صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
سه شنبه

نفاق موجب شده تا مخالفین هم بگویند ما در خط امامیم

بیانات خواندنی 31 سال پیش رهبر انقلاب پیرامون خط امام:
نفاق موجب شده تا مخالفین هم بگویند ما در خط امامیم

به گزارش رجانیوز، در دومین سالگرد شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام راحل که در پاییز 58 و در مشهد مقدس برپا شد، آیت الله سید علی خامنه‌ای در گرد همایی با حضور 2000 نفر از طلاب حوزه علمیه مشهد با عنوان «تحکیم وحدت خود با دانشجویان و دانشگاهیان» شرکت کرده بودند. این جلسه در تالار رازی دانشکده پزشکی برگزار شد و ایشان طی سخنانی با محوریت موضوع «وحدت» بسیاری از مشخصه های «خط امام» را تببین می کنند، از نقش روشنفکرها و هواداران برقراری سلطنت پس از انقلاب می گویند و حدود و ثغور آزادی و خیانت بسیاری از گروهک های ضد انقلاب را تشریح می کنند. گزیده ای از این سخنان تاریخی را از نظر می گذرانید:


همه معادلات جهانی و دیپلماسی با انقلاب اسلامی به هم ریخت

... مردمی که براستی این مبارزه را به شکل یک خط جنبش انقلابی قبول داشتند بسیار کم بودند بعد از آن هم هر چه این مبارزه پیش رفت، هر چه بر اوراق این پرونده زرین افزوده شد باز آن رسوبات فکری و ذهنی که بر جو ذهنی جامعه‌ی ما حکمفرما بود کمتر اجازه می داد که طبقه اندیشمند امت ما و ملت ما احساس کنند و لمس کند و قبول کند که این خط یک جنبش انقلابی است. به همین دلیل طبقه‌ای که بحق یا ناحق نام روشنفکر بر خود نهاده بود جدی به این مبارزه نگاه نمی‌کرد، ناباورانه این مبارزه را تلقی می کرد مبارزه بطور عمده مال قشرهای متوسط و پائین ملت بود و مال جوانان دانشجو، و مال طلاب جوان و مال برگزیدگان از روحانیون بود. روشنفکر جماعت در طول این 16 سال حاضر نشد تا این مبارزه را یک جنبش انقلابی بشناسد.

فقط آن روزی که چشمهای نگران و کاوشگر روشنگران و روشن‌بینان جهانی این قضاوت را نسبت به این مبارزه انجام داد در روشنفکر بومی و سنتی ما هم طبق روال معلولش که همه چیزش را از بیگانه می خواست و می جست، این را یک جنبش انقلابی دانست.

اما مبارزه ملت ایران به رهبری آن ابر مرد، ‌این خط ممتد را در میان نگاه ناباورانه روشنفکران جامعه و باتکاء بر توده عظیم مردم پیمود. آن روزی که این مبارزه اوج گرفته بود بسیاری دیگر هم بودند که مبارزه را جدی نمی‌گرفتند امام ما و رهبر ما ملت ایران روزی را در این مبارزه و در صحنه‌ی جهانی آن گذرانید که گروه‌های مختلفی که برای خود حق نظر و حق رای قائل بودند باتفاق کلمه این مبارزه را رد می‌کردند و تز امام را جدی نمی‌گرفتند.

تز امام مبارزه سیاسی بر علیه عظیمترین قدرتهای جهانی یعنی قدرت امپریالیسم آمریکا و مستحکم ترین دژهای نگهبان آن در منطقه یعنی دژ این سلطنت پلید و این رژیم نامردمی بوسیله تماس مستقیم با توده‌ی مردم بود. این تز در ایران بطور بی سابقه انجام گرفت و در تاریخ مبارزات جهان هم در دهه‌های اخیر کم نظیر بود. امام و رهبر امت با فاصله‌ی یک حزب و تشکیلات حتی با مردم خود سخن نگفت. رویاروی، مبارزه‌ی سیاسی علیه عظیمترین قدرتها با پشتیبانی خیل عظیم مردم، این تز امام بود. و این همان بود که تمام گروه‌هایی که حق زیر نظر برای خود قائل بودند آن را رد می‌کردند. و این همان بود که بالاخره پیروز شد. عده‌ای این تز را رد می‌کردند با این بهانه و عنوان، با این زبان که مبارزه بدون توسل به نیروی نظامی امکان پذیر نیست. عده‌ای این مبارزه را رد می‌کردند که مبارزه در شرایط کنونی امکان پذیر نیست. آن دو در نقطه مقابل بود و شگفتا که هر دو با تز امام مخالف بودند.

اما امام راحل این مبارزه را قدم به قدم پیمود و تاکتیهای او همه از یک اصل، یک شیوه، یک نوع اصول، یک روال در طول این مدت پیروی کرد. تاکتیک‌هایی که نشان می‌داد که در ورای آن یک نقشه‌ی کلی و یک طرح کلی، یک استراتژی مستحکم وجود دارد. نه تاکتیکهای زمانی و روز به روز بدست آمده و اندیشیده و اینان حاضر نبودند این را قبول کنند، حاضر نبودند الگوهای ذهنی را از ذهن خود خارج کنند حاضر نبودند احساس کنند که مردی از میان ملت می‌تواند راهی تازه باز کند، ‌تزی جدید به دنیا ارائه بدهد، رسوبات ذهنی نمی گذاشت و هر دو گروه دچار این بلیه و بیماری عظیم بودند.

آنهایی که تز مبارزه نظامی را تعقیب می‌کردند الگوهایی بیرون از این مرز را می دیدند، فکر می کردند که چون در فلان نقطه و فلان نقطه‌ی عالم، ملتها و خلقهای محروم و مستضعف با سلاح جنگیدند، ما هم اگر با سلاح نجنگیم نمی شود. و چون بنا بر فلان قانون ظاهراً علمی از مبارزه‌ی نظامی ضرورت پیدا می‌کند که تخلف از این قانون امکان پذیر نیست.

و آن کسانی که معتقدند بودند مبارزه ممکن نیست و مفید نیست به گذشته‌ی زندگی خود و تاریخ کوتاه خود نگاه می کردند ناکامی ها را می‌دیدند علتهایش را نمی سنجیدند. اما ملت ایران و رهبر این امت راه خود را شناختند، مبارزه را قدم به قدم پیش بردند و بالاخره در مقابل چشم حیرت زده همه مردم جهان به پیروزی رساندند من و شما خواهر و برادر، حق داریم عظمت این پیروزی را امروز لمس نکنیم، این را تاریخ خواهد فهمید. و امروز پیش از آنکه نوبت به تارخ برسد و ما در اسطوره‌ها جا بگیریم مردمی که دور از ما زندگی می کنند، این عظمت را با تمام وجود خود لمس می‌کنند، آن کسانی که پیام دوستی و آشتی ملت‌های محروم را از جهان مستضعف عقب افتاده در طول چندین ماه برای برادران ایرانی خود آوردند، از عمق انعکاس این انقلاب در بیرون حرفها گفتند. معادلات جهانی، همه معادلات دیپلماسی با این انقلاب به هم ریخت و امروز من و شما، ما ملت ایران باید منتظر عکس العمل خشن و بسیار بی-رحمانه و قساوت آمیز این به هم ریختگی معادلات باشیم. امروز باید منتظر ضربات باشیم، امروز باید بپذیریم، قبول کنیم، باور کنیم که دولتهای سلطه‌جوی غربی بفکر آنند که سیاست این انقلاب را و این ملت را در یک انزوای عظیم قرار دهند، ما امروز باید منتظر آن باشیم که جلادان و جهان‌خواران و سلطه‌جویان، این سگهای ولگردی که از اطراف این سفره گسترده‌ی بی صاحب بکنار رانده شده‌آند در فکر ضربات انتقامی باشند. ما امروز باید منتظر عکس العملل دشمنهایی باشیم که از این دندان کینه و بغض این انقلاب و رهبر انقلاب و این ملت را در جان خود و دل خود میپرورند


فکر کردند خط امام در 1357 به پایان رسید

... باید خوی و خصلت مبارزه را در خود حفظ کنیم و در خود رشد بدهیم و خصلتهای ضد مبارزه را برداریم و ریشه کن کنیم. و این است خط امام و این است همان خطی که گفتیم از سال 1342 شروع شد و بعضی ساده‌لوحان پنداشتند که در سال 1357 تمام شده، این همان خط است و ادامه دارد.

امروز مسئله‌ی خط امام یک مسئله است، برادران و خواهران دانشجو به حکم خصلت‌ها و خصوصیات اخلاقی ویژه‌ای که در محیط دانشگاه و محیط دانشجویی هست بیشتر نیاز دارند که به این مسئله بیندیشند. این خط امام بود که مورد انکار گروههایی قرار می‌گرفت. امروز هم خط امام است که راه نجات و رستگاری ملت ماست. اما تفاوتی که با گذشته کرده این است که در گذشته گروه‌های مختلفی به روشنی و به راحتی و با جرات و گستاخی، این خط را رد می‌کردند. اما امروز پیدایش جریان سیاسی نفاق، موجب آن می‌شود که گروه‌های مخالف، آن را صریحاً و قاطعاً رد نکنند، بلکه بگویند ما در خط امامیم. حتی کسانی را دیدیم و شناختیم که ایدئولوژی امام را قبول نداشتند، ایدئولوژی اسلامی را قبول نداشتند، ولی خود را در خط امام می دانستند. گروهها همه مدعی خط امام اند. و ما لازم است این خط را تعقیب کنیم. و ما لازم است اگر خونی در رگ ما هست و اگر نبض ما به غیرت مسلمانی و انسانی می‌زند جانمان را در این خط بدهیم و ما لازم است مبارزه‌مان را ادامه بدهیم. اما مقدم‌تر از همه این است که این خط را بشناسیم.

امام بحمدالله زنده است و بحمدالله گوینده است و نویسنده است و بحمدالله در دل توده‌ها و دل مردم است. برج عاج را نمی‌شناسد، قفل و بند و زنجیر را نمی شناسد، از ملت خود جدا نمی شود، و با آنها در هر فرصتی و موقعیتی حرف می‌زند. اینها سند ماست، سند غیر قابل توجیه و تاویل، بگردیم به این سند محکم.

افرادی که در گذشته خط امام را تخطئه کردند، حق ایستادن در برابر ملت را ندارند

آن کسانی که در گذشته این خط را تخطئه کردند امروز حق ندارند در مقابل یک ملت بایستند. حق ندارند، نه اینکه حق قانونی ندارند، بلکه از لحاظ انصاف انسانی در پشت یک تریبون غیر رسمی، من روحانی و شمای دانشجو هم‌آواز و هم‌صدا معتقدیم اینها حق ندارند خود را صحنه گردان و صحنه‌ساز مبارزات و آینده‌ی این مبارزات بدانند زیرا یکبار اشتباه کردند ( فریاد صحیح است، صحیح است حضار) زیرا همان خطی که آن را باور نمی‌کردند ادامه یافت و به پیروزی‌ئی که آنها خوابش را هم نمی‌دیدند رسید. همان خطی که از میان این همه مانع عبور کرد و ناکانی های گذشته را از خاطره‌ی این امت زدود، و پیراهن سیاه و غم مرگ سید جمال الدین و کوچک خان و مدرس و مصدق را از پیکر این ملت خارج کرد، و گرد و غبار عزای این عزیزان و ستارگان درخشان را از پیشانی این ملت سترد و خواب دو هزار و پانصد سال ضدیت و نفرت با سلطنت که این همه هنر کرد باز هم حق دارد خود را رقم زن آینده‌ی این مبارزه بداند (فریاد صحیح است، صحیح است حضار). با تشکر از برادرانی که تصدیق می‌کنند. من نمی‌خواهم برای تصدیق چیزی بگویم می‌خواهم با هم مسئله را تحلیل کنیم، می خواهیم بشناسیم و بفهمیم و این خط امام امروز وجود دارد.


ما می دانیم انقلابی نماها از چه ناراضی اند


در دیدار ما با برادران دانشجویی که در زمینه‌ی سمینار وحدت میان قشرهای دانشجو و روحانی فعالیت و کار می‌کنند یا در زمینه‌ی ایجاد وحدت میان قشرهای دانشجوی مسلمان، این مسئله مطرح شد. بنده گفتم که خط امام مشخصاتی دارد و این مشخصات اگر چه آنچه را که من می گویم ریز نیست، کلی است. اما با همه کلیت باز مشخص کننده است. خط امام در زمینه‌ی هدف این مبارزه، خط امام در زمینه موضع گیری این انقلاب، این مبارزه در برابر قدرتها، خط امام در زمینه‌ی سربازانی که این مبارزه و انقلاب را به پیش خواهند برد. اینها چیزهایی است مشخص و روشن. خط امام در زمینه کلی روش اقتصادی و حکومتی که بر مبنای این مبارزه بایستی تاسیس بشود، خط امام و موضع امام در زمینه عناصر و عوامل دست اندر کار این مبارزه، از قشرهای مختلف دانشجویان، روحانیون، اصناف، کارگران و ... اینها چیزهایی است که مبهم نییست روشن است. اینها را کنار هم بگذارید تدوین کنید، ‌یک ایدئولوژی است. یک طرح و برنامه است، هیچ ابهامی هم باقی نمی گذارد، روشن است که امام چه می خواست تاکنون بکند و چه می خواهد در آینده بکند.

آن کسانی که موادی از این خط را قبول ندارند بهانه‌گیری نکند، همانی را که قبول ندارند رو کنند، و ما می دانیم کجاهاش را قبول ندارند.

آن آقایانی که در کسوت روشنفکری، فرهنگ پنجاه ساله گذشته را باز هم می خواهند نگه دارند و احیا کنند، ما می دانیم که از کجای این خط ناراضی‌اند. و آن کسی که در کسوت انقلابی می‌خواهد پس مانده‌های تجربه‌ی غلط درآمده‌ی قدرتهای شرقی را به اینجا بکشاند، ما می‌فهمیم از کجای این خط ناراضی است. چرا حرف دلشان را نمی‌زنند؟ چرا بی خود بهانه‌گیری می‌کنند؟

امام به تشکیل جبهه مستضعفین جهان علیه امپریالیسم معتقد هستند

موضع امام و موضع این خط در قبال مسائل سیاست خارجی آشکار است. امام معتقد است به حمایت از همه مستضعفین، جبهه مستضعفین را امام اعلان کرد. بیشترین تکیه‌ی امام در اعلان جبهه‌ی مستضعفین، بر روی مستضعفین جهانی بود، مستضعفین ملل جهان، امام معتقد است به حمایت از فلسطین، به حمایت از مسلمانهای افغانستان، به حمایت از همه‌ی جنبشهای اسلامی در سراسر جهان. امام معتقد است به حمایت از همه‌ی جنبشهای ضد امپریالیستی ولو غیر اسلامی.

این نقطه‌ی روشن و خط روشن امام است. این چیزی است که در ده‌ها پیام، مصاحبه، گفتار می‌توانید ببینید و این یک بند، یک فصل از موضع گیری خط امام است در مسائل خارجی.

در مسائل دیگر در زمینه‌ی ارتباط با قدرتها، امام مخالف هستند با سلطه‌ی هر قدرتی از قدرتهای خارجی، چه غرب و چه شرق، در سیاست ایران برای امام، آمریکا اگر مطرح می‌شود و نامی از آمریکا آورده می‌شود بخاطر این آیه شریفه‌ی قرآن است که " قاتلوا الذین یلونکم من الکفار" آن کفاری است که با شما روبرویند، ‌با شما نزدیکند اول به آنها بپردازید اما بر این معنی نیست که کم ترین گرایشی به سیاستی که به ظاهر سیاست قطب رقیب آمریکا و در باطن سیاستی مشابه سیاست آمریکا برای ماست یعنی سیاست شوروی. به هیچ وجه.

امام این فرمایشش، این موضعش، بمعنای جانبداری ار این سیاست دیگر نیست. برای امام فرقی نمی کند.

امام، یک فرد نیست، نماد یک جریان است

البته توجه دارند برادران و خواهران که امام را به معنای یک نفر، یک شخص در اینجا مطرح نمی‌کنم. بمعنای سمبل یک خط، یک راه، یک مبارزه مطرح می‌کنم. با هرگونه ساخت و پاخت با قدرتمندان و قلدران و زورگویان مخالف است. با هر عملی و هر منشی که بوی وابستگی بدهد مخالف است. او معتقد به ملت خود است. یعنی معتقد به انسان است، او معتقد به اراده است، معتقد است که خون بر شمشیر پیروز می‌شود و انسانها خون دادند. او معتقد است که انسان برای پیروزی بر دشمنانش و برای فتح سنگرهای ناگشوده بیشتر محتاج اراده و تصمیم است تا محتاج تجهیزات جنگی و نظامی و همین جور عمل کرد و همین جور رفت و همین جور خواست و همین جور شد.
در زمینه‌ی سیاست‌های داخلی، نقطه‌ نظرهای امام روشن است، بنده احساس میکنم ما احتیاج داریم به اینکه این نقطه نظرها را بدانیم. اجازه بدهید یکی از این نقطه نظرها را مطرح کنم که مسئله‌ی روز من و شما است و البته بقیه نقطه نظرها را تا آنجائی که بشود، وقت اجازه بدهد، کم و بیش مطرح خواهم کرد.

اولین نقطه نظر عبارت است از وحدت نیروها. چه کسی می تواند منکر این موضوع باشد؟ امام آن روزی که خطاب میکند: وحدت کلمه، وحدت کلمه، مسلم است که خطاب به یک گرایش خاص در جامعه نیست. این که وحدت کلمه نشد. امام خطاب می‌کند به این امت و از او وحدت کلمه را می خواهد، البته وحدت کلمه در زیر لوای اسلام، و ایدئولوژی اسلام و پرچم الله، یعنی ایدئولوژی بیشترین انسانها و تصمیم گیرندگان این جامعه و جز این وحدت معنی ندارد. بالاخره بایستی در یک نقاط اصولی، مشترک شد. وقتی این نقاط اصولی، میان دو گروه با هم ضدیت دارند، آن گروهی که بیشترین انسان را، بیشترین انگیزه را، بیشترین اراده را در خود دارد او مقدم است. چاره‌ای نداریم، وحدت کلمه میان گروههایی که مبنای ایدئولوژی اسلامی را قبول کردند. اما آنهایی که این مبنا را قبول نکردند، آنهایی که ایدئولوژی اسلامی را قبول ندارند (توطئه گرها را کار نداریم) آنها را هم دعوت می کنیم به وحدت کلمه. می گوئیم بیائید، شما چه می خواهید مگر آرمان شما رهایی نیست؟ رستگاری نیست؟ چه می‌گویید امروز؟ این ملت راه رستگاری خود را پیدا کرده، بیایید به ملت بپیوندید، و طبق تعبیر و جمله‌ی جاودانه‌ی امام : "ای قطره ها به دریا بپیوندید"، به این جویبار عظیم به پیوندید آنها هم بیایند وحدت کلمه داشته باشند.

با ماسک انقلاب ضد انقلابی عمل نکنند، آزاد هستند

چه لزومی دارد که دشمنان با مشاهده‌ی یک گروهی که فقظ ایدئولوژی‌اش با اکثریت این ملت مخالف است امیدوار بشوند که میان این ملت جای پایی دارند؟ چه لزومی دارد که با دشمن شاد بشویم؟ چه لزومی دارد که کاخ آرمانها و آرزوهای یک ملت را متزلزل کنیم؟ بخاطر اینکه حاضر نیستیم از ایدئولوژی خودمان که بر خلاف ایدئولوژی اکثریت قاطع این ملت است دست برداریم پس وحدت کلمه مال آنها هم هست، آنها هم بیایند، آنها را رد نمی کنیم. نمی‌گوییم بروید، اصول اسلامی و ضوابط اسلامی به ما نمیگوید آن کسانی را که ایدئولوژی شما را نپذیرفتند، و با شما سر جنگ ندارند رد کنید.

"لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلکم فی الدین و لم یخرجوکم عن دیارکم ان تبروهم و تقطوا الیهم" خیانت نکنند، توطئه نکنند، با ماسک انقلاب و شعار انقلابی، ضد انقلاب عمل نکنند. در معرکه‌های دشمن پدید آورده و در آتش‌های دشمن افروخته آتش افروزی نکنند و شرکت نکنند. صادقانه بگویند ما ایدئولوژی این ملت را قبول نداریم، اما در کنار این ملت می جنگیم، ملت با آنها آشتی خواهد کرد.

برادران و خواهران، این را توجه داشته باشید هرگز با یک فرد معتقد به مارکسیسم به عنوان اینکه به مارکسیسم معتقد است ما الان نمی جنگیم، به جرم عقیده‌ی او، اور ا نمی‌کوبیم عقیده‌ی او مال خودش، مخالفت ما با آن گروه‌هایی که نام مارکسیست روی خودشان گذاشتند، به خاطر مارکسیست بودنشان نیست، اگر توطئه نکنند، اگر در معرکه‌ها و آتش‌های دشمن افروخته شرکت نکنند، با آنها مخالفت نمی کنیم.

ما از اصول خودمان که برنمی‌گردیم. ما پانزده سال است که داریم فریاد می زنیم. ما پانزده سال است که داریم اصول اسلامی را که ضامن آزادی های اندیشه و بیان و غیره هست بیان می کنیم و تکرار می کنیم. به این آسانی هم از اصولمان بر نمی‌گردیم. اینها همان اصولی هستند که این مبارزه در سایه آنها پیش رفت و به اینجا رسید. اینها مگر حرفی بود که بگوییم و امروز از آنها برگردیم؟ اینها عمق ایدئولوژی ماست، اینها جزء جان ماست، جزء بافت وجود ماست، صرف نظر کردنی نیست، الان هم می‌گوئیم: ما با اصحاب ایدئولوژی‌های غیر اسلامی بخاطر دارا بودن ایدئولوژی غیر اسلامی هیچ جنگی نداریم. توطئه نکنند، در صف دشمنان ما قرار نگیرند، به طرف ما تیر پرتاب نکنند. ما هم به آنها تعرضی نخواهیم داشت. این صادقانه‌ترین و منصفانه‌ترین تعهدی است که یک ملت می تواند در مقابل جمعی که ایدئولوژی او را قبول ندارد،‌ بگوید و بکند و قرآن ما هم این درس را داده امام ما هم به ما این درس را داده، امام هم مکرر فریاد زده...

وحدت به معنای یک جور فکر کردن نیست، پذیرفتن اصول انقلاب است

پس وحدت کلمه با این مرز وسیع مورد نظر است. و اما گروه‌های مسلمان، گروههای مسلمان همه باید در زیر یک پرچم و یک لوا در بیایند. اما مواظب باشند که از اصول دقیق اسلامی تخطی نکنند. اگر تخطی کردند، وحدت کلمه امکان پذیر نخواهد بود. ما دچار تنگ نظری نیستیم که یک مقدار مخالفت میان ایدئولوژی خود و ایدئولوژی مخاطب خود را موجب این بدانیم که با این مخاطب نمی شود حرف زد. ایدئولوژی چیزی است مواج کش دار در زمینه‌ی ایدئولوژی صد در صد مثل هم اندیشیدن، شرط وحدت ایدئولوژی نیست، اما در اصول اساسی یکسان اندیشیدن شرط وحدت ایدئولوژی است. در اصول اساسی در موضع‌گیری های اجتماعی و سیاسی، در هدف مبارزه باید یک جور فکر کنیم، یک جور ببینیم، اگر من و شما هدف یکجور ببینیم چگونه همسفر خواهیم بود؟ چگونه به هم اطمینان خواهیم کرد؟ باید یکجور ببینیم. هیچ اشکالی ندارد که در این جاده‌ای که داریم می‌رویم بنده از این حاشیه‌ی جاده بروم، شما از حاشیه‌ی دیگر. لزومی ندارد پشت سر من بیایید. می توانیم از حاشیه جاده حرکت کنیم اما به سوی یک مقصد، از یک راه، راه یکدیگر را قبول داشته باشیم. این شرط وحدت است. در مقابل توطئه گران شما چگونه عمل می کنید؟ مسلمان! اگر از توطئه اغماض می کنی، همسفر خوبی نیستی، همراه خوبی نیستی، در مقابل قدرتهای خارجی و سلطه گران شما چگونه تصمیم می‌گیرید؟ اگر حاضرید تسلیم یک سلطه و یک قدرت بشوید، شما همرزم و همراه خوبی نیستید. اگر این ملت و این خط به سوی رهایی و رستگاری از همه‌ی سلطه های جهانی پیش می رود. چگونه می توانی شما توی این خط باشی، اگر این رهایی و رستگاری را در اصول اساسی به این شکل قبول نداری؟ ... در اصول اساسی باید یکجور فکر کنیم والا همراه نمی توانیم باشیم. آخر وحدت فرمایشی نیست وحدت فرمایشی پوشالی است. وحدت طبیعی است که پایدار و استوار است. این یکی از پیام‌های امام، این یکی از نقاط اصولی خط امام است، که هی می‌گوئید خط امام و خط امام چیست؟ اسیر خودخواهی نشویم. من نگویم که چون شما بی اجازه‌ی من حرف زدی پس ما با هم قهریم و حرف تو غلط است. یعنی منصفانه و خدا بینانه و مومنانه، خود خواهی‌ها و غرورها را در راهای اصولی و اساسی در این مبارزه دخالت ندهیم. در قضاوتهایمان دخالت ندهیم. این معنای وحدت کلمه است...


نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
بیانات خواندنی 31 سال پیش رهبر انقلاب پیرامون خط امام:
نفاق موجب شده تا مخالفین هم بگویند ما در خط امامیم

به گزارش رجانیوز، در دومین سالگرد شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام راحل که در پاییز 58 و در مشهد مقدس برپا شد، آیت الله سید علی خامنه‌ای در گرد همایی با حضور 2000 نفر از طلاب حوزه علمیه مشهد با عنوان «تحکیم وحدت خود با دانشجویان و دانشگاهیان» شرکت کرده بودند. این جلسه در تالار رازی دانشکده پزشکی برگزار شد و ایشان طی سخنانی با محوریت موضوع «وحدت» بسیاری از مشخصه های «خط امام» را تببین می کنند، از نقش روشنفکرها و هواداران برقراری سلطنت پس از انقلاب می گویند و حدود و ثغور آزادی و خیانت بسیاری از گروهک های ضد انقلاب را تشریح می کنند. گزیده ای از این سخنان تاریخی را از نظر می گذرانید:


همه معادلات جهانی و دیپلماسی با انقلاب اسلامی به هم ریخت

... مردمی که براستی این مبارزه را به شکل یک خط جنبش انقلابی قبول داشتند بسیار کم بودند بعد از آن هم هر چه این مبارزه پیش رفت، هر چه بر اوراق این پرونده زرین افزوده شد باز آن رسوبات فکری و ذهنی که بر جو ذهنی جامعه‌ی ما حکمفرما بود کمتر اجازه می داد که طبقه اندیشمند امت ما و ملت ما احساس کنند و لمس کند و قبول کند که این خط یک جنبش انقلابی است. به همین دلیل طبقه‌ای که بحق یا ناحق نام روشنفکر بر خود نهاده بود جدی به این مبارزه نگاه نمی‌کرد، ناباورانه این مبارزه را تلقی می کرد مبارزه بطور عمده مال قشرهای متوسط و پائین ملت بود و مال جوانان دانشجو، و مال طلاب جوان و مال برگزیدگان از روحانیون بود. روشنفکر جماعت در طول این 16 سال حاضر نشد تا این مبارزه را یک جنبش انقلابی بشناسد.

فقط آن روزی که چشمهای نگران و کاوشگر روشنگران و روشن‌بینان جهانی این قضاوت را نسبت به این مبارزه انجام داد در روشنفکر بومی و سنتی ما هم طبق روال معلولش که همه چیزش را از بیگانه می خواست و می جست، این را یک جنبش انقلابی دانست.

اما مبارزه ملت ایران به رهبری آن ابر مرد، ‌این خط ممتد را در میان نگاه ناباورانه روشنفکران جامعه و باتکاء بر توده عظیم مردم پیمود. آن روزی که این مبارزه اوج گرفته بود بسیاری دیگر هم بودند که مبارزه را جدی نمی‌گرفتند امام ما و رهبر ما ملت ایران روزی را در این مبارزه و در صحنه‌ی جهانی آن گذرانید که گروه‌های مختلفی که برای خود حق نظر و حق رای قائل بودند باتفاق کلمه این مبارزه را رد می‌کردند و تز امام را جدی نمی‌گرفتند.

تز امام مبارزه سیاسی بر علیه عظیمترین قدرتهای جهانی یعنی قدرت امپریالیسم آمریکا و مستحکم ترین دژهای نگهبان آن در منطقه یعنی دژ این سلطنت پلید و این رژیم نامردمی بوسیله تماس مستقیم با توده‌ی مردم بود. این تز در ایران بطور بی سابقه انجام گرفت و در تاریخ مبارزات جهان هم در دهه‌های اخیر کم نظیر بود. امام و رهبر امت با فاصله‌ی یک حزب و تشکیلات حتی با مردم خود سخن نگفت. رویاروی، مبارزه‌ی سیاسی علیه عظیمترین قدرتها با پشتیبانی خیل عظیم مردم، این تز امام بود. و این همان بود که تمام گروه‌هایی که حق زیر نظر برای خود قائل بودند آن را رد می‌کردند. و این همان بود که بالاخره پیروز شد. عده‌ای این تز را رد می‌کردند با این بهانه و عنوان، با این زبان که مبارزه بدون توسل به نیروی نظامی امکان پذیر نیست. عده‌ای این مبارزه را رد می‌کردند که مبارزه در شرایط کنونی امکان پذیر نیست. آن دو در نقطه مقابل بود و شگفتا که هر دو با تز امام مخالف بودند.

اما امام راحل این مبارزه را قدم به قدم پیمود و تاکتیهای او همه از یک اصل، یک شیوه، یک نوع اصول، یک روال در طول این مدت پیروی کرد. تاکتیک‌هایی که نشان می‌داد که در ورای آن یک نقشه‌ی کلی و یک طرح کلی، یک استراتژی مستحکم وجود دارد. نه تاکتیکهای زمانی و روز به روز بدست آمده و اندیشیده و اینان حاضر نبودند این را قبول کنند، حاضر نبودند الگوهای ذهنی را از ذهن خود خارج کنند حاضر نبودند احساس کنند که مردی از میان ملت می‌تواند راهی تازه باز کند، ‌تزی جدید به دنیا ارائه بدهد، رسوبات ذهنی نمی گذاشت و هر دو گروه دچار این بلیه و بیماری عظیم بودند.

آنهایی که تز مبارزه نظامی را تعقیب می‌کردند الگوهایی بیرون از این مرز را می دیدند، فکر می کردند که چون در فلان نقطه و فلان نقطه‌ی عالم، ملتها و خلقهای محروم و مستضعف با سلاح جنگیدند، ما هم اگر با سلاح نجنگیم نمی شود. و چون بنا بر فلان قانون ظاهراً علمی از مبارزه‌ی نظامی ضرورت پیدا می‌کند که تخلف از این قانون امکان پذیر نیست.

و آن کسانی که معتقدند بودند مبارزه ممکن نیست و مفید نیست به گذشته‌ی زندگی خود و تاریخ کوتاه خود نگاه می کردند ناکامی ها را می‌دیدند علتهایش را نمی سنجیدند. اما ملت ایران و رهبر این امت راه خود را شناختند، مبارزه را قدم به قدم پیش بردند و بالاخره در مقابل چشم حیرت زده همه مردم جهان به پیروزی رساندند من و شما خواهر و برادر، حق داریم عظمت این پیروزی را امروز لمس نکنیم، این را تاریخ خواهد فهمید. و امروز پیش از آنکه نوبت به تارخ برسد و ما در اسطوره‌ها جا بگیریم مردمی که دور از ما زندگی می کنند، این عظمت را با تمام وجود خود لمس می‌کنند، آن کسانی که پیام دوستی و آشتی ملت‌های محروم را از جهان مستضعف عقب افتاده در طول چندین ماه برای برادران ایرانی خود آوردند، از عمق انعکاس این انقلاب در بیرون حرفها گفتند. معادلات جهانی، همه معادلات دیپلماسی با این انقلاب به هم ریخت و امروز من و شما، ما ملت ایران باید منتظر عکس العمل خشن و بسیار بی-رحمانه و قساوت آمیز این به هم ریختگی معادلات باشیم. امروز باید منتظر ضربات باشیم، امروز باید بپذیریم، قبول کنیم، باور کنیم که دولتهای سلطه‌جوی غربی بفکر آنند که سیاست این انقلاب را و این ملت را در یک انزوای عظیم قرار دهند، ما امروز باید منتظر آن باشیم که جلادان و جهان‌خواران و سلطه‌جویان، این سگهای ولگردی که از اطراف این سفره گسترده‌ی بی صاحب بکنار رانده شده‌آند در فکر ضربات انتقامی باشند. ما امروز باید منتظر عکس العملل دشمنهایی باشیم که از این دندان کینه و بغض این انقلاب و رهبر انقلاب و این ملت را در جان خود و دل خود میپرورند


فکر کردند خط امام در 1357 به پایان رسید

... باید خوی و خصلت مبارزه را در خود حفظ کنیم و در خود رشد بدهیم و خصلتهای ضد مبارزه را برداریم و ریشه کن کنیم. و این است خط امام و این است همان خطی که گفتیم از سال 1342 شروع شد و بعضی ساده‌لوحان پنداشتند که در سال 1357 تمام شده، این همان خط است و ادامه دارد.

امروز مسئله‌ی خط امام یک مسئله است، برادران و خواهران دانشجو به حکم خصلت‌ها و خصوصیات اخلاقی ویژه‌ای که در محیط دانشگاه و محیط دانشجویی هست بیشتر نیاز دارند که به این مسئله بیندیشند. این خط امام بود که مورد انکار گروههایی قرار می‌گرفت. امروز هم خط امام است که راه نجات و رستگاری ملت ماست. اما تفاوتی که با گذشته کرده این است که در گذشته گروه‌های مختلفی به روشنی و به راحتی و با جرات و گستاخی، این خط را رد می‌کردند. اما امروز پیدایش جریان سیاسی نفاق، موجب آن می‌شود که گروه‌های مخالف، آن را صریحاً و قاطعاً رد نکنند، بلکه بگویند ما در خط امامیم. حتی کسانی را دیدیم و شناختیم که ایدئولوژی امام را قبول نداشتند، ایدئولوژی اسلامی را قبول نداشتند، ولی خود را در خط امام می دانستند. گروهها همه مدعی خط امام اند. و ما لازم است این خط را تعقیب کنیم. و ما لازم است اگر خونی در رگ ما هست و اگر نبض ما به غیرت مسلمانی و انسانی می‌زند جانمان را در این خط بدهیم و ما لازم است مبارزه‌مان را ادامه بدهیم. اما مقدم‌تر از همه این است که این خط را بشناسیم.

امام بحمدالله زنده است و بحمدالله گوینده است و نویسنده است و بحمدالله در دل توده‌ها و دل مردم است. برج عاج را نمی‌شناسد، قفل و بند و زنجیر را نمی شناسد، از ملت خود جدا نمی شود، و با آنها در هر فرصتی و موقعیتی حرف می‌زند. اینها سند ماست، سند غیر قابل توجیه و تاویل، بگردیم به این سند محکم.

افرادی که در گذشته خط امام را تخطئه کردند، حق ایستادن در برابر ملت را ندارند

آن کسانی که در گذشته این خط را تخطئه کردند امروز حق ندارند در مقابل یک ملت بایستند. حق ندارند، نه اینکه حق قانونی ندارند، بلکه از لحاظ انصاف انسانی در پشت یک تریبون غیر رسمی، من روحانی و شمای دانشجو هم‌آواز و هم‌صدا معتقدیم اینها حق ندارند خود را صحنه گردان و صحنه‌ساز مبارزات و آینده‌ی این مبارزات بدانند زیرا یکبار اشتباه کردند ( فریاد صحیح است، صحیح است حضار) زیرا همان خطی که آن را باور نمی‌کردند ادامه یافت و به پیروزی‌ئی که آنها خوابش را هم نمی‌دیدند رسید. همان خطی که از میان این همه مانع عبور کرد و ناکانی های گذشته را از خاطره‌ی این امت زدود، و پیراهن سیاه و غم مرگ سید جمال الدین و کوچک خان و مدرس و مصدق را از پیکر این ملت خارج کرد، و گرد و غبار عزای این عزیزان و ستارگان درخشان را از پیشانی این ملت سترد و خواب دو هزار و پانصد سال ضدیت و نفرت با سلطنت که این همه هنر کرد باز هم حق دارد خود را رقم زن آینده‌ی این مبارزه بداند (فریاد صحیح است، صحیح است حضار). با تشکر از برادرانی که تصدیق می‌کنند. من نمی‌خواهم برای تصدیق چیزی بگویم می‌خواهم با هم مسئله را تحلیل کنیم، می خواهیم بشناسیم و بفهمیم و این خط امام امروز وجود دارد.


ما می دانیم انقلابی نماها از چه ناراضی اند


در دیدار ما با برادران دانشجویی که در زمینه‌ی سمینار وحدت میان قشرهای دانشجو و روحانی فعالیت و کار می‌کنند یا در زمینه‌ی ایجاد وحدت میان قشرهای دانشجوی مسلمان، این مسئله مطرح شد. بنده گفتم که خط امام مشخصاتی دارد و این مشخصات اگر چه آنچه را که من می گویم ریز نیست، کلی است. اما با همه کلیت باز مشخص کننده است. خط امام در زمینه‌ی هدف این مبارزه، خط امام در زمینه موضع گیری این انقلاب، این مبارزه در برابر قدرتها، خط امام در زمینه‌ی سربازانی که این مبارزه و انقلاب را به پیش خواهند برد. اینها چیزهایی است مشخص و روشن. خط امام در زمینه کلی روش اقتصادی و حکومتی که بر مبنای این مبارزه بایستی تاسیس بشود، خط امام و موضع امام در زمینه عناصر و عوامل دست اندر کار این مبارزه، از قشرهای مختلف دانشجویان، روحانیون، اصناف، کارگران و ... اینها چیزهایی است که مبهم نییست روشن است. اینها را کنار هم بگذارید تدوین کنید، ‌یک ایدئولوژی است. یک طرح و برنامه است، هیچ ابهامی هم باقی نمی گذارد، روشن است که امام چه می خواست تاکنون بکند و چه می خواهد در آینده بکند.

آن کسانی که موادی از این خط را قبول ندارند بهانه‌گیری نکند، همانی را که قبول ندارند رو کنند، و ما می دانیم کجاهاش را قبول ندارند.

آن آقایانی که در کسوت روشنفکری، فرهنگ پنجاه ساله گذشته را باز هم می خواهند نگه دارند و احیا کنند، ما می دانیم که از کجای این خط ناراضی‌اند. و آن کسی که در کسوت انقلابی می‌خواهد پس مانده‌های تجربه‌ی غلط درآمده‌ی قدرتهای شرقی را به اینجا بکشاند، ما می‌فهمیم از کجای این خط ناراضی است. چرا حرف دلشان را نمی‌زنند؟ چرا بی خود بهانه‌گیری می‌کنند؟

امام به تشکیل جبهه مستضعفین جهان علیه امپریالیسم معتقد هستند

موضع امام و موضع این خط در قبال مسائل سیاست خارجی آشکار است. امام معتقد است به حمایت از همه مستضعفین، جبهه مستضعفین را امام اعلان کرد. بیشترین تکیه‌ی امام در اعلان جبهه‌ی مستضعفین، بر روی مستضعفین جهانی بود، مستضعفین ملل جهان، امام معتقد است به حمایت از فلسطین، به حمایت از مسلمانهای افغانستان، به حمایت از همه‌ی جنبشهای اسلامی در سراسر جهان. امام معتقد است به حمایت از همه‌ی جنبشهای ضد امپریالیستی ولو غیر اسلامی.

این نقطه‌ی روشن و خط روشن امام است. این چیزی است که در ده‌ها پیام، مصاحبه، گفتار می‌توانید ببینید و این یک بند، یک فصل از موضع گیری خط امام است در مسائل خارجی.

در مسائل دیگر در زمینه‌ی ارتباط با قدرتها، امام مخالف هستند با سلطه‌ی هر قدرتی از قدرتهای خارجی، چه غرب و چه شرق، در سیاست ایران برای امام، آمریکا اگر مطرح می‌شود و نامی از آمریکا آورده می‌شود بخاطر این آیه شریفه‌ی قرآن است که " قاتلوا الذین یلونکم من الکفار" آن کفاری است که با شما روبرویند، ‌با شما نزدیکند اول به آنها بپردازید اما بر این معنی نیست که کم ترین گرایشی به سیاستی که به ظاهر سیاست قطب رقیب آمریکا و در باطن سیاستی مشابه سیاست آمریکا برای ماست یعنی سیاست شوروی. به هیچ وجه.

امام این فرمایشش، این موضعش، بمعنای جانبداری ار این سیاست دیگر نیست. برای امام فرقی نمی کند.

امام، یک فرد نیست، نماد یک جریان است

البته توجه دارند برادران و خواهران که امام را به معنای یک نفر، یک شخص در اینجا مطرح نمی‌کنم. بمعنای سمبل یک خط، یک راه، یک مبارزه مطرح می‌کنم. با هرگونه ساخت و پاخت با قدرتمندان و قلدران و زورگویان مخالف است. با هر عملی و هر منشی که بوی وابستگی بدهد مخالف است. او معتقد به ملت خود است. یعنی معتقد به انسان است، او معتقد به اراده است، معتقد است که خون بر شمشیر پیروز می‌شود و انسانها خون دادند. او معتقد است که انسان برای پیروزی بر دشمنانش و برای فتح سنگرهای ناگشوده بیشتر محتاج اراده و تصمیم است تا محتاج تجهیزات جنگی و نظامی و همین جور عمل کرد و همین جور رفت و همین جور خواست و همین جور شد.
در زمینه‌ی سیاست‌های داخلی، نقطه‌ نظرهای امام روشن است، بنده احساس میکنم ما احتیاج داریم به اینکه این نقطه نظرها را بدانیم. اجازه بدهید یکی از این نقطه نظرها را مطرح کنم که مسئله‌ی روز من و شما است و البته بقیه نقطه نظرها را تا آنجائی که بشود، وقت اجازه بدهد، کم و بیش مطرح خواهم کرد.

اولین نقطه نظر عبارت است از وحدت نیروها. چه کسی می تواند منکر این موضوع باشد؟ امام آن روزی که خطاب میکند: وحدت کلمه، وحدت کلمه، مسلم است که خطاب به یک گرایش خاص در جامعه نیست. این که وحدت کلمه نشد. امام خطاب می‌کند به این امت و از او وحدت کلمه را می خواهد، البته وحدت کلمه در زیر لوای اسلام، و ایدئولوژی اسلام و پرچم الله، یعنی ایدئولوژی بیشترین انسانها و تصمیم گیرندگان این جامعه و جز این وحدت معنی ندارد. بالاخره بایستی در یک نقاط اصولی، مشترک شد. وقتی این نقاط اصولی، میان دو گروه با هم ضدیت دارند، آن گروهی که بیشترین انسان را، بیشترین انگیزه را، بیشترین اراده را در خود دارد او مقدم است. چاره‌ای نداریم، وحدت کلمه میان گروههایی که مبنای ایدئولوژی اسلامی را قبول کردند. اما آنهایی که این مبنا را قبول نکردند، آنهایی که ایدئولوژی اسلامی را قبول ندارند (توطئه گرها را کار نداریم) آنها را هم دعوت می کنیم به وحدت کلمه. می گوئیم بیائید، شما چه می خواهید مگر آرمان شما رهایی نیست؟ رستگاری نیست؟ چه می‌گویید امروز؟ این ملت راه رستگاری خود را پیدا کرده، بیایید به ملت بپیوندید، و طبق تعبیر و جمله‌ی جاودانه‌ی امام : "ای قطره ها به دریا بپیوندید"، به این جویبار عظیم به پیوندید آنها هم بیایند وحدت کلمه داشته باشند.

با ماسک انقلاب ضد انقلابی عمل نکنند، آزاد هستند

چه لزومی دارد که دشمنان با مشاهده‌ی یک گروهی که فقظ ایدئولوژی‌اش با اکثریت این ملت مخالف است امیدوار بشوند که میان این ملت جای پایی دارند؟ چه لزومی دارد که با دشمن شاد بشویم؟ چه لزومی دارد که کاخ آرمانها و آرزوهای یک ملت را متزلزل کنیم؟ بخاطر اینکه حاضر نیستیم از ایدئولوژی خودمان که بر خلاف ایدئولوژی اکثریت قاطع این ملت است دست برداریم پس وحدت کلمه مال آنها هم هست، آنها هم بیایند، آنها را رد نمی کنیم. نمی‌گوییم بروید، اصول اسلامی و ضوابط اسلامی به ما نمیگوید آن کسانی را که ایدئولوژی شما را نپذیرفتند، و با شما سر جنگ ندارند رد کنید.

"لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلکم فی الدین و لم یخرجوکم عن دیارکم ان تبروهم و تقطوا الیهم" خیانت نکنند، توطئه نکنند، با ماسک انقلاب و شعار انقلابی، ضد انقلاب عمل نکنند. در معرکه‌های دشمن پدید آورده و در آتش‌های دشمن افروخته آتش افروزی نکنند و شرکت نکنند. صادقانه بگویند ما ایدئولوژی این ملت را قبول نداریم، اما در کنار این ملت می جنگیم، ملت با آنها آشتی خواهد کرد.

برادران و خواهران، این را توجه داشته باشید هرگز با یک فرد معتقد به مارکسیسم به عنوان اینکه به مارکسیسم معتقد است ما الان نمی جنگیم، به جرم عقیده‌ی او، اور ا نمی‌کوبیم عقیده‌ی او مال خودش، مخالفت ما با آن گروه‌هایی که نام مارکسیست روی خودشان گذاشتند، به خاطر مارکسیست بودنشان نیست، اگر توطئه نکنند، اگر در معرکه‌ها و آتش‌های دشمن افروخته شرکت نکنند، با آنها مخالفت نمی کنیم.

ما از اصول خودمان که برنمی‌گردیم. ما پانزده سال است که داریم فریاد می زنیم. ما پانزده سال است که داریم اصول اسلامی را که ضامن آزادی های اندیشه و بیان و غیره هست بیان می کنیم و تکرار می کنیم. به این آسانی هم از اصولمان بر نمی‌گردیم. اینها همان اصولی هستند که این مبارزه در سایه آنها پیش رفت و به اینجا رسید. اینها مگر حرفی بود که بگوییم و امروز از آنها برگردیم؟ اینها عمق ایدئولوژی ماست، اینها جزء جان ماست، جزء بافت وجود ماست، صرف نظر کردنی نیست، الان هم می‌گوئیم: ما با اصحاب ایدئولوژی‌های غیر اسلامی بخاطر دارا بودن ایدئولوژی غیر اسلامی هیچ جنگی نداریم. توطئه نکنند، در صف دشمنان ما قرار نگیرند، به طرف ما تیر پرتاب نکنند. ما هم به آنها تعرضی نخواهیم داشت. این صادقانه‌ترین و منصفانه‌ترین تعهدی است که یک ملت می تواند در مقابل جمعی که ایدئولوژی او را قبول ندارد،‌ بگوید و بکند و قرآن ما هم این درس را داده امام ما هم به ما این درس را داده، امام هم مکرر فریاد زده...

وحدت به معنای یک جور فکر کردن نیست، پذیرفتن اصول انقلاب است

پس وحدت کلمه با این مرز وسیع مورد نظر است. و اما گروه‌های مسلمان، گروههای مسلمان همه باید در زیر یک پرچم و یک لوا در بیایند. اما مواظب باشند که از اصول دقیق اسلامی تخطی نکنند. اگر تخطی کردند، وحدت کلمه امکان پذیر نخواهد بود. ما دچار تنگ نظری نیستیم که یک مقدار مخالفت میان ایدئولوژی خود و ایدئولوژی مخاطب خود را موجب این بدانیم که با این مخاطب نمی شود حرف زد. ایدئولوژی چیزی است مواج کش دار در زمینه‌ی ایدئولوژی صد در صد مثل هم اندیشیدن، شرط وحدت ایدئولوژی نیست، اما در اصول اساسی یکسان اندیشیدن شرط وحدت ایدئولوژی است. در اصول اساسی در موضع‌گیری های اجتماعی و سیاسی، در هدف مبارزه باید یک جور فکر کنیم، یک جور ببینیم، اگر من و شما هدف یکجور ببینیم چگونه همسفر خواهیم بود؟ چگونه به هم اطمینان خواهیم کرد؟ باید یکجور ببینیم. هیچ اشکالی ندارد که در این جاده‌ای که داریم می‌رویم بنده از این حاشیه‌ی جاده بروم، شما از حاشیه‌ی دیگر. لزومی ندارد پشت سر من بیایید. می توانیم از حاشیه جاده حرکت کنیم اما به سوی یک مقصد، از یک راه، راه یکدیگر را قبول داشته باشیم. این شرط وحدت است. در مقابل توطئه گران شما چگونه عمل می کنید؟ مسلمان! اگر از توطئه اغماض می کنی، همسفر خوبی نیستی، همراه خوبی نیستی، در مقابل قدرتهای خارجی و سلطه گران شما چگونه تصمیم می‌گیرید؟ اگر حاضرید تسلیم یک سلطه و یک قدرت بشوید، شما همرزم و همراه خوبی نیستید. اگر این ملت و این خط به سوی رهایی و رستگاری از همه‌ی سلطه های جهانی پیش می رود. چگونه می توانی شما توی این خط باشی، اگر این رهایی و رستگاری را در اصول اساسی به این شکل قبول نداری؟ ... در اصول اساسی باید یکجور فکر کنیم والا همراه نمی توانیم باشیم. آخر وحدت فرمایشی نیست وحدت فرمایشی پوشالی است. وحدت طبیعی است که پایدار و استوار است. این یکی از پیام‌های امام، این یکی از نقاط اصولی خط امام است، که هی می‌گوئید خط امام و خط امام چیست؟ اسیر خودخواهی نشویم. من نگویم که چون شما بی اجازه‌ی من حرف زدی پس ما با هم قهریم و حرف تو غلط است. یعنی منصفانه و خدا بینانه و مومنانه، خود خواهی‌ها و غرورها را در راهای اصولی و اساسی در این مبارزه دخالت ندهیم. در قضاوتهایمان دخالت ندهیم. این معنای وحدت کلمه است...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۲/۰۷
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی