صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
شنبه

بعضی صفاتی که به ائمه اطهار (ع) نسبت می‌دهید، آیا این شرک محسوب نمی شود؟

می‌پرسند:
صفاتی که به ائمه اطهار (ع) نسبت می‌دهید، از جمله علم و عصمت، همه صفات خداست؟!
آیا این شرک نیست؟
وانگهی اگر عصمت و علم داشتند و گناه نکردند، آیا امتیازی است؟

همه صفات کمالی که در همه انسان‌ها وجود دارد، اسم‌الله و یا به تعبیری صفات‌الله هستند و کسی چیزی از خود و جدای از او ندارد. چرا که مخلوق تجلی ذات خالق باریتعالی می‌باشد.

الف - اگر گفته می‌شود که انسان: حیّ، عالم، زیبا، قادر، مختار، صاحب اراده و دارای رأفت، جود، کرم، ... و عصمت است، چون خداوند حیّ، علیم، جمیل، قادر، مختار، رئوف، جواد، کریم و صاحب عصمت در او تجلی کرده است. کدام حیات، علم، زیبایی یا قدرتی است که خارج از حیات، علم و زیبایی خدا باشد؟ همه تجلی اوست.

پس گمان نشود که اگر گفته شد کسی علم یا عصمت دارد، شرکی صورت پذیرفته است. همه علم دارند، همه عصمت دارند، همه زیبایی، قدرت، جود، کرم، رأفت، رحمت و ... دارند، منتهی میزان آن در هر کس به تناسب ظرفیت وجودی‌اش متفاوت است و در همه به هر میزانی که باشد محدود است، به غیر از ذات مقدس باریتعالی که حد پذیر نمی‌باشد و از هر نقصی منزه (سبحان) است.

شرک در این مقوله وقتی اطلاق می‌گردد که اولاً گمان شود صفات کمالی موجود در کسی قائم به ذات خودش (از خودش) است و نه قائم به غیر (الله). ثانیاً گمان گردد که حد کمالی در مخلوق با خالق برابری می‌کند. اما هیچ مسلمان و به ویژه شیعه‌ای چنین گمانی ندارد. نه کسی علم یا عصمت پیامبر اکرم (ص) را از خودش می‌داند و نه کسی علم یا عصمت آنها را به جای الله گرفته یا با آن برابری می‌دهد.

علم لدنی، یعنی علمی که معلمش خداوند متعال می‌باشد. یعنی صاحب علم لّدنی، علمش را از معلم‌ها و کتب دیگر نگرفته است. بلکه خداوند متعال از طریق وحی، القا، الهام، رؤیا و یا هر طریقی که بخواهد، این علم را به او اعطا کرده است.

ب - عصمت هم یعنی محافظت شدن و نیز دوری کردن. کلمه «عصمت» اسم مصدر و از ریشه‌ (عَصَمَ) است که در زبان عربی به معنای «منع و امساک» به کار می‌رود. از همین رو به معنای محافظت و نگهداشته شدن نیز به کار می‌رود.

چه دور نگاه داشته شدن و چه محافظت، بخشی به «جبر الهی» انجام می‌شود و بخش دیگری بر اساس «اراده» شخص صورت می‌پذیرد و این امر اختصاصی به اهل عصمت (ع) ندارد. ما نیز در اموری اجباراً دور نگه‌داشته می‌شویم و در اموری نیز بدون اختیار تحت حفاظت قرار می‌گیریم. علومی به جبر به ما اعطا می‌گردد و علوم دیگری را با تلاش کسب می‌کنیم. منتهی درجات و مراتب هر کسی با دیگران متفاوت است.

از این رو بخشی از «عصمت» که عصمت از گناه است، برای همگان میسر است. چرا که خداوند متعال به همگان فرموده است که گناه نکنید و او هرگز به کاری که انجام آن ممکن نباشد امر نمی‌کند. بر هیچ کس نیز بیشتر از دارایی و وسعش تکلیفی نمی‌نماید و از هیچ کس نیز بیش از تکلیفی که بر گردن دارد، مؤاخذه نمی‌نماید.

«لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ...» (البقره، 286)

ترجمه: خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى‏اش تکلیف نمى‏کند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زیان اوست‏... .

از کسی که بالقوه یا بالفعل امکانی برای تحصیل نداشت، سؤال نمی‌شود که چرا کسب علم نکردی؟ هم چنین اگر کسی چشم نداشت و نامحرمی ندید، پاداشی برای ندیدن به نامحرم ندارد. اگر کسی کَر بود و غیبتی نشنید، پاداشی در این مورد ندارد. هیچ کس هم بابت توان و وسعی که ندارد محاکمه و عقوبت نمی‌گردد. از کسی که هیچ گاه توان مالی مساعدی نداشته است، به هیچ وجهی سؤال نمی‌شود که چرا فریضه واجب حج را انجام ندادی و ...؟!

پس، عصمت در این بحث، خود نگهداری و امتناع از روی آگاهی و اختیار است و نه از روی جبر. و هنر نیز عمل کردن به علم است و نه عمل به جهل یا امور غیر قابل اختیار و کنترل. لذا اهل عصمت (ع) نیز مانند سایر آحاد بشر، عقل، فکر، علم، اراده و اختیار داشتند و معنای عصمت سلب اختیار، اراده و تحمیل یک جبر نمی‌باشد. و هنرشان همان حفظ خود و عمل به علم می‌باشد.


ایکس – شبهه 



نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
می‌پرسند:
صفاتی که به ائمه اطهار (ع) نسبت می‌دهید، از جمله علم و عصمت، همه صفات خداست؟!
آیا این شرک نیست؟
وانگهی اگر عصمت و علم داشتند و گناه نکردند، آیا امتیازی است؟

همه صفات کمالی که در همه انسان‌ها وجود دارد، اسم‌الله و یا به تعبیری صفات‌الله هستند و کسی چیزی از خود و جدای از او ندارد. چرا که مخلوق تجلی ذات خالق باریتعالی می‌باشد.

الف - اگر گفته می‌شود که انسان: حیّ، عالم، زیبا، قادر، مختار، صاحب اراده و دارای رأفت، جود، کرم، ... و عصمت است، چون خداوند حیّ، علیم، جمیل، قادر، مختار، رئوف، جواد، کریم و صاحب عصمت در او تجلی کرده است. کدام حیات، علم، زیبایی یا قدرتی است که خارج از حیات، علم و زیبایی خدا باشد؟ همه تجلی اوست.

پس گمان نشود که اگر گفته شد کسی علم یا عصمت دارد، شرکی صورت پذیرفته است. همه علم دارند، همه عصمت دارند، همه زیبایی، قدرت، جود، کرم، رأفت، رحمت و ... دارند، منتهی میزان آن در هر کس به تناسب ظرفیت وجودی‌اش متفاوت است و در همه به هر میزانی که باشد محدود است، به غیر از ذات مقدس باریتعالی که حد پذیر نمی‌باشد و از هر نقصی منزه (سبحان) است.

شرک در این مقوله وقتی اطلاق می‌گردد که اولاً گمان شود صفات کمالی موجود در کسی قائم به ذات خودش (از خودش) است و نه قائم به غیر (الله). ثانیاً گمان گردد که حد کمالی در مخلوق با خالق برابری می‌کند. اما هیچ مسلمان و به ویژه شیعه‌ای چنین گمانی ندارد. نه کسی علم یا عصمت پیامبر اکرم (ص) را از خودش می‌داند و نه کسی علم یا عصمت آنها را به جای الله گرفته یا با آن برابری می‌دهد.

علم لدنی، یعنی علمی که معلمش خداوند متعال می‌باشد. یعنی صاحب علم لّدنی، علمش را از معلم‌ها و کتب دیگر نگرفته است. بلکه خداوند متعال از طریق وحی، القا، الهام، رؤیا و یا هر طریقی که بخواهد، این علم را به او اعطا کرده است.

ب - عصمت هم یعنی محافظت شدن و نیز دوری کردن. کلمه «عصمت» اسم مصدر و از ریشه‌ (عَصَمَ) است که در زبان عربی به معنای «منع و امساک» به کار می‌رود. از همین رو به معنای محافظت و نگهداشته شدن نیز به کار می‌رود.

چه دور نگاه داشته شدن و چه محافظت، بخشی به «جبر الهی» انجام می‌شود و بخش دیگری بر اساس «اراده» شخص صورت می‌پذیرد و این امر اختصاصی به اهل عصمت (ع) ندارد. ما نیز در اموری اجباراً دور نگه‌داشته می‌شویم و در اموری نیز بدون اختیار تحت حفاظت قرار می‌گیریم. علومی به جبر به ما اعطا می‌گردد و علوم دیگری را با تلاش کسب می‌کنیم. منتهی درجات و مراتب هر کسی با دیگران متفاوت است.

از این رو بخشی از «عصمت» که عصمت از گناه است، برای همگان میسر است. چرا که خداوند متعال به همگان فرموده است که گناه نکنید و او هرگز به کاری که انجام آن ممکن نباشد امر نمی‌کند. بر هیچ کس نیز بیشتر از دارایی و وسعش تکلیفی نمی‌نماید و از هیچ کس نیز بیش از تکلیفی که بر گردن دارد، مؤاخذه نمی‌نماید.

«لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ...» (البقره، 286)

ترجمه: خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى‏اش تکلیف نمى‏کند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زیان اوست‏... .

از کسی که بالقوه یا بالفعل امکانی برای تحصیل نداشت، سؤال نمی‌شود که چرا کسب علم نکردی؟ هم چنین اگر کسی چشم نداشت و نامحرمی ندید، پاداشی برای ندیدن به نامحرم ندارد. اگر کسی کَر بود و غیبتی نشنید، پاداشی در این مورد ندارد. هیچ کس هم بابت توان و وسعی که ندارد محاکمه و عقوبت نمی‌گردد. از کسی که هیچ گاه توان مالی مساعدی نداشته است، به هیچ وجهی سؤال نمی‌شود که چرا فریضه واجب حج را انجام ندادی و ...؟!

پس، عصمت در این بحث، خود نگهداری و امتناع از روی آگاهی و اختیار است و نه از روی جبر. و هنر نیز عمل کردن به علم است و نه عمل به جهل یا امور غیر قابل اختیار و کنترل. لذا اهل عصمت (ع) نیز مانند سایر آحاد بشر، عقل، فکر، علم، اراده و اختیار داشتند و معنای عصمت سلب اختیار، اراده و تحمیل یک جبر نمی‌باشد. و هنرشان همان حفظ خود و عمل به علم می‌باشد.


ایکس – شبهه 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۱۱
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی