رئیس پژوهشگاه علوم انسانی:
شورایعالی
انقلاب فرهنگی طی مصوبهای انجام بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی دانشگاههای
کشور را به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی محول کرده است. فرآیند کار به
این صورت است که پس از تشکیل کمیتههای بازنگری سرفصلها، مقرر شده است نتیجه
بررسیها و بازنگریهای انجام شده در کمیته اجرایی طرح بازنگری سرفصلهای رشتههای
علوم انسانی که در وزارت علوم تشکیل شده است، مطرح شده و کمیته مزبور عهدهدار
اتخاذ تصمیمات مقتضی در خصوص روال اجرایی تغییر سرفصلها خواهد بود. خبرنگار
پایگاه 598 چندی پیش در خصوص لزوم بازنگری در سرفصلهای علوم انسانی و بومیسازی
مباحث این حوزه و برنامههای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات انسانی در این مبحث
با دکتر حمیدرضا آیتاللهی، ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت و
گویی انجام شده است که میخوانید. در ابتدا بفرمایید
لزوم بازنگری سرفصلهای دروس علوم انسانی چیست؟ بیست سال است که سرفصل
دروس علوم انسانی هیچ تغییری نکرده است. منابع این حوزه نیز مربوط به بیست سال قبل
هستند. این در حالی است که امروزه میبینیم در جامعه بینالملل بازنگری سرفصلها
هر سه سال یکبار رخ میدهد و بعضی اقوات هم کاملا دروس و سرفصلهای آنها دگرگون میشوند
و مسائل، مطالب و رویکردهای نو و تازه جایگزین مسائل قبلی میشود. آیا کوتاهی در بازنگری
ها از سوی مسؤولان زیربط بوده است؟ تنها این مسأله نیست،
بالاخره کسانی که داعیهدار علوم انسانی در کشور هستند باید سعی کنند زودتر خود را
از این نظر تقویت کنند. همه ما میدانیم در این حوزه ضعفهایی وجود دارد که با
شناخت مشکلات این حوزه میتوانیم به شناخت جامعی راجع به اندیشه بومی خود نیز
برسیم، در مدت زمانی که بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی ما که به تفکر بومی
اعتقاد داشتند و با اندیشههای غربی آشنایی شدند. به این مسأله پی بردند که اندیشههای
نو و بکر زیادی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ما وجود دارد که از آنها غافل
شدهایم. در طول یک دهه گذشته شاید کتابهای زیادی در حوزه علوم انسانی با نگرش
«بومی گرایی» تالیف شده است اما متاسفانه هنوز می بینیم این مسائل جای خود را در
اندیشههای دانشگاهی ما باز نکرده است. مثلا ما میبینیم سخنان بسیار ارزشمندی
گفته میشود و منابع بسیار خوبی هم در دسترس وجود دارد،اما چون از بیست سال پیش
ما از منابع خاصی استفاده کردیم که هیچ تغییری هم در آنها داده نشده، همان حرفهای
قبلی به طور مرتب تکرار میشود. در نتیجه هم از پیشرفتهای دنیا عقب و هم از
نوآوری و خلاقیت به دور میمانیم، از سوی دیگر هنوز در برخی عرصههای علمی قدرت
تعامل با دنیا را پیدا نکردهایم که به نظر میرسد این تعاملات باید هرچه سریعتر
گسترش یابند. با توجه به اینکه
بازنگری سرفصلهای علوم انسانی از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی به پژوهشگاه علوم
انسانی و مطالعات فرهنگی واگذار شده است. برای رفع این مشکلات چه مواردی را در
دستور کار دارد؟ یکی از ویژگیهای علوم
انسانی این است که اندیشمندان این حوزه میتوانند با نظریهپردازی در سطح بینالمللی
تأثیرگذار باشند، یعنی الزاما این طور نیست که ما نیازمند تکنولوژی خاصی در این
حوزه باشیم. مشکلی که ما در حال حاضر با آن در حوزه علوم انسانی مواجه هستیم، عدم
کارآیی افراد فارغالتحصیل است. رشتههای علوم انسانی این طور تنظیم نشدهاند که
به عنوان مثال کسی که فارغالتحصیل رشته جامعه شناسی است،بعد از اتمام تحصیل
بتواند در جامعه حضور فعال و مرتبط با رشته تحصیلی خود داشته باشد و مرتبط با
مباحثی که در دانشگاه از اساتید خود آموخته، مشغول به فعالیت شود و این ضعف بزرگی
است که در حال حاضر ما در جامعه با آن روبرو هستیم. به این منظور ما نیازمند تشکیل
دورههایی هستیم که افراد بتوانند در شرایطی قرار بگیرند که امکان تحلیل معضلات
اجتماعی را داشته باشند و به حل و فصل آنها بپردازند. البته مقصود از این مسأله
«کاربردی کردن علوم انسانی» یعنی چیزی که از آن تحت عنوان نگاه مهندسی به علوم
انسانی یاد میشود، نیست. شاید به نوعی بتوان گفت نگاه مهندسی به علوم انسانی معضل
ماست. در جامعه ما از اول مهندسان حاکم بودهاند و نگاهشان نگاهی خاص به مسائل
علوم انسانی بوده است. اگر با نگاه مهندسی به مشکلات علوم انسانی نگاه کنیم، دچار
مشکلات بسیار زیادی میشویم. تأکید اصلی ما در
پژوهشگاه این است که با جامعه ارتباط برقرار کنیم. باید ببینیم نیاز جامعه چیست.
به همین منظور اولین کاری که در پژوهشگاه صورت دادیم، تدوین برنامه پنج ساله بود.
در این برنامه سعی داریم تحقیقات و پژوهشهای خود را در جهت نیازهای جامعه پیش
ببریم. در حالی حاضر میبینیم
بسیاری از پژوهشهای علوم انسانی بدون هیچ تأثیرگذاری به فراموشی سپرده می شوند.
در همین راستا متناسب با نیازهای جامعه بررسیهایی انجام میدهیم تا دریابیم چه
پژوهشهایی مورد نیاز است. در مرحله بعد باید این پژوهشها بین افراد توزیع شود
اما از آنجا که نمیتوان به تنهایی سراغ این افراد رفت، سعی ما این است که حلقههای
پژوهشی را تشکیل دهیم. با توجه به اینکه یکی
از مشکلاتی که در علوم انسانی وجود دارد بحث ترجمه است، در بحث بومی سازی با توجه
به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر تشکیل کرسیهای آزاداندیشی، چه اقداماتی باید
صورت گیرد؟ ترجمه متون عربی نه
تنها کار بدی نیست بلکه کار خوبی است ولی متأسفانه بسیاری از علومی که در جامعه ما
ترجمه شدهاند، از فیلترهای خاصی عبور کردهاند و مشکل عمده به این مسأله برمیگردد.
افرادی که کاملا با غرب در تماس و تعامل باشند، واقعیت غرب را میشناسند، لذا یکی
از کارهای مهم ما غربشناسی است. شناخت غرب برای ما خیلی اهمیت دارد ولی این بدان
معنی نیست که نسخههای غربی برای خود بپیچیم. این تعامل میتواند وجود داشته باشد
اما لازم است برای موضوعاتی که در اندیشه غربی مطرح میشود. مدلهایی متناسب با
فرهنگ و اندیشه خود بیابیم. بومی سازی علوم انسانی
دقیقا به چه معناست و چه مواردی به طور خاص در فرآیند بومی کردن مدنظر است؟ در فرایند بومیسازی
چیزی که مدنظر ماست مبانی علوم انسانی است و اینگونه مسائل را باید از اندیشه ناب
فرهنگی خود بگیریم. ما حتی اگر بخواهیم اخلاق را از غرب بگیریم، باید حواسمان باشد
اخلاق هم دارای مبانی است،بومی کردن یعنی باید اقتضائات جامعه خود را درک کنیم و
نسخههایی متناسب با شرایط جامعه خود بپیچیم.
مشکل ما در حوزه علوم انسانی، عدم کارآیی فارغالتحصیلان است
بیست
سال است که سرفصل دروس علوم انسانی هیچ تغییری نکرده است و منابع این حوزه
نیز مربوط به بیست سال قبل هستند. این در حالی است که امروزه میبینیم در
جامعه بینالملل بازنگری سرفصلها هر سه سال یکبار رخ میدهد.
پایگاه 598