صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد
يكشنبه

شایع شده این روایت، جعلی است - چرا نفرموده ایرانی ها...!؟

سوال:
شایع شده (روایت «اگر علم در ثریا باشد، مردانی از قوم فارس به آن دست می‌یابند» جعلی است) و چرا نفرموده «افرادی از ایران»..!؟ برخی آذری‌ها صحت آن را قبول ندارند !



پاسخ:
 ایران نام یک کشور و سرزمین است و فارس نام یک قومی که از ابتدا در این سرزمینی که گاهی مرزهایش تا روم گسترش می‌یافت و گاهی کوچک‌تر می‌شد زندگی می‌کردند و می‌کنند. چنان چه حجاز، عراق، شام، فلسطین و ...، نام کشور و سرزمین است، اما نژاد مردم‌شان عرب است. یا کشور آلمان که اسامی دیگری چون «دویچلند – در میان خودشان» - «آلمان – در زبان فرانسه، فارسی و ...» - «ژرمن – در زبان انگلیسی» دارد، یک سرزمین است، اما نژاد مردم‌شان ژرمن است. یا انگلستان که نژاد مردم‌شان «انگلو ساکسون» است و این نژاد به شاخه‌های چون بریتانیایی و ... تقسیم شده است. 

پس ایران نام یک سرزمین است، اما «پارس یا فارس»، نژاد مردم این سرزمین است که اقوام (ایل‌های) آذری، کرد، لر، گیلک و ... با گویش‌های متفاوت را در بر می‌گیرد. چنان چه شاهدیم نام خلیج جنوبی ایران به رغم آن که مردمان آن ناحیه بیشتر با گویش عربی تکلم می کردند، «خلیج فارس» است. یعنی خلیجی که متعلق با قوم و نژاد فارس بوده و هست. هر چند ایل، قبیله یا گویش‌شان متفاوت باشد.

الف – حدیث و شأن نزولش:

«و الذى نفسى بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس - سوگند به آن کس که جانم به دست او است اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند».

هر چند برخورداری از «ایمان» (که رسیدن به امنیت کامل است) مستلزم برخورداری از علم است، اما در این حدیث سخن از «علم» نیست، بلکه سخن از «ایمان» است. چرا که «ایمان» والاتر از علم است، چه بسا کسانی که علم دارند، ولی ایمان ندارند یا ایمان‌شان ضعیف و البته متزلزل است.

شأن نزول از این قرار است که «اعراب» از یک سو دچار تعصبات نژادی شده و به این که خودشان مسلمان شده‌اند می‌بالیدند و از سوی دیگر کلام وحی و سخنان گهربار حضرت ختمی مرتبت (ص)، نه تنها هیچ وقعی برای نژادپرستی و قومیّت‌گرایی قائل نگردید، بلکه فرهنگ، اخلاق و سنّت‌های عربی را به شدت نکوهش می‌نمود، تا آنجا که فرمود: اعراب در کفر و نفاق شدیدتر از دیگرانند (چون جاهل‌ترند):

«الأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَ نِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (التوبه، 97)

ترجمه: اعراب (بادیه نشینان و ...) در کفر و نفاق [از دیگران] سخت‏تر و به این که حدود آن چه را که خدا بر فرستاده‏اش نازل کرده ندانند سزاوارترند و خدا داناى حکیم است.

و فرمود که خیلی از این اعراب ادعای ایمان می‌کنند، اما به آنها بگو که شما هنوز ایمان نیاورده‌اید، بلکه فقط اسلام آورده‌اید (تسلیم شرایط محیطی شده‌اید) و ایمان به این قلب‌های سخت رسوخ نیافته است:

«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (الحجرات، 14)

ترجمه: [برخى از] اعراب گفتند ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاورده‏اید؛ لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دل‌هاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کرده‏هایتان چیزى کم نمى‏کند خدا آمرزنده مهربان است.

و البته فرمود که بعضی از اعراب نیز ایمان آورده‌اند (التوبه، 99). از سوی دیگر گروهی گمان می‌کردند که اعراب به خاطر اسلام یا ایمان‌شان منّتی بر خدا و اسلام دارند و بر دیگر اقوام برتری دارند. لذا آیه آمد که اصلاً چنین نیست. نه خدا محتاج شماست و نه اسلام. بلکه هر گاه شما از ایمان‌تان برگردید، خدا قوم دیگری را جایگزین شما می‌کند که بسیار بهتر از شما هستند، آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز ایشان را دوست دارد و از ویژگی‌های بسیار پسندیده و برجسته‌ای که از شاخصه‌های اصلی ایمان است برخوردار می‌باشند:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(المائده، 54)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‏آورد که آنان را دوست مى‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامت‌گرى نمى‏ترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مى‏دهد و خدا گشایشگر داناست.

این آیه برای مؤمنین عرب یک تذکار بود، برای مسلمانان یک تنبّه بود و برای نژادپرستان و قومیّت‌گراها (ناسیونالیست‌ها – ملی‌گراها) نیز یک شوک قوی بود؛ لذا پرسیدند که این کدام قوم است که خداوند این قدر آنها را دوست دارد و تعریف‌شان را می‌نماید؟

عرض کردند: «من هؤلاء الذین ذکر اللَّه فى کتابه؛ این گروهى که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده کیانند؟!» در این هنگام سلمان نزدیک پیامبر(ص) نشسته بود، پیامبر دست بر پاى سلمان (و طبق روایتى بر شانه سلمان) زد و فرمود: «هذا و قومه، و الذى نفسى بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس؛ - منظور (آیه) این مرد و قوم او است، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست، اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند!».

صحت و سند حدیث:

صحّت و سند احادیث بر اساس خوش آمدها، ناخوش آمدها، قومیّت‌ها و اهداف سیاسی احزاب تعیین نمی‌گردد تا اگر کسی خوشش نیامد به راحتی بگوید جعلی است و اگر گروهی آن را نپسندیدند بگویند «ما نمی‌پذیریم»! این که همان روش اعراب جاهلی و متعصب است که در منطق توحید و کلام وحی مردود است. بلکه تأیید صحّت یک حدیث شاخصه‌هایی دارد که از جمله اهمّ آنها تطبیق با وحی و عقل، معین و مستند بودن سلسله نقل و تواتر آن است.

این حدیث را «عبدالله ابن جعفر حمیری در کتاب قرب الاسناد» نقل نموده است و او خود از فقها و راویان بسیار مشهور و معتبر است و در زمان امامان هادی و حسن عسکری (ع) می‌زیسته و از یاران باوفای امام یازدهم و مجاهدان دوران خفقان و ظلم عباسی بوده است.

این حدیث و مشابه آن را (با تفاوت واژگان علم یا ایمان) ،محدثان معروف اهل سنت مانند بیهقى و ترمذى در کتب معروف خود آورده‏اند، و مفسران معروف شیعه و اهل سنّت بر آن اتفاق دارند، مانند: نویسنده تفسیر قُرطبى، روح البیان، مجمع البیان، فخر رازى، مراغى و ابو الفتوح رازى و مانند آنها، از جمله «الدر المنثور، جلد 6 صفحه 67».

امام صادق علیه‌السلام نیز روایتی مشابه را بیان نموده‌اند: «و اللَّه ابدل بهم خیرا منهم، الموالى‏». یعنی «خداوند کسانی را جایگزین می‌نماید که خیلی بهتر از آنها (اعراب) هستند، موالی را جایگزین می‌کند». و موالی به غیر اعراب و به ویژه ایرانی‌ها یا همان قوم فارس اطلاق می‌شد. (تفسیر" مجمع البیان" جلد 9 صفحه 108).

نکته:

نکته قابل توجه آخر آن که اقوام آذری، کرد، لُر، بلوچ، گیلک، مازن و ...، هیچ یک از نژاد و قوم پارس یا فارس و سرزمین ایران منفک نیستند، بلکه همان‌گونه که بیان شد فقط گویش‌های‌شان متفاوت است، اما جریان‌های سیاسی وابسته سعی در تشدید تعصبات نژادی به منظور تفکیک وحدت مردم و یکپارچگی ایران اسلامی دارند. لذا مقصود و هدف آنها از ترویج این شبهات و نسبت دادن دروغ آنها به برخی آذری‌ها، با اهداف سیاسی صورت می‌گیرد، نه این که واقعاً در صحت یا سقم و سندیّت حدیث شک داشته باشند. آنها اصل اسلام، رسول الله (ص)، قرآن را قبول ندارند چه رسد به حدیث یا فحوی آن را.

ایکس – شبهه
http://www.x-shobhe.com



نوشته شده توسط پاسدار ولایت مطلقه فقیه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

صراحت، راز ماندگاری

بصیرت، باید عاشورایی باشد

صراحت، راز ماندگاری

اگر بفرموده مرحوم امام عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، به مملکت ما آسیبی نمی رسد.
ولایت مطلقه فقیه خط قرمز ماست.
با احتیاط خیلی زیاد بایست حرکت کرد.
رابطه ولی فقیه با ما رابطه ی پدری و پسری نیست بلکه رابطه مولا و عبد است...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
سوال:
شایع شده (روایت «اگر علم در ثریا باشد، مردانی از قوم فارس به آن دست می‌یابند» جعلی است) و چرا نفرموده «افرادی از ایران»..!؟ برخی آذری‌ها صحت آن را قبول ندارند !



پاسخ:
 ایران نام یک کشور و سرزمین است و فارس نام یک قومی که از ابتدا در این سرزمینی که گاهی مرزهایش تا روم گسترش می‌یافت و گاهی کوچک‌تر می‌شد زندگی می‌کردند و می‌کنند. چنان چه حجاز، عراق، شام، فلسطین و ...، نام کشور و سرزمین است، اما نژاد مردم‌شان عرب است. یا کشور آلمان که اسامی دیگری چون «دویچلند – در میان خودشان» - «آلمان – در زبان فرانسه، فارسی و ...» - «ژرمن – در زبان انگلیسی» دارد، یک سرزمین است، اما نژاد مردم‌شان ژرمن است. یا انگلستان که نژاد مردم‌شان «انگلو ساکسون» است و این نژاد به شاخه‌های چون بریتانیایی و ... تقسیم شده است. 

پس ایران نام یک سرزمین است، اما «پارس یا فارس»، نژاد مردم این سرزمین است که اقوام (ایل‌های) آذری، کرد، لر، گیلک و ... با گویش‌های متفاوت را در بر می‌گیرد. چنان چه شاهدیم نام خلیج جنوبی ایران به رغم آن که مردمان آن ناحیه بیشتر با گویش عربی تکلم می کردند، «خلیج فارس» است. یعنی خلیجی که متعلق با قوم و نژاد فارس بوده و هست. هر چند ایل، قبیله یا گویش‌شان متفاوت باشد.

الف – حدیث و شأن نزولش:

«و الذى نفسى بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس - سوگند به آن کس که جانم به دست او است اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند».

هر چند برخورداری از «ایمان» (که رسیدن به امنیت کامل است) مستلزم برخورداری از علم است، اما در این حدیث سخن از «علم» نیست، بلکه سخن از «ایمان» است. چرا که «ایمان» والاتر از علم است، چه بسا کسانی که علم دارند، ولی ایمان ندارند یا ایمان‌شان ضعیف و البته متزلزل است.

شأن نزول از این قرار است که «اعراب» از یک سو دچار تعصبات نژادی شده و به این که خودشان مسلمان شده‌اند می‌بالیدند و از سوی دیگر کلام وحی و سخنان گهربار حضرت ختمی مرتبت (ص)، نه تنها هیچ وقعی برای نژادپرستی و قومیّت‌گرایی قائل نگردید، بلکه فرهنگ، اخلاق و سنّت‌های عربی را به شدت نکوهش می‌نمود، تا آنجا که فرمود: اعراب در کفر و نفاق شدیدتر از دیگرانند (چون جاهل‌ترند):

«الأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَ نِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (التوبه، 97)

ترجمه: اعراب (بادیه نشینان و ...) در کفر و نفاق [از دیگران] سخت‏تر و به این که حدود آن چه را که خدا بر فرستاده‏اش نازل کرده ندانند سزاوارترند و خدا داناى حکیم است.

و فرمود که خیلی از این اعراب ادعای ایمان می‌کنند، اما به آنها بگو که شما هنوز ایمان نیاورده‌اید، بلکه فقط اسلام آورده‌اید (تسلیم شرایط محیطی شده‌اید) و ایمان به این قلب‌های سخت رسوخ نیافته است:

«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (الحجرات، 14)

ترجمه: [برخى از] اعراب گفتند ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاورده‏اید؛ لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دل‌هاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کرده‏هایتان چیزى کم نمى‏کند خدا آمرزنده مهربان است.

و البته فرمود که بعضی از اعراب نیز ایمان آورده‌اند (التوبه، 99). از سوی دیگر گروهی گمان می‌کردند که اعراب به خاطر اسلام یا ایمان‌شان منّتی بر خدا و اسلام دارند و بر دیگر اقوام برتری دارند. لذا آیه آمد که اصلاً چنین نیست. نه خدا محتاج شماست و نه اسلام. بلکه هر گاه شما از ایمان‌تان برگردید، خدا قوم دیگری را جایگزین شما می‌کند که بسیار بهتر از شما هستند، آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز ایشان را دوست دارد و از ویژگی‌های بسیار پسندیده و برجسته‌ای که از شاخصه‌های اصلی ایمان است برخوردار می‌باشند:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(المائده، 54)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‏آورد که آنان را دوست مى‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامت‌گرى نمى‏ترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مى‏دهد و خدا گشایشگر داناست.

این آیه برای مؤمنین عرب یک تذکار بود، برای مسلمانان یک تنبّه بود و برای نژادپرستان و قومیّت‌گراها (ناسیونالیست‌ها – ملی‌گراها) نیز یک شوک قوی بود؛ لذا پرسیدند که این کدام قوم است که خداوند این قدر آنها را دوست دارد و تعریف‌شان را می‌نماید؟

عرض کردند: «من هؤلاء الذین ذکر اللَّه فى کتابه؛ این گروهى که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده کیانند؟!» در این هنگام سلمان نزدیک پیامبر(ص) نشسته بود، پیامبر دست بر پاى سلمان (و طبق روایتى بر شانه سلمان) زد و فرمود: «هذا و قومه، و الذى نفسى بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس؛ - منظور (آیه) این مرد و قوم او است، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست، اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند!».

صحت و سند حدیث:

صحّت و سند احادیث بر اساس خوش آمدها، ناخوش آمدها، قومیّت‌ها و اهداف سیاسی احزاب تعیین نمی‌گردد تا اگر کسی خوشش نیامد به راحتی بگوید جعلی است و اگر گروهی آن را نپسندیدند بگویند «ما نمی‌پذیریم»! این که همان روش اعراب جاهلی و متعصب است که در منطق توحید و کلام وحی مردود است. بلکه تأیید صحّت یک حدیث شاخصه‌هایی دارد که از جمله اهمّ آنها تطبیق با وحی و عقل، معین و مستند بودن سلسله نقل و تواتر آن است.

این حدیث را «عبدالله ابن جعفر حمیری در کتاب قرب الاسناد» نقل نموده است و او خود از فقها و راویان بسیار مشهور و معتبر است و در زمان امامان هادی و حسن عسکری (ع) می‌زیسته و از یاران باوفای امام یازدهم و مجاهدان دوران خفقان و ظلم عباسی بوده است.

این حدیث و مشابه آن را (با تفاوت واژگان علم یا ایمان) ،محدثان معروف اهل سنت مانند بیهقى و ترمذى در کتب معروف خود آورده‏اند، و مفسران معروف شیعه و اهل سنّت بر آن اتفاق دارند، مانند: نویسنده تفسیر قُرطبى، روح البیان، مجمع البیان، فخر رازى، مراغى و ابو الفتوح رازى و مانند آنها، از جمله «الدر المنثور، جلد 6 صفحه 67».

امام صادق علیه‌السلام نیز روایتی مشابه را بیان نموده‌اند: «و اللَّه ابدل بهم خیرا منهم، الموالى‏». یعنی «خداوند کسانی را جایگزین می‌نماید که خیلی بهتر از آنها (اعراب) هستند، موالی را جایگزین می‌کند». و موالی به غیر اعراب و به ویژه ایرانی‌ها یا همان قوم فارس اطلاق می‌شد. (تفسیر" مجمع البیان" جلد 9 صفحه 108).

نکته:

نکته قابل توجه آخر آن که اقوام آذری، کرد، لُر، بلوچ، گیلک، مازن و ...، هیچ یک از نژاد و قوم پارس یا فارس و سرزمین ایران منفک نیستند، بلکه همان‌گونه که بیان شد فقط گویش‌های‌شان متفاوت است، اما جریان‌های سیاسی وابسته سعی در تشدید تعصبات نژادی به منظور تفکیک وحدت مردم و یکپارچگی ایران اسلامی دارند. لذا مقصود و هدف آنها از ترویج این شبهات و نسبت دادن دروغ آنها به برخی آذری‌ها، با اهداف سیاسی صورت می‌گیرد، نه این که واقعاً در صحت یا سقم و سندیّت حدیث شک داشته باشند. آنها اصل اسلام، رسول الله (ص)، قرآن را قبول ندارند چه رسد به حدیث یا فحوی آن را.

ایکس – شبهه
http://www.x-shobhe.com

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۶
پاسدار ولایت مطلقه فقیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی