یک فعال سیاسی شاخص اصلاح طلب می گوید، هاشمی رفسنجانی با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال ۱۳۸۴) هیچ شانسی برای پیروزی ندارد.
به گزارش تسنیم، عباس عبدی از جمله چهرههای شاخص اصلاحطلبان است که به عنوان یکی از تئوریسینها و چهرههای فکری این جریان نیز شناخته میشود و تحلیلها و نظرات وی از بازتاب قابل توجهی در میان اصلاحطلبان و همچنین اصولگرایان برخوردار است.
وی اخیرا در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، دیدگاههای خود در خصوص کاندیداتوری اکبر هاشمی رفسنجانی و شانس پیروزی وی بیان کرده که این گفتوگو مجدداً بازخوانی میشود:
* تسنیم: اخیراً موضوع کاندیداتوری آیتالله هاشمی رفسنجانی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است و خود ایشان نیز رسماً و قطعاً این موضوع را تکذیب نمیکنند و حتی در دیدارشان با برخی اهالی رسانه گفتند که "فعلاً" بنای کاندیداتوری ندارم اما اگر بدانم که حضورم برای کشور ضروری است، لحظهای درنگ نمیکنم. با توجه به این مسائل، شما حضور ایشان را به عنوان کاندیدا چقدر محتمل میدانید و اینکه در صورت تصمیم آقای هاشمی بر کاندیداتوری، این تصمیم را صحیح و مناسب میدانید و یا نظر دیگری دارید؟
ـ عبدی: درباره پیشبینی رفتارهای فردی، بهتر است احتیاط کرده و اظهار نظر قطعی نکنیم. زیرا در ایران شرایط به گونهای است که رفتارهای فردی از منطق بینالاذهانی قابل فهمی تبعیت نمیکند که بتوان آن را درک و با اطمینان نسبی پیشبینی کرد. ولی با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال 1384) گمان نمیکنم که هیچ شانسی برای حضور مجدد و موفقیتآمیز ایشان وجود داشته باشد.
از همه مهمتر چنین حضوری یک پیام روشن دارد و اینکه فعالان انقلاب، هنوز و بعد از 35 سال نتوانستهاند ساختاری را پیریزی کنند یا افرادی را به جامعه سیاسی کشور تحویل دهند که قادر به پیگیری و پیشبرد امور باشند و تحقق چنین هدفی منوط به حضور همان نیروهای اولیه است، و این به معنای اقرار تلویحی به شکست خواهد بود. نکته دیگر این است که اثرگذاری در سیاست لزوماً منحصر به حضور در مدیریت اجرایی نیست.
اگر سیاستمداران قدرتمند و حاذقی داشته باشیم، به طور قطع در بیرون از مدیریت اجرایی هم میتوانند بر روند امور تأثیرگذار باشند. به نظر من حضور آقای هاشمی (به حق یا ناحق) فضای انتخابات را چنان تحت تأثیر قرار میدهد که موضوعات فردی و نه سیاسی، محور مناقشات انتخاباتی خواهد شد و این به نفع جامعه و حتی ایشان هم نیست.
* تسنیم: آقای هاشمی در سخنرانی خود در جمع اهالی رسانه، ضمن انتقاد تلویحی از برخی اقدامات دولت آقای خاتمی و همچنین انتقادات صریح از دولت آقای احمدی نژاد، دولت سازندگی را دولت اعتدال نامیدند. آیا دولت آقای هاشمی، دولت اعتدال و بهترین دولت در بین چند دولت گذشته در جمهوری اسلامی ایران بوده است؟ رفتارهای دولت هاشمی در عرصه های مختلف سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و ... و بخصوص رفتار ایشان با منتقدین را چطور ارزیابی میکنید؟ گفته میشود آقای هاشمی با برخی منتقدان از جمله حضرتعالی برخوردهای نامناسبی داشتهاند. این موضوع را تایید میکنید؟
- عبدی: مقایسه دولتها با یکدیگر قدری سخت است، زیرا شرایط و محیط و نیز درآمدها و هزینههای هرکدام متفاوت بوده است. بنابراین بجای مقایسه دولتها با یکدیگر، بهتر است که هر دولتی را برحسب ادعاها و برنامهها و تواناییها و نیز درآمدهای خودش نقد و ارزیابی کنیم. به نظر من تأکید آقای هاشمی بر نفی دیگران و اثبات دوره خودشان کمکی به درک و حل مشکلات نمیکند، این کار مثل رفتار دولت فعلی است که گویی 1/1/1 تاریخ ایران و انقلاب از سوم تیر 1384 آغاز شده است! برخورد با منتقدین هم متأسفانه در جامعه ما نهادینه شده است و منحصر به این و آن و حتی حکومتی و غیرحکومتی نیست، حتی افرادی که به لحاظ نظری از دموکراسی و آزادی دفاع کامل میکنند، هنگام عمل، منتقدین خود را سکّه یک پول میکنند، چه رسد به افرادی که چنین داعیههایی را ندارند.
وقتی که من به عنوان یک روزنامهنگار دوره آقای هاشمی را نقد میکردم، بدان معنا نبود که تمام آن دوره را سیاه میدانستم، همچنان که به دوره آقای خاتمی هم نقد میکردم در حالی که طرفدار این دوره بودم. متأسفانه اصحاب قدرت در ایران به جای آن که منتقدین خود را ارج نهند، آنان را همچون دشمن و فردی خبیث یا بدخواه و حسود و بدطینت و متصف به امثال این صفات میدانند در حالی که خیرخواهترین افراد برای صاحبان قدرت (حتی اگر خود منتقدین هم نخواهند)، منتقدین هستند، و آقای هاشمی هم از این قاعده کلی مستثنا نبودهاند. کم و زیادی این رفتار در افراد بحث دیگری است.