صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
يكشنبه

پاسخ آیت الله حائری شیرازی در جواب پرسشی از حوادث اخیر شیراز

پاسخ آیت الله حائری شیرازی در جواب پرسشی از حوادث اخیر شیراز:

هر جا تفرقه هست اعتصام به حبل الله نیست


سران فتنه به دنبال سلیقه رفتند از حبل الله بریده شدند و بالاخره با دشمن چفت شدند انها که می خواهند با فتنه مقابله کنند هم اگر در نحوه مقابله از حبل الله جدا شدند و سلیقه ای مبارزه کردند انها هم در فتنه ای دیگر گرفتار شدند آن ها هم مغلوب سلیقه ی خود شدند.



به گزارش پایگاه 598، به دنبال سخنان توهین آمیز علی محمد دستغیب که موجب اعتراض و انزجار مردم ولایتمدار شیراز گردید و حادثه ی روز قدس را برای جمعی از راهپیمایان شیرازی به وجود آورد جمعی از جوانان ولایتمدار شیرازی در سوالی از آیت الله حائری شیرازی در بارهی فتنه موجود در شیراز پرسیده اند که جواب آن در پایگاه اصلاع رسانی این عالم بزرگوار درج گردیده که به شرح ذیل می باشد:

 

سوال: می پرسند در مسجدی حدود هزار نفر جوان بین دنیا و آخرت ، آخرت را گزیدند و رفتند جبهه و شهید شدند ، امام جماعت طالب خدا و آخرت بوده که این همه جوان از مسجد بوی خدا شنیدند به هوای خدا و آخرت به جبهه رفتند و شهید شدند .

سئوال کننده ادامه میدهد آن جبهه ای که جوانان به آن می رفتند و شهید می شدند علم بدست امام راحل بود و امام در مقابل او آمریکا و اسرائیل و همه استکبار جهانی بودند. الان دشمن همان دشمن است. آمریکا و اسرائیل عوض نشده اند. جوان ها ی آن روز با آمریکا و اسرائیل و همه کفر جنگیدند و از امام بوی خدا و آخرت می شنیدند. الان من از آمریکا و اسرائیل و طرفداران آنها بوی خدا و آخرت نمی شنوم اما از سید حسن نصر الله بوی خدا و آخرت میشنوم .

همان هزار جوان آن مسجد در آن روز و حزب الله و سید حسن نصر الله امروز را مثل هم میبینم. از هر دو بوی خدا و آخرت میشنوم و از آمریکا و اسرائیل و متّحدین آن ها بوی دنیا و  شیطان ، اگر در لبنان بودم، پشت سر سید حسن نصرالله میرفتم تا به آن جوانان ملحق شوم .

اما امروز در شیراز هستم تکلیف من چیست ؟

 

 جواب: تکلیف شما عمل به این آیه است: ((و اعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا))آیا حبل الله قرآن است وآن چه هر انسانی از آن بفهمد . قرآن یکی است ، اما هرکسی از قرآن چیزی میفهمد حبل الله آن است که به لا تفرقوا بیانجامد آنچه به تفرق بیانجامد حبل الله نیست اگرچه برداشت انسان از قرآن باشد چون خدا در قرآن درباره قرآن چنین فرموده است: ((یضل به  کثیرا و یهدی به کثیرا وما یضل به الا الفاسقین )) وفاسقین را در آیه بعد توضیح می دهد:

((الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما امر الله به ان یوصل ویفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون))

یعرف الاشیا به اضدادها "یهدی به کثیرا" را از روی" یضل به کثیرا" بشناسیم

اگر در کربلا بودیم و میدیدم هر دو طرف به قران استناد میکنند چه میکردیم؟ یک صفحه از کربلا را ملاحظه کنید:                                

((کتاب ماجرای عاشورا تالیف ایت الله قرشی صفحه 56 ،58))

بریر بن خضیر از عبادالله صالحین واز قاریان مشهور قران که نزد کوفیان مشهور بود. او در لشکر امام ایستاده بود که مردی به نام یزید بن معقل فریاد کشید و گفت :" ای بریر خدا با تو چه کرد؟"

بریر جواب داد:" خدا برای من خیر پیش آورد و برای تو شر!" یزید گفت:" دروغ گفتی و تا امروز کذاب نبودی. آیا یادت هست که من در (محله) بنی لوذان با تو راه می رفتم  و تو می گفتی عثمان بر نفس خود اسراف کار بود و معاویه بن ابو سفیان گمراه وگمراه کننده او بود.امام بر حق علی بن ابی طالب است." بریر گفت:" آری عقیده من همین است و تو هم از گمراهانی!" بعد بریر گفت:" بیا تا با هم مباهله کنیم و از خدا بخواهیم دروغگو را لعنت کند و اهل باطل رابکشد بعد با هم بجنگیم هر دو در کنار هم ایستادند و دست به درگاه خداوند بلند کردند و از خدا خواستند که به دروغگو لعنت کند و آنکه حق است، باطل را از بین ببرد، بعد شروع به جنگ کردند. یزید ضربت خفیفی به بریر زد که کارگر نشد ولی بریر به او ضربتی زد که کلاه جنگی او شکافته شد و ضربت بریر سر اورا شکافت واو به زمین افتاد و شمشیر بریر در سر او ماند. بریر میخواست شمشیرش را از سر یزید بیرون بکشد که رضی بن منقذ عبدی به بریر حمله ور شد واو را در آغوش کشید. هردو یکدیگر را به خاک مالیدند که بریر او را به زمین زد و بر سینه اش نشست. رضی یاران خود را به یاری خواست. کعب بن جابربن عمرو خواست به بریر حمله کند که رفیقش به او گفت این بریر بن خضیر قاری مشهور است که در جامع کوفه به ما درس قران میداد.کعب بن جابر به حرف او گوش نداد و با نیزه بر پشت بریر زد وبریر با دندان خود صورت و بینی رضیه بن منقذ  را قطع کرد و کعب بن جابر لعین با نیزه پشت بریر را سوراخ کرده بود با شمشیر برسر آن بزرگوار کوبید تا اورا شهید کرد (پایان مورد)

ببینید ما از اینجا کربلا را می بینیم این همه دلایل روشن بعد از کربلا واقع شده که ما بریر را بر حق و یزید بن معقل و رضی بن منقذ و کعب بن جابر بن عمر را بر باطل می دانیم آن روز بعد از قتل عثمان واقعا یزید بن معقل با برداشت خود از قرآن بریر بن خضیر را بر باطل میدید و خودش را در خون خواهی عثمان بر حق میدید که به مباهله حاضر شد و از خدا خواست که اگر در این خون خواهی بر باطل است خدا او را در مقابل بریر مغلوب کند و اگر بریر بر حق است بریر را بر او غالب نماید یزید بن معقل اگر به برداشت خود از قرآن مطمئن نبودکه با خدا اینطور حرف نمیزد

فکر نکنیم همه ی لشکر ابن سعد برای چند کیلو خرما به جنگ آمده بودند و خود را راحت کنیم. فتنه! زهیر بن قین را با خود میبرد چه رسد به یزید بن معقل. زهیر قبل از واقعه کربلا اموی بود مثل یزید بن معقل، و فکر میکرد علی برای ریاست زمینه ی کشته شدن عثمان را به دست مخالفانش فراهم کرده است و الان هم مخالفان عثمان در اطراف علی هستند فتنه ای که زهیر را میبرد کمتر از زهیر را تا مباهله با بریر می برد. از راه برداشت از قرآن یزید بن معقل با بریر بن خضیر مباهله می کرد برداشت از قرآن اساس تفرقه است ."تعرف الاشیاء باضدادها" کار ساز است. بریر میگفت معاویه در مقابل علی است و معاویه فرزند ابوسفیان است و ابوسفیان پرچمدار مبارزه با اسلام است.عثمان چرا به حرف معاویه گوش میکند علی در کنار پیغمبر بوده عثمان باید با علی مشورت کند نه با معاویه بریر از روی معاویه عثمان را شناخته و از روی مقابله ی معاویه با علی به حقانیت علی پی برده ،وضع معاویه روشن است.

امروز وضع امریکا، اسرائیل، عربستان و مصر روشن است .وضع فلسطین ،امام راحل و سید حسن نصرالله هم مشخص است. به برداشت خودمان از قرآن مغرور نشویم. ارتباطات را حجت قرار دهیم نه برداشت ها را. قبل از فتنه وقتی فضای حق و باطل روشن است،" اعرف الحق تعرف اهله" آنجا از روی قران پیغمبر را بشناس و ابوسفیان را هم بشناس وقتی پیغمبر را شناختی، از روی پیغمبر علی رابشناس.  


((الهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک الهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک الهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی))

 

"واعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا"

در قبل از فتنه رسول الله، "حبل الله" است و رسول الله قرآن ناطق است برداشت ما از قران کجا برداشت پیامبر-صلوات الله و سلامه علیه و اله- کجا!

همه برداشتهای مردم از قرآن اساس تفرقه است و اساس وحدت برداشت حجت خدا از قران است شما می گویید عقل حجت است و بر داشت عقل از قران برداشت حجت خدا از قران است ، این مغالطه است عقل برای رسیدن به حجت حجت است ونه در مقابل حجت حجت است شما قران را از زبان پیغمبر دریافت میکنی ((انما یعرف القران من خوطب به))این برداشت عقل که حجت خداست با برداشت پیامبرکه حجت خداست متفاوت است و عقل میگوید من آمده ام تا تو را به حجت ظاهری خدا برسانم بعدازآن حجت ظاهره رابر فهم خود مقدم دار همان طور که امام جماعت را در نماز متابعت میکنی یک نماز جماعت بیش از یک امام جماعت نمی تواند که داشته باشد

((نمایش ونماد واعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا نماز جماعت است ))

در نماز جماعت شما جز از امام جماعت از هیچ کس دیگر متابعت نمی کنی شما نمی گویی رکوع من چقدر طول میکشد من رسمم هست هفت بار ذکر کثیر بگویم و امام جماعت رسمش هست یکبار بگوید او با یکبار با خدا حال میکند من تا هفت بار نگویم حال نمیکنم ،اصل حال کردن است یا متابعت کردن است نماز واجب برای متابعت است نماز مستحب برای حال کردن است این دستور اسلام است .

بر زبان پیامبر بزرگوار فرمان خدا صادر شد که نماز واجب با جماعت و نماز مستحب حتما فرادا، دو سال و خرده ای یا بیشتر پس از رحلت رئیس مسلمانان شب ماه رمضان وارد مسجد شد دید مردم صلاه تراویح میخوانند یکی در رکوع است یکی در سجود یکی در قیام است یکی در قعود ،به نظرش آمد یکی از اهل کتاب یا مشرکین نگاهی به اهل این مسجد کند در نظرش مسلمانان کوچک میشوند باید مسلمانان در نظر غیر ابهت داشته باشند پس گفت یکی جلو بایستد و بقیه به او اقتدا کنند ،فردا شب آمد دید همه باهم رکوع میروند وهمه باهم سر از سجده بر میدارند خوشش آمد و گفت (بدعه و نعمت البدعه)بدعت گذاشتیم وچه خوب بدعتی. 

او معتقد به اجتهاد حجت باطنه در برابر حجت ظاهره بود .

وقتی علی (ع)روی کار آمد دید مردم در مسجد صلاة تراویح را به جماعت میخوانند فرمود صلاة تراویح مستحب است و نباید به جماعت خوانده شود و امام جماعت را از اینکار نهی کرد امام جماعت کنار رفت وجماعت بهم خورد در بین اصحابش در مقابل معاویه دو دستگی پیش آمد که علی سنت بزرگان قبل از خودش را مراعات نمیکند نگفتند علی با بدعت مخالف است گفتند با سنت فلانی مخالف است! ناچار شد به امام جماعت بگوید کارت را ادامه بده !وجماعت مجددا برقرار شد دوستان علی (ع)در مبارزه با بدعت متابعت داشتند و برای حفظ وحدت ساکت شدند ،اگر برداشتهای مردم از قرآن ملاک شود بدعت سنت میشود وسنت بدعت .

راهی برای عبور از تفرقه نیست الا اینکه حجت ظاهره امام جماعت حجت باطنه در عمل باشد اگرچه از اول از روی حجت باطنه حجت ظاهره شناخته شود ولی در مقام عمل اجتماعی حتی سلیقه ها نباید دخالت کند سلیقه در غیر امور واجب است نماز مستحبی جایگاه سلیقه ها و حال کردن هاست نماز واجب مظهر وحدت است مبارزه یک عمل مستحبی نیست مبارزه یک نماز فرادا نیست مبارزه با آمریکا و اسرائیل و نیز خطوط فکری آنها جز با جماعت امکان پذیر نیست شما حتی در حج کاروانی شرکت میکنید چرا برای حج کاروان قرار داده اند به خاطر خطرات و مخاطرات. جهاد از حج خطراتش بیشتر است چاره ای جز اینکه کاروانی حرکت شود نیست ، امام راحل کاروان سالار بود جوانان به او اقتدا کرده بودند وبا او به جبهه رفتند و این هزار نفر آن مسجد در نماز جماعت اجتماعی که به امامت امام راحل بر گزار میشد آنها را بدرجات عالیه رسانید همان درجاتی که امروز حزب الله لبنان به آن رسیده اند.

این مسجد کاروانی بود در کاروان امام راحل امروز حزب الله کاروانی در رکاب رهبر بزرگوار است از طریق سید حسن نصر الله . از آیه واعتصموا بحبل الله جمیعاولاتفرقوا میفهمیم که تفرقه حرام است .

ومیفهمیم که باید پا روی فهم موردی خود بگذاریم تا بتوانیم متحد شویم همانگونه که در نماز جماعت پا روی سلیقه خود میگذاریم تا جماعت منعقد شود ما باید با سلیقه خود بجنگیم تا بتوانیم متحد شویم مبارزه یک نماز واجب بیشتر نیست یک نماز جماعت فقط یک امام جماعت میخواهد آمریکا و اسرائیل دو جماعت نیستند اسرائیل اجازه نمیدهد کسی که به او ایمان ندارد رئیس جمهور امریکا شود. مجموعه کفر یک مجموعه است آمریکاواروپا ندارد اجماع بدست آمده بر ضد ما ریشه صهیونیستی دارد ما برضد یک اجماع قیام کرده ایم ناچاریم یک امام جماعت داشته باشیم با دو امام جماعت کارمان نمی شود متفرق میشویم و شکست می خوریم امام چون امام جماعت همه فعالیتهای مردم بود توانست دشمن را شکست دهد .

به هر جهت عقل متابعت از حجت ظاهری را توصیه می کند عقل آمده است تا ما را به حجت ظاهری برساند بعد از رسیدن به حجت ظاهره عقل می گوید نماز فرادا تمام شد وقت نماز جماعت است وقتی نماز جماعت تمام شد عقل می گوید حالا خواستی با رکوع و سجود حال کنی اختیار با خودت است.حال داری طول بده حال نداری مختصر کن.

در دوره شاه یکی از راههای دشمن بالا بردن بهایی ها بود مبارزه با بهائیت نوعی مبارزه با صهیونیسم است ولی همین مبارزه باید در قالب واعتصموا بحبل الله انجام گیرد چون اگر بهاییت  دست دشمن باشد که هست مبارزه با بهاییت باید در قالب یک طرح در مجموعه واعتصموا بحبل الله باشد اگر مبارزه با فرقه گرایی تحت ولایت الله باشد واعتصموا بحبل الله است واگر تحت ولایت الهی نیست خودش یک نوع فرقه گرایی است.

اگر مبارزه با امریکا و اسرائیل تحت ولایت الله نیست حتما یک طاغوتی ان را رهبری می کند بالاخره در شاخه ای از شاخه های طاغوت جهانی جفت خواهد شد و چفت خواهد شد.لازمه ی جدایی از حبل الله همین است.در فتنه اخیر سران فتنه از حبل الله زاویه پیدا کردند و فرقه شدند چون حبل الله نداشتند.

 هرکس سلیقه را در عقیده گنجاند و در جماعت پا روی سلیقه خود نگذارد نمازش جماعت نمی شود و اگر جماعت نیست مبارزه هم نیست در موقع جنگ نپذیرفتن فرمان فرمانده ولو از جانب دوستان باشد خطر ناک تر از خطر دشمنان است .

در مبارزه با فرقه گرایی اگر سلیقه ای عمل شود بدتر از اصل فرقه گرایی است در مبارزه با امریکا و اسرائیل اگر سلیقه ای عمل شود بدتر از اصل امریکا و اسرائیل است. 

به هر جهت حبل الله بر داشت افراد از قران نیست برداشت حجت ظاهره از قران است علما مظاهر حجت ظاهره هستند وقتی جماعت منعقد شد و اقتدا کننده به حجت ظاهره مقتدا شد همه باید متابعت کنند مثل وقتی اسامه تازه بالغ فرمانده جیش می شود اطاعت از این تازه بالغ اطاعت از پیامبر و اطاعت از پیامبر اطاعت از خدا است تمرّد از جیش اسامه ثبت نام در جیش طاغوت است اگرچه نیت متمرّد حفظ ارزشها باشد .سران فتنه به دنبال سلیقه رفتند از حبل الله بریده شدند و بالاخره با دشمن چفت شدند انها که می خواهند با فتنه مقابله کنند هم اگر در نحوه مقابله از حبل الله جدا شدند و سلیقه ای مبارزه کردند انها هم در فتنه ای دیگر گرفتار شدند آن ها هم مغلوب سلیقه ی خود شدند هر جا تفرقه هست اعتصام به حبل الله نیست.

 

 

 

 

والسلام

محی الدین حائری شیرازی



نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پاسخ آیت الله حائری شیرازی در جواب پرسشی از حوادث اخیر شیراز:

هر جا تفرقه هست اعتصام به حبل الله نیست


سران فتنه به دنبال سلیقه رفتند از حبل الله بریده شدند و بالاخره با دشمن چفت شدند انها که می خواهند با فتنه مقابله کنند هم اگر در نحوه مقابله از حبل الله جدا شدند و سلیقه ای مبارزه کردند انها هم در فتنه ای دیگر گرفتار شدند آن ها هم مغلوب سلیقه ی خود شدند.



به گزارش پایگاه 598، به دنبال سخنان توهین آمیز علی محمد دستغیب که موجب اعتراض و انزجار مردم ولایتمدار شیراز گردید و حادثه ی روز قدس را برای جمعی از راهپیمایان شیرازی به وجود آورد جمعی از جوانان ولایتمدار شیرازی در سوالی از آیت الله حائری شیرازی در بارهی فتنه موجود در شیراز پرسیده اند که جواب آن در پایگاه اصلاع رسانی این عالم بزرگوار درج گردیده که به شرح ذیل می باشد:

 

سوال: می پرسند در مسجدی حدود هزار نفر جوان بین دنیا و آخرت ، آخرت را گزیدند و رفتند جبهه و شهید شدند ، امام جماعت طالب خدا و آخرت بوده که این همه جوان از مسجد بوی خدا شنیدند به هوای خدا و آخرت به جبهه رفتند و شهید شدند .

سئوال کننده ادامه میدهد آن جبهه ای که جوانان به آن می رفتند و شهید می شدند علم بدست امام راحل بود و امام در مقابل او آمریکا و اسرائیل و همه استکبار جهانی بودند. الان دشمن همان دشمن است. آمریکا و اسرائیل عوض نشده اند. جوان ها ی آن روز با آمریکا و اسرائیل و همه کفر جنگیدند و از امام بوی خدا و آخرت می شنیدند. الان من از آمریکا و اسرائیل و طرفداران آنها بوی خدا و آخرت نمی شنوم اما از سید حسن نصر الله بوی خدا و آخرت میشنوم .

همان هزار جوان آن مسجد در آن روز و حزب الله و سید حسن نصر الله امروز را مثل هم میبینم. از هر دو بوی خدا و آخرت میشنوم و از آمریکا و اسرائیل و متّحدین آن ها بوی دنیا و  شیطان ، اگر در لبنان بودم، پشت سر سید حسن نصرالله میرفتم تا به آن جوانان ملحق شوم .

اما امروز در شیراز هستم تکلیف من چیست ؟

 

 جواب: تکلیف شما عمل به این آیه است: ((و اعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا))آیا حبل الله قرآن است وآن چه هر انسانی از آن بفهمد . قرآن یکی است ، اما هرکسی از قرآن چیزی میفهمد حبل الله آن است که به لا تفرقوا بیانجامد آنچه به تفرق بیانجامد حبل الله نیست اگرچه برداشت انسان از قرآن باشد چون خدا در قرآن درباره قرآن چنین فرموده است: ((یضل به  کثیرا و یهدی به کثیرا وما یضل به الا الفاسقین )) وفاسقین را در آیه بعد توضیح می دهد:

((الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما امر الله به ان یوصل ویفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون))

یعرف الاشیا به اضدادها "یهدی به کثیرا" را از روی" یضل به کثیرا" بشناسیم

اگر در کربلا بودیم و میدیدم هر دو طرف به قران استناد میکنند چه میکردیم؟ یک صفحه از کربلا را ملاحظه کنید:                                

((کتاب ماجرای عاشورا تالیف ایت الله قرشی صفحه 56 ،58))

بریر بن خضیر از عبادالله صالحین واز قاریان مشهور قران که نزد کوفیان مشهور بود. او در لشکر امام ایستاده بود که مردی به نام یزید بن معقل فریاد کشید و گفت :" ای بریر خدا با تو چه کرد؟"

بریر جواب داد:" خدا برای من خیر پیش آورد و برای تو شر!" یزید گفت:" دروغ گفتی و تا امروز کذاب نبودی. آیا یادت هست که من در (محله) بنی لوذان با تو راه می رفتم  و تو می گفتی عثمان بر نفس خود اسراف کار بود و معاویه بن ابو سفیان گمراه وگمراه کننده او بود.امام بر حق علی بن ابی طالب است." بریر گفت:" آری عقیده من همین است و تو هم از گمراهانی!" بعد بریر گفت:" بیا تا با هم مباهله کنیم و از خدا بخواهیم دروغگو را لعنت کند و اهل باطل رابکشد بعد با هم بجنگیم هر دو در کنار هم ایستادند و دست به درگاه خداوند بلند کردند و از خدا خواستند که به دروغگو لعنت کند و آنکه حق است، باطل را از بین ببرد، بعد شروع به جنگ کردند. یزید ضربت خفیفی به بریر زد که کارگر نشد ولی بریر به او ضربتی زد که کلاه جنگی او شکافته شد و ضربت بریر سر اورا شکافت واو به زمین افتاد و شمشیر بریر در سر او ماند. بریر میخواست شمشیرش را از سر یزید بیرون بکشد که رضی بن منقذ عبدی به بریر حمله ور شد واو را در آغوش کشید. هردو یکدیگر را به خاک مالیدند که بریر او را به زمین زد و بر سینه اش نشست. رضی یاران خود را به یاری خواست. کعب بن جابربن عمرو خواست به بریر حمله کند که رفیقش به او گفت این بریر بن خضیر قاری مشهور است که در جامع کوفه به ما درس قران میداد.کعب بن جابر به حرف او گوش نداد و با نیزه بر پشت بریر زد وبریر با دندان خود صورت و بینی رضیه بن منقذ  را قطع کرد و کعب بن جابر لعین با نیزه پشت بریر را سوراخ کرده بود با شمشیر برسر آن بزرگوار کوبید تا اورا شهید کرد (پایان مورد)

ببینید ما از اینجا کربلا را می بینیم این همه دلایل روشن بعد از کربلا واقع شده که ما بریر را بر حق و یزید بن معقل و رضی بن منقذ و کعب بن جابر بن عمر را بر باطل می دانیم آن روز بعد از قتل عثمان واقعا یزید بن معقل با برداشت خود از قرآن بریر بن خضیر را بر باطل میدید و خودش را در خون خواهی عثمان بر حق میدید که به مباهله حاضر شد و از خدا خواست که اگر در این خون خواهی بر باطل است خدا او را در مقابل بریر مغلوب کند و اگر بریر بر حق است بریر را بر او غالب نماید یزید بن معقل اگر به برداشت خود از قرآن مطمئن نبودکه با خدا اینطور حرف نمیزد

فکر نکنیم همه ی لشکر ابن سعد برای چند کیلو خرما به جنگ آمده بودند و خود را راحت کنیم. فتنه! زهیر بن قین را با خود میبرد چه رسد به یزید بن معقل. زهیر قبل از واقعه کربلا اموی بود مثل یزید بن معقل، و فکر میکرد علی برای ریاست زمینه ی کشته شدن عثمان را به دست مخالفانش فراهم کرده است و الان هم مخالفان عثمان در اطراف علی هستند فتنه ای که زهیر را میبرد کمتر از زهیر را تا مباهله با بریر می برد. از راه برداشت از قرآن یزید بن معقل با بریر بن خضیر مباهله می کرد برداشت از قرآن اساس تفرقه است ."تعرف الاشیاء باضدادها" کار ساز است. بریر میگفت معاویه در مقابل علی است و معاویه فرزند ابوسفیان است و ابوسفیان پرچمدار مبارزه با اسلام است.عثمان چرا به حرف معاویه گوش میکند علی در کنار پیغمبر بوده عثمان باید با علی مشورت کند نه با معاویه بریر از روی معاویه عثمان را شناخته و از روی مقابله ی معاویه با علی به حقانیت علی پی برده ،وضع معاویه روشن است.

امروز وضع امریکا، اسرائیل، عربستان و مصر روشن است .وضع فلسطین ،امام راحل و سید حسن نصرالله هم مشخص است. به برداشت خودمان از قرآن مغرور نشویم. ارتباطات را حجت قرار دهیم نه برداشت ها را. قبل از فتنه وقتی فضای حق و باطل روشن است،" اعرف الحق تعرف اهله" آنجا از روی قران پیغمبر را بشناس و ابوسفیان را هم بشناس وقتی پیغمبر را شناختی، از روی پیغمبر علی رابشناس.  


((الهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک الهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک الهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی))

 

"واعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا"

در قبل از فتنه رسول الله، "حبل الله" است و رسول الله قرآن ناطق است برداشت ما از قران کجا برداشت پیامبر-صلوات الله و سلامه علیه و اله- کجا!

همه برداشتهای مردم از قرآن اساس تفرقه است و اساس وحدت برداشت حجت خدا از قران است شما می گویید عقل حجت است و بر داشت عقل از قران برداشت حجت خدا از قران است ، این مغالطه است عقل برای رسیدن به حجت حجت است ونه در مقابل حجت حجت است شما قران را از زبان پیغمبر دریافت میکنی ((انما یعرف القران من خوطب به))این برداشت عقل که حجت خداست با برداشت پیامبرکه حجت خداست متفاوت است و عقل میگوید من آمده ام تا تو را به حجت ظاهری خدا برسانم بعدازآن حجت ظاهره رابر فهم خود مقدم دار همان طور که امام جماعت را در نماز متابعت میکنی یک نماز جماعت بیش از یک امام جماعت نمی تواند که داشته باشد

((نمایش ونماد واعتصموا بحبل الله جمیعاولا تفرقوا نماز جماعت است ))

در نماز جماعت شما جز از امام جماعت از هیچ کس دیگر متابعت نمی کنی شما نمی گویی رکوع من چقدر طول میکشد من رسمم هست هفت بار ذکر کثیر بگویم و امام جماعت رسمش هست یکبار بگوید او با یکبار با خدا حال میکند من تا هفت بار نگویم حال نمیکنم ،اصل حال کردن است یا متابعت کردن است نماز واجب برای متابعت است نماز مستحب برای حال کردن است این دستور اسلام است .

بر زبان پیامبر بزرگوار فرمان خدا صادر شد که نماز واجب با جماعت و نماز مستحب حتما فرادا، دو سال و خرده ای یا بیشتر پس از رحلت رئیس مسلمانان شب ماه رمضان وارد مسجد شد دید مردم صلاه تراویح میخوانند یکی در رکوع است یکی در سجود یکی در قیام است یکی در قعود ،به نظرش آمد یکی از اهل کتاب یا مشرکین نگاهی به اهل این مسجد کند در نظرش مسلمانان کوچک میشوند باید مسلمانان در نظر غیر ابهت داشته باشند پس گفت یکی جلو بایستد و بقیه به او اقتدا کنند ،فردا شب آمد دید همه باهم رکوع میروند وهمه باهم سر از سجده بر میدارند خوشش آمد و گفت (بدعه و نعمت البدعه)بدعت گذاشتیم وچه خوب بدعتی. 

او معتقد به اجتهاد حجت باطنه در برابر حجت ظاهره بود .

وقتی علی (ع)روی کار آمد دید مردم در مسجد صلاة تراویح را به جماعت میخوانند فرمود صلاة تراویح مستحب است و نباید به جماعت خوانده شود و امام جماعت را از اینکار نهی کرد امام جماعت کنار رفت وجماعت بهم خورد در بین اصحابش در مقابل معاویه دو دستگی پیش آمد که علی سنت بزرگان قبل از خودش را مراعات نمیکند نگفتند علی با بدعت مخالف است گفتند با سنت فلانی مخالف است! ناچار شد به امام جماعت بگوید کارت را ادامه بده !وجماعت مجددا برقرار شد دوستان علی (ع)در مبارزه با بدعت متابعت داشتند و برای حفظ وحدت ساکت شدند ،اگر برداشتهای مردم از قرآن ملاک شود بدعت سنت میشود وسنت بدعت .

راهی برای عبور از تفرقه نیست الا اینکه حجت ظاهره امام جماعت حجت باطنه در عمل باشد اگرچه از اول از روی حجت باطنه حجت ظاهره شناخته شود ولی در مقام عمل اجتماعی حتی سلیقه ها نباید دخالت کند سلیقه در غیر امور واجب است نماز مستحبی جایگاه سلیقه ها و حال کردن هاست نماز واجب مظهر وحدت است مبارزه یک عمل مستحبی نیست مبارزه یک نماز فرادا نیست مبارزه با آمریکا و اسرائیل و نیز خطوط فکری آنها جز با جماعت امکان پذیر نیست شما حتی در حج کاروانی شرکت میکنید چرا برای حج کاروان قرار داده اند به خاطر خطرات و مخاطرات. جهاد از حج خطراتش بیشتر است چاره ای جز اینکه کاروانی حرکت شود نیست ، امام راحل کاروان سالار بود جوانان به او اقتدا کرده بودند وبا او به جبهه رفتند و این هزار نفر آن مسجد در نماز جماعت اجتماعی که به امامت امام راحل بر گزار میشد آنها را بدرجات عالیه رسانید همان درجاتی که امروز حزب الله لبنان به آن رسیده اند.

این مسجد کاروانی بود در کاروان امام راحل امروز حزب الله کاروانی در رکاب رهبر بزرگوار است از طریق سید حسن نصر الله . از آیه واعتصموا بحبل الله جمیعاولاتفرقوا میفهمیم که تفرقه حرام است .

ومیفهمیم که باید پا روی فهم موردی خود بگذاریم تا بتوانیم متحد شویم همانگونه که در نماز جماعت پا روی سلیقه خود میگذاریم تا جماعت منعقد شود ما باید با سلیقه خود بجنگیم تا بتوانیم متحد شویم مبارزه یک نماز واجب بیشتر نیست یک نماز جماعت فقط یک امام جماعت میخواهد آمریکا و اسرائیل دو جماعت نیستند اسرائیل اجازه نمیدهد کسی که به او ایمان ندارد رئیس جمهور امریکا شود. مجموعه کفر یک مجموعه است آمریکاواروپا ندارد اجماع بدست آمده بر ضد ما ریشه صهیونیستی دارد ما برضد یک اجماع قیام کرده ایم ناچاریم یک امام جماعت داشته باشیم با دو امام جماعت کارمان نمی شود متفرق میشویم و شکست می خوریم امام چون امام جماعت همه فعالیتهای مردم بود توانست دشمن را شکست دهد .

به هر جهت عقل متابعت از حجت ظاهری را توصیه می کند عقل آمده است تا ما را به حجت ظاهری برساند بعد از رسیدن به حجت ظاهره عقل می گوید نماز فرادا تمام شد وقت نماز جماعت است وقتی نماز جماعت تمام شد عقل می گوید حالا خواستی با رکوع و سجود حال کنی اختیار با خودت است.حال داری طول بده حال نداری مختصر کن.

در دوره شاه یکی از راههای دشمن بالا بردن بهایی ها بود مبارزه با بهائیت نوعی مبارزه با صهیونیسم است ولی همین مبارزه باید در قالب واعتصموا بحبل الله انجام گیرد چون اگر بهاییت  دست دشمن باشد که هست مبارزه با بهاییت باید در قالب یک طرح در مجموعه واعتصموا بحبل الله باشد اگر مبارزه با فرقه گرایی تحت ولایت الله باشد واعتصموا بحبل الله است واگر تحت ولایت الهی نیست خودش یک نوع فرقه گرایی است.

اگر مبارزه با امریکا و اسرائیل تحت ولایت الله نیست حتما یک طاغوتی ان را رهبری می کند بالاخره در شاخه ای از شاخه های طاغوت جهانی جفت خواهد شد و چفت خواهد شد.لازمه ی جدایی از حبل الله همین است.در فتنه اخیر سران فتنه از حبل الله زاویه پیدا کردند و فرقه شدند چون حبل الله نداشتند.

 هرکس سلیقه را در عقیده گنجاند و در جماعت پا روی سلیقه خود نگذارد نمازش جماعت نمی شود و اگر جماعت نیست مبارزه هم نیست در موقع جنگ نپذیرفتن فرمان فرمانده ولو از جانب دوستان باشد خطر ناک تر از خطر دشمنان است .

در مبارزه با فرقه گرایی اگر سلیقه ای عمل شود بدتر از اصل فرقه گرایی است در مبارزه با امریکا و اسرائیل اگر سلیقه ای عمل شود بدتر از اصل امریکا و اسرائیل است. 

به هر جهت حبل الله بر داشت افراد از قران نیست برداشت حجت ظاهره از قران است علما مظاهر حجت ظاهره هستند وقتی جماعت منعقد شد و اقتدا کننده به حجت ظاهره مقتدا شد همه باید متابعت کنند مثل وقتی اسامه تازه بالغ فرمانده جیش می شود اطاعت از این تازه بالغ اطاعت از پیامبر و اطاعت از پیامبر اطاعت از خدا است تمرّد از جیش اسامه ثبت نام در جیش طاغوت است اگرچه نیت متمرّد حفظ ارزشها باشد .سران فتنه به دنبال سلیقه رفتند از حبل الله بریده شدند و بالاخره با دشمن چفت شدند انها که می خواهند با فتنه مقابله کنند هم اگر در نحوه مقابله از حبل الله جدا شدند و سلیقه ای مبارزه کردند انها هم در فتنه ای دیگر گرفتار شدند آن ها هم مغلوب سلیقه ی خود شدند هر جا تفرقه هست اعتصام به حبل الله نیست.

 

 

 

 

والسلام

محی الدین حائری شیرازی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۲۸
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی