .
ما این نگاه صرفاً اقتصادی به زن را قبول نداریم، نگاه ما نگاه انسانی است. ما با دیدگاه اسلامی نه زن را بردهای که باید از جسمش نهایت سوء استفاده را برد میشناسیم و نه او را ابزار تولید و کارگر ارزان و نه ماشین زایمان و تولید مثل میدانیم. بلکه او را «انسانی» میشناسیم که نقش او در کارگاه هستی، تعلیم و تربیت و آدم سازی، به مراتب بیشتر از مرد است.
«مرد از دامان زن به معراج میرود» - «کلید بهشت زیر پای مادران است» - «اگر فرزند هر خدمتی به مادر بکند، ارزش یک از این پهلو به آن پهلو شدن مادر به هنگام بارداری را ندارد» و ... . اینها آموزههای اسلامی است و فقط جنبه نصیحت یا آرمانگرایی و اخلاقیات صرف نیز ندارد، بلکه ضوابط و قوانینی برای تحقق این معانی وضع شده است و حتی بسیاری از آنها جنبهی حقوقی نیز دارد.
وی گفت: در جامعه ما که در پی تحقق آرمانهای منطقی و والای اسلامی است، مورد هجمه گسترده فرهنگ منحط غرب گرفته و از سوی دیگری نیز با کاهش جمعیت مواجه شده و کمتر از دو دههی دیگر کشور جوان ایران به کشوری پیر مبدل میگردد، چرا نباید «مادری» به صورت رسمی یک شغل و آن هم شغل پردرآمد و تأمین کننده محسوب گردد.
وی افزود: ما با فرهنگِ منحطِ «قرار دادن دولت به جای شوهر»، دولت به جای پدر و مادر، دولت به جای خانواده و ... به شدت مخالفیم.
این فرهنگ متعلق به جوامعی است که به انسان ابزاری نگاه میکنند و برای انسان [چه مرد و چه زن] ارزشی جز نقش اقتصادی و سودزایی قایل نیستند، اما دلیل نمیشود که مجلس و دولت نیز فقط «کار زن در بیرون» را موضوع قابل بحث و قانونگزاری ببینند. این نه تساوی حقوق است و نه تشابه حقوق.
همسر و به ویژه مادر باید «بیمه» شود. این دیگر کار شوهر نیست، کار قانون و دولت است. مادر باید بازنشسته شود و حقوق بازنشستگی دریافت کند. این کار قانون و دولت است. حتی اگر فقط دید اقتصادی هم داشته باشیم، سهم آن مادری که یک یا چند فرزند را تربیت کرده و تحویل جامعه داده است، نه تنها کمتر از زن وزیر، وکیل، مدیر، پزشک، کارمند یا کارگر نیست، بلکه به مراتب بیشتر است.
همسر و به ویژه مادر باید «بیمه» شود. این دیگر کار شوهر نیست، کار قانون و دولت است. مادر باید بازنشسته شود و حقوق بازنشستگی دریافت کند.
چرا نگوییم 25 سال مادری، برای بازنشسگی کافی است و اگر مادری دو فرزند داشت، 23 سال و اگر سه یا چهار فرزند تربیت کرد، 20 سال برای بازنشستگی او کافیست؟ چرا نگوییم: حداکثر سن 18 سالگی آخرین فرزند، سن بازنشستگی مادر است؟
اگر در جامعه ما به «مادری» که حرمت والایی دارد، به عنوان یک اشتغال نیز نگاه شود، هم رغبت به ازدواج زیاد میشود و هم رغبت به وقت گذاشتن برای تربیت اولاد. ما باید کاری کنیم که «زن اگر خواست، در بیرون از خانه نیز بتواند کار کند، نه این که مجبور به این امر باشد».
بدیهی است تا وقتی دختران و زنان جامعه، همسری و مادری را یک شغل رسمی نبینند، شرایط جامعه اشتغال در بیرون از خانه را به آنان تحمیل میکند. اما اگر آن را شغل دیدند، آن هم شغلی که چه بیرون کار کنند و چه نکنند، فطرتشان این اشتغال را میطلبد و رشد و کمال خود را مستلزم رسیدن به این جایگاه میبینند، نوع نگاه فرق میکند و وضعیت نیز در تمامی عرصهها متفاوت و اصلاح میشود.
باید کاری کنیم که «زن اگر خواست، در بیرون از خانه نیز بتواند کار کند، نه این که مجبور به این امر باشد
وی در خاتمه گفت: ما با گفتگوی با نمایندگان محترم مجلس و نیز سایر مسئولین ذیربط مترصدیم و پیگیری میکنیم تا «مادری» به صورت رسمی و قانونی یک شغل و آن هم یک شغل امیدوار کننده و تأمین کننده محسوب گردد. نه این که شخصیت اصلی مادر در اجتماع، کارگر و کارمند محسوب گردد و فقط بابت بارداری یا وضع حمل یا نگهداری فرزند طی دو سال اول تولد ، به او مرخصی بیشتری داده شود.
چینیچیان افزود: اگر چه «جنس دوم» یا «طفیلی مرد» دیدن زن همیشه و در همه جوامع یک فرهنگ بوده و هست و این نگاه سبب شده است که بردهداری سنّتی و مدرن و نیز بیگاری کشیدن از زن هم چنان و در جوامع به اصطلاح پیشرفته به صورت گستردهتر ادامه داشته باشد، اما ظاهر این است که جوامع پیشرفته و نیمه پیشرفته مترصدند تا تحولی در این نگاه و فرهنگ ایجاد کرده و حقوق انسانی این جنس از انسان، که «زن» نامیده میشود را احیا و اجرا کنند.
تردیدی نیست که ریشه این تحول و دگرگونی در نگاه غربی، نه از روی انساندوستی، بلکه به خاطر ضرورت مدرنیزه کردن همان استثمار سابق در نظام سلطه و سرمایهداری میباشد، به گونهای که زن نه تنها به عنوان نیروی کار ارزان در فعالیتهای تولیدی، خدماتی و حتی نظامی یا اطلاعاتی به خدمت گرفته شود، بلکه به غیر از فکر و بازو، بدنش نیز موضوع سرمایه گذاریهای کلان و درآمدهای هنگفت واقع گردد.
دبیر جمعیت زندگی گفت: بافت امروزی جوامع «و حتی جامعه خودمان» فرصتی برای اندیشیدن زن به خود، نقش و جایگاهش در چرخه حیات و تمدن بشری باقی نگذاشته است.
بافت امروزی جوامع «و حتی جامعه خودمان» فرصتی برای اندیشیدن زن به خود، نقش و جایگاهش در چرخه حیات و تمدن بشری باقی نگذاشته است.
تساوی حقوق به تشابه حقوق مبدل شده است. یک دختر در 18 سالگی به دانشگاه میرود، در 24 سالگی کارشناسی میگیرد، اگر ادامه تحصیل ندهد، میکوشد تا جذب بازار کار گردد تا معاش و زندگی خود را تأمین نماید و... . پس نه فرصتی برای ازدواج، همسری و مادری خواهد داشت و نه رغبتی.
وی گفت: خانم سیمون دوبوار که بنیانگذاری و تدوین مانیفست فمینیسم به او منتسب شده است، در کتاب «جنس دوم» انتقاد میکند که هر شغلی و هر کاری دستمزدی دارد به غیر از همسری و مادری و این ظلم به زن است!
البته او از این معنا سوء استفاده کرده و نتیجه میگیرد، پس زن نباید هیچ گونه تعلقی «مثل: همسری، مادری، عشق، وفاداری، عفت و ...» داشته باشد، چرا که همه این تعلقات مانع از حضور او در بازار کار و دریافت دستمزد در مقابل کار میگردد.
هر چند که بافتههای این خانم با ظاهر فیمینستیاش، به نفع مردان سودجو تمام میشود، اما اصل موضوع که «همسری و مادری» در فرهنگهای متفاوت وقت زن را به خود اختصاص داده و دستمزدی هم ندارد صحیح است. منتهی نتیجهگیریاش فقط در راستای مردسالاری است.
وی افزود: اما اسلام تنها دین و مکتبی است که از همان ابتدا، برای همسری و مادری دستمزد و کارمزد قائل شده است و به آن جنبهی حقوقی نیز بخشیده است.
اسلام تنها دین و مکتبی است که از همان ابتدا، برای همسری و مادری دستمزد و کارمزد قائل شده است و به آن جنبهی حقوقی نیز بخشیده است
یعنی نفقه همسر و فرزند را بر مرد واجب نموده است، به گونهای که حتی اگر زن میلیاردر هم باشد، نفقهاش بر عهدهی شوهر اوست و اگر ندهد، یا سخت بگیرد و یا به رغم برخورداری از امکانات مناسب، شئونش را رعایت نکند، زن حق شکایت حقوقی و احقاق حق دارد.
هم چنین نفقه فرزند نیز بر عهده پدر است، لذا «مادر» حتی میتواند در مقابل شیری که از خود به فرزندش میدهد، از پدر اجرت و دستمزد بخواهد، چرا که وظیفهای در مقابل تغذیه نوزاد ندارد.
دبیر جمعیت زندگی گفت: متأسفانه در جامعه امروزی ما، به رغم آن که شکل اسلامی دارد و سعی میکنیم فرهنگ اسلامی در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی حاکم شود و قوانینی منطبق با اسلام وضع شود نیز هنوز نگاه به حقوق زن، درآمد و معاش زن، با محور قرار دادن کار بیرون از خانه صورت میپذیرد، لذا در چاره جوییها نیز به کم و زیاد کردن ساعات کار، میزان مرخصی از کار، طول مرخصی قبل و بعد از زایمان و ... بیشتر توجه میشود، در حالی که «همسری» و «مادری» مستقلاً کار و ارزشمندترین کار برای زنان محسوب میگردد.
ویگفت: اگر به نقش و کار زن در تشکل و حفظ کانون خانواده و هم چنین به جایگاه و میزان نقش او در کارگاه آفرینش انسان [نسب به مرد] و نیز نقش او در تعلیم و تربیت و بالتبع ساختار فرهنگی جامعه توجه نشود، این معضلات بزرگ اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و ...، با کم و زیاد کردن ساعات کار و مرخصی مرتفع نمیگردد.
از تحمل و تحمیل هزینههای جانبی و آتی در بخشهایی چون بهداشت کودکان، معضلات مهد کودکها، ناهنجاریهای دوران بلوغ، بزهکاری نوجوانان و عوارضی که از تزلزل خانواده چون طلاق، بیوه شدن زنان، فساد، آسیبهای کودکان طلاق، اعتیاد و هزاران معضل اجتماعی دیگر رها میگردد
بدیهی است که حضور زن در خانه جهت ارتقای کیفیت همسری، مادری و خانهداری غیر قابل انکار میباشد.مگر نه این است که آیندهسازان جامعه را مادران در خانوادههای مستحکم، با عاطفه و با وجود آموزههای الهی تربیت و رشد میدهند.
حضور زن در عرصه خانه و خانواده و شغل انگاشتن این حضور از بُعد اقتصادی نیز برای دولت مقرون به صرفه خواهد بود چرا که دولت اگر بودجه خود را در این عرصه سرمایه گزاری نماید از تحمل و تحمیل هزینههای جانبی و آتی در بخشهایی چون بهداشت کودکان، معضلات مهد کودکها، ناهنجاریهای دوران بلوغ، بزهکاری نوجوانان و عوارضی که از تزلزل خانواده چون طلاق، بیوه شدن زنان، فساد، آسیبهای کودکان طلاق، اعتیاد و هزاران معضل اجتماعی دیگر رها میگردد.
هزینههایی که نیروی انسانی، بودجه و سرمایههای کلانی را برای اجرای طرحهای مبارزه و اصلاح مجدد آنها باید اختصاص داد.
اختصاص کلاسهای ضمن خدمت برای مادران و همسران از موارد مهم و قابل توجه برنامه ریزان خواهد بود، تا با ایجاد کارگاههای آموزشی اجباری، مربیان جامعه با علم و آگاهی بر مسئولیت خطیر و مهمشان قرار گیرند. و امیدوار به جامعهای با کیفیت در 20 سال آینده کشورمان باشیم.
تاکنون در چند برنامه تجلیل از زنان دیدهاید که مادری را بیاورند و بگویند: چون مادر دو، سه یا چهار فرزند است، زنی متشخص، زنی فرهیخته، زنی شایسته، زنی نمونه و ... میباشد. و وی را به جهت شغل خانهداری و تربیت فرزندانی سالم و صالح مورد توجه و تقدیر قرار دهند
وی در ادامه به تبلیغات منفی مستقیم و غیر مستقیم در بیارزش نشان دادن جایگاه حقیقی و والای زن در زندگی شخصی و اجتماعی انتقاد کرد و گفت: تاکنون در چند برنامه تجلیل از زنان دیدهاید که مادری را بیاورند و بگویند: چون مادر دو، سه یا چهار فرزند است، زنی متشخص، زنی فرهیخته، زنی شایسته، زنی نمونه و ... میباشد. و وی را به جهت شغل خانهداری و تربیت فرزندانی سالم و صالح مورد توجه و تقدیر قرار دهند.
مدام تبلیغ میکنند این خانم چون وزیر است، چون وکیل است، چون مدیر کارخانه است و یا چون کارگر خوبی است، پس «زن نمونه» و قابل تقدیر و الگو قرار گرفتن است؟!
دبیر جمعیت زندگی گفت: از یک سو اصرار به کار زن در بیرون از خانه داریم و اساساً شرایط و بافت جامعه را به آن سمت سوق میدهیم که زن نیز فلاح، سعادت و رشد خود را در آن ببیند، از سوی دیگر نگران بالا رفتن سنّ ازدواج و نیز کاهش توالید و پیر شدن کشور هستیم.
بلایایی که معضلات و ناهنجاریهای عدیدهای در عرصههای گوناگون اخلاقی، رفتاری، شخصیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی را بر فرد و جامعه تحمیل میکند. لذا سیاستگذاران و برنامهریزان کلان جامعه، حتی اگر بخواهند مانند غربیها فقط به بُعد اقتصادی ارزش هر کاری نگاه کنند، باز «باید مادری را رسماً شغل بشناسند».
در برخی از کشورهای اروپایی که نگاهی به جز از زاویه سود و اقتصاد ندارند، به نقش و جایگاه «زن» در اقتصاد به واسطه «تولید مثل» و مادری پیبردهاند.
از دختران و زنان میخواهند که به هر شکل ممکن و در هر سنّی که میتوانند باردار شوند و بچه به دنیا بیاورند، حتی اگر احساس میکنند نمیخواهند یا نمیتوانند بچه را نگه دارند، آن را به شیرخوارگاهها بسپارند – اگر مادری از شیر خود به فرزند داد به او کارمزد میدهند و اگر نخواست شیر بدهد، شیرش را میخرند و... .
ما این نگاه صرفاً اقتصادی به زن را قبول نداریم، نگاه ما نگاه انسانی است. ما با دیدگاه اسلامی نه زن را بردهای که باید از جسمش نهایت سوء استفاده را برد میشناسیم و نه او را ابزار تولید و کارگر ارزان و نه ماشین زایمان و تولید مثل میدانیم. بلکه او را «انسانی» میشناسیم که نقش او در کارگاه هستی، تعلیم و تربیت و آدم سازی، به مراتب بیشتر از مرد است.
«مرد از دامان زن به معراج میرود» - «کلید بهشت زیر پای مادران است» - «اگر فرزند هر خدمتی به مادر بکند، ارزش یک از این پهلو به آن پهلو شدن مادر به هنگام بارداری را ندارد» و ... . اینها آموزههای اسلامی است و فقط جنبه نصیحت یا آرمانگرایی و اخلاقیات صرف نیز ندارد، بلکه ضوابط و قوانینی برای تحقق این معانی وضع شده است و حتی بسیاری از آنها جنبهی حقوقی نیز دارد.
وی گفت: در جامعه ما که در پی تحقق آرمانهای منطقی و والای اسلامی است، مورد هجمه گسترده فرهنگ منحط غرب گرفته و از سوی دیگری نیز با کاهش جمعیت مواجه شده و کمتر از دو دههی دیگر کشور جوان ایران به کشوری پیر مبدل میگردد، چرا نباید «مادری» به صورت رسمی یک شغل و آن هم شغل پردرآمد و تأمین کننده محسوب گردد.
وی افزود: ما با فرهنگِ منحطِ «قرار دادن دولت به جای شوهر»، دولت به جای پدر و مادر، دولت به جای خانواده و ... به شدت مخالفیم.
این فرهنگ متعلق به جوامعی است که به انسان ابزاری نگاه میکنند و برای انسان [چه مرد و چه زن] ارزشی جز نقش اقتصادی و سودزایی قایل نیستند، اما دلیل نمیشود که مجلس و دولت نیز فقط «کار زن در بیرون» را موضوع قابل بحث و قانونگزاری ببینند. این نه تساوی حقوق است و نه تشابه حقوق.
همسر و به ویژه مادر باید «بیمه» شود. این دیگر کار شوهر نیست، کار قانون و دولت است. مادر باید بازنشسته شود و حقوق بازنشستگی دریافت کند. این کار قانون و دولت است. حتی اگر فقط دید اقتصادی هم داشته باشیم، سهم آن مادری که یک یا چند فرزند را تربیت کرده و تحویل جامعه داده است، نه تنها کمتر از زن وزیر، وکیل، مدیر، پزشک، کارمند یا کارگر نیست، بلکه به مراتب بیشتر است.
همسر و به ویژه مادر باید «بیمه» شود. این دیگر کار شوهر نیست، کار قانون و دولت است. مادر باید بازنشسته شود و حقوق بازنشستگی دریافت کند.
چرا نگوییم 25 سال مادری، برای بازنشسگی کافی است و اگر مادری دو فرزند داشت، 23 سال و اگر سه یا چهار فرزند تربیت کرد، 20 سال برای بازنشستگی او کافیست؟ چرا نگوییم: حداکثر سن 18 سالگی آخرین فرزند، سن بازنشستگی مادر است؟
اگر در جامعه ما به «مادری» که حرمت والایی دارد، به عنوان یک اشتغال نیز نگاه شود، هم رغبت به ازدواج زیاد میشود و هم رغبت به وقت گذاشتن برای تربیت اولاد. ما باید کاری کنیم که «زن اگر خواست، در بیرون از خانه نیز بتواند کار کند، نه این که مجبور به این امر باشد».
بدیهی است تا وقتی دختران و زنان جامعه، همسری و مادری را یک شغل رسمی نبینند، شرایط جامعه اشتغال در بیرون از خانه را به آنان تحمیل میکند. اما اگر آن را شغل دیدند، آن هم شغلی که چه بیرون کار کنند و چه نکنند، فطرتشان این اشتغال را میطلبد و رشد و کمال خود را مستلزم رسیدن به این جایگاه میبینند، نوع نگاه فرق میکند و وضعیت نیز در تمامی عرصهها متفاوت و اصلاح میشود.
باید کاری کنیم که «زن اگر خواست، در بیرون از خانه نیز بتواند کار کند، نه این که مجبور به این امر باشد
وی در خاتمه گفت: ما با گفتگوی با نمایندگان محترم مجلس و نیز سایر مسئولین ذیربط مترصدیم و پیگیری میکنیم تا «مادری» به صورت رسمی و قانونی یک شغل و آن هم یک شغل امیدوار کننده و تأمین کننده محسوب گردد. نه این که شخصیت اصلی مادر در اجتماع، کارگر و کارمند محسوب گردد و فقط بابت بارداری یا وضع حمل یا نگهداری فرزند طی دو سال اول تولد ، به او مرخصی بیشتری داده شود.
iranpn.com
۹۱/۰۹/۰۸